1- گروه روانشناسی و علوم تربیتی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه اراک، اراک، ایران. ، T-sepahvand@araku.ac.ir
2- گروه رفتار حرکتی و روانشناسی ورزشی، دانشکده علوم ورزشی، دانشگاه اراک، اراک، ایران.
متن کامل [PDF 4662 kb]
(1213 دریافت)
|
چکیده (HTML) (1982 مشاهده)
متن کامل: (2434 مشاهده)
مقدمه
اختلالات اضطرابی از جمله شایعترین اختلالاتی هستند [1] که در کودکان و نوجوانان، دارای شیوع ۴/۷ تا ۹/۱ درصد در سراسر جهان درست است [2]. اختلال اضطراب فراگیر و اختلال اضطراب اجتماعی از جمله مهمترین این اختلالات هستند. اختلال اضطراب اجتماعی شامل ترس شدید و پایدار از یک یا چند موقعیت اجتماعی یا عملکردی [3] و اجتناب زیاد از این موقعیتهاست [4]. اختلال اضطراب فراگیر نیز شامل اضطراب و نگرانی مفرط (انتظار دلواپسانه) در مورد برخی از رویدادها یا فعالیتهاست. این اختلال در کودکان مبتلا بیشتر شامل دلواپسی شدید درباره توانایی یا کیفیت عملکردشان است [5].
از آنجا که ابعاد عاطفی روی اختلالات اضطرابی تأثیر معناداری دارند [6]، اختلالات اضطرابی و افسردگی در کودکان و نوجوانان نیز اغلب همزمانی و همپوشانی فراوانی دارند [7]. افسردگی نوعی اختلال خلقی است که با ازدستدادن انرژی و علاقه، احساس گناه، دشوارشدن تمرکز، ازدستدادن اشتها و افکار مرگ یا خودکشی همراه است. مشخص شده است که اختلالات خلقی مانند افسردگی در سابقه افراد دارای اختلال اضطراب اجتماعی وجود دارند. از طرف دیگر، اجتناب از موقعیتهای جمعی نیز در بسیاری از موارد ممکن است نشانهای از افسردگی باشد [8]. بنابراین، دور از انتظار نیست که افسردگی به طور ویژهای با اختلال اضطراب اجتماعی کودکان مرتبط باشد [9]. علاوه بر این، افراد دارای اختلال اضطراب فراگیر نیز شدت هیجانی و واکنش منفی بیشتری را نسبت به هیجانات غمگین دارند [10]. بنابراین، اختلال اضطراب فراگیر نیز احتمالاً شایعترین اختلالی است که با اختلال روانی دیگری از جمله افسردگی همپوشانی دارد [8].
به نظر میرسد اختلالات افسردگی و اضطرابی کودکان با وضعیت برتری جانبی آنها نیز مرتبط است. با این حال، تاکنون مشخص نشده است که کودکان افسرده چپبرتر و راستبرتر، از لحاظ اضطراب فراگیر و اضطراب اجتماعی چه تفاوتی با یکدیگر دارند. به طور کلی، تحقیقات نشان دادهاند که نقایص برتری جانبی نیمکرهای (ترجیح اندامی به عنوان نشانگری از برتری نیمکرهای محسوب میشود)، با احتمال اختلالات روانشناختیو روانپزشکیمرتبط است [12 ،11].
مطالعه برتری نیمکرهای با استفاده از سه اندام مختلف (دست، پا و چشم) نیز مشخص کرده است که در اخ تلالات روانپریشی، دوقطبی و افسردگی، برتری چپچشمی معمولتر است، اما ممکن است در مورد برتری دست و پا چنین نباشد [11]. با این حال، تحقیقات دیگر از ارتباط ممکن بین چپبرتری / دستبرتری نامتمایز، بدکارکردی نروترنسمیتری نیمکره راست و اختلالات روانشناختی حمایت کردهاند [13]. بنابراین، عدم تقارن نیمکرهای ممکن است یک نشانگر صفتی مربوط به آسیبپذیری برای تحول اختلالاتی مانند افسردگی باشد [14] و بدینترتیب، احتمالاً نیمکره راست مغز یک اثر مسلط روی افسردگی داشته باشد [15].
مطالعات مختلفی در مورد ارتباط بین افسردگی و برتری جانبی در جمعیتهای نرمال نیز وجود دارد؛ به عنوان مثال، یک مطالعه پیمایشی در مورد 12 کشور اروپایی مشخص کرده است که افراد چپبرتر نسبت به افراد راستبرتر به طور معنادارتری احتمال بیشتری دارد که نشانههای افسردگی را داشته باشند. با این حال، تشخیص یک الگوی واضح در رابطه بین دستبرتری و افسردگی مشکل است [16]، بهویژه اینکه نقش برتری جانبی و افسردگی در رابطه با اختلالات دیگری مانند اختلالات اضطرابی کودکان مشخص نشده است. این موضوع از آنجا دارای اهمیت است که از لحاظ بالینی، تفاوتهای فردی میان بیماران افسرده در اندازههای کارکرد مغز راستچپ، میتواند با زیرمجموعه تشخیصی افسردگی، همپوشانی با اختلالات اضطرابی و پاسخ بالینی به درمان مرتبط باشد [17].
پژوهش لوگ و همکاران [18] نشان داد چپبرتری عامل خطر فنوتیپیکی برای اختلالات روانپزشکی همچون افسردگی و اضطراب و افزایش شدت این اختلالات است، هرچند که ممکن است ثبات دستبرتری عامل تفاوت فردی مهمی در شخصیت و شناخت باشد [19]. در پژوهش دیگری بیماران دارای افسردگی اساسی همراه با یک اختلال اضطرابی همپوش، در مقایسه با بیماران دارای افسردگی اساسی بدون یک اختلال اضطرابی، برتری گوش راست کمتری برای تست لغات ترکیبی و برتری گوش چپ بیشتری برای تنهای پیچیده نشان دادند [20]. همچنین، بیماران دارای اضطراب اجتماعی با و بدون یک اختلال افسردگی، برتری گوش راست کمتری برای لغات و سیلابسهای ترکیبی دوجانبه نسبت به شرکتکنندگان بدون این اختلال نشان دادند [21].
محققان معتقدند ممکن است بیشفعالی آهیانهای راست با اضطراب همپوش همراه باشد که با اثرات افسردگی تعامل میکند [22]. هلر و همکاران پیشنهاد کردند که آهیانه راست در برانگیختگی اضطرابی و مؤلفه برانگیختگی هیجان درگیر است. چنین احتمالی توسط یافتههای الکتروانسفالوگرافی در بزرگسالان و نوجوانان افسرده دارای اختلال اضطرابی همپوش مورد حمایت قرار گرفته است که بر خلاف بیماران دارای اختلال افسردگی حاد، کاهش فعالیت آهیانه راست را نشان ندادند [14].
این تحقیقات نشان میدهد که ممکن است افسردگی و چپبرتری به شکل خاصی افراد را نسبت به اختلالات اضطرابی آسیبپذیر کند. پژوهش حاضر نیز به دنبال مقایسه وضعیت اضطراب فراگیر و اضطراب اجتماعی کودکان چپبرتر و راستبرتر دارای افسردگی بود. تفاوت این پژوهش با پژوهشهای قبلی که مورد بررسی قرار گرفت، این است که اولاً این پژوهشها کمتر در مورد کودکان انجام شده است و ثانیاً بررسیهای انجامشده در سوابق این پژوهشها نشان میدهد هیچکدام از آنها وضعیت اضطرابی افراد چپبرتر و راستبرتر را که مبتلا به افسردگی بالینی یا غیر بالینی باشند بررسی نکردهاند. به عبارتی، با وجود شواهد کلی در مورد ارتباط افسردگی و اضطراب با برتری جانبی و یا مقایسه میزان افسردگی و اضطراب افراد چپبرتر و راستبرتر، تاکنون مقایسهای دقیق و کامل درباره وضعیت اضطراب فراگیر و اضطراب اجتماعی در کودکان چپبرتر و راستبرتر دارای افسردگی انجام نشده است. چنین وضعیتی ضرورت انجام پژوهش حاضر را برجسته میکند. بنابراین، هدف پژوهش حاضر مقایسه اضطراب فراگیر و اضطراب اجتماعی در نمونههای غیربالینی کودکان افسرده دارای برتری جانبی متفاوت (چپبرتر و راستبرتر) بود.
مواد و روشها
پژوهش حاضر یک مطالعه با طرح علّیمقایسهای بود که به مقایسه دو گروه از کودکان افسرده راستبرتر و چپبرتر پرداخته است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشآموزان دختر و پسر مقطع ابتدایی (پایه چهارم تا ششم) استان مرکزی در سال تحصیلی 1397-1396 بود که به روش نمونهگیری دردسترس انتخاب شدند. گرچه بر اساس جدول کرجسی و مورگان باید حداقل 380 نفر از این افراد انتخاب میشدند، اما برای دستیابی به کودکان چپبرتر و راستبرتر دارای علائم افسردگی، درنهایت پس از اجرای پرسشنامههای افسردگی، اضطراب فراگیر و اضطراب اجتماعی، دو گروه چپبرتر (31 نفر) و راستبرتر (35 نفر) که نمرات آنها در پرسشنامه افسردگی 19 و بیشتر بود، به صورت هدفمند انتخاب شدند. با توجه به اینکه افراد چپبرتر نسبت بسیار کمی از جامعه را به خود اختصاص میدهند و باید کودکان زیادی بررسی میشدند تا کودکان چپبرتری که دارای علائم افسردگی نیز باشند شناسایی شوند، از معلمین یا مادران این کودکان کمک گرفته شد تا پس از شناسایی آنها، پرسشنامههای مورد نظر در مورد آنها اجرا شده و نمونه نهایی مربوط به آنها با حداقل تعداد مورد نیاز (حداقل 30 نفر در مطالعات مقایسهای) انتخاب شود. بر این اساس، تعداد کودکان راستبرتر دارای علائم افسردگی نیز نزدیک به آنها انتخاب شد (35 نفر در این گروه که به صورت تصادفی از بین کلیه کودکان راستبرتر افسرده انتخاب شدند تا در مقایسه با گروه کودکان چپبرتر افسرده، دارای سوگیری در انتخاب نباشند).
معیارهای ورود جهت انتخاب افراد نمونه در این دو گروه این بود: دانشآموزان مقطع ابتدایی (پایه چهارم تا ششم) باشند، مایل به شرکت در پژوهش باشند، بر اساس ترجیح اندامی در فعالیتهای بدنی (دست و پای برتر)، به عنوان چپبرتر یا راستبرتر از یکدیگر متمایز باشند، هیچگونه بیماری یا معلولیت شناختهشده و ناتوانکنندهای در سابقه آنها گزارش نشده باشد و نمرات آنها از لحاظ افسردگی بالاتر از نمره برش پرسشنامه افسردگی اجراشده باشد. معیارهای خروج هم این بود که پرسشنامههای اجراشده توسط آنها ناقص باشند و یا معیارهای ورود ذکرشده در مورد آنها صدق نکرده باشد. درنهایت، دو گروه موردبررسی، از لحاظ اضطراب فراگیر و اضطراب اجتماعی با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیره (مانووا) مورد مقایسه قرار گرفتند. دادههای حاصل از این دو گروه با استفاده از نرمافزار SPSS و در سطح آماری 01/0>P مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت.
ابزارهای گردآوری دادهها
سیاهه افسردگی کودکان
این پرسشنامه توسط کواکس و بک [23] برای اندازهگیری افسردگی کودکان و نوجوانان 7 تا 17ساله ساخته شده است. این پرسشنامه شامل 27 سؤال است که هر سؤال شامل سه جمله است و برای اندازهگیری نشانگان افسردگی کودکان در دو هفته گذشته به کار میرود. پنج خردهمقیاس آن شامل خلق منفی، مشکلات بینفردی، ناکارآمدی، بیلذتی و عزت نفس منفی است. این پرسشنامه نسبت به پرسشنامه افسردگی بک شامل چند گزینه اضافی در ارتباط با حوزه مدرسه و روابط اجتماعی و روابط با همتاهاست و نسبت به آن برای زبان کودکان 8 تا 13ساله مناسبتر است [23]. سؤالات شامل سه گزینه است که از لحاظ شدت از صفر تا دو نمرهگذاری میشود و نمره کل بین صفر تا 54 به دست میآید که نمره بالاتر نشاندهنده افسردگی بیشتر است [24]. نمره 19 و بالاتر فرض میشود در دامنه بالینی افسردگی باشد [25]. پایایی این پرسشنامه بین 74/0 تا 89/0 گزارش شده است [24]. در ایران نیز پایایی بازآزمایی آن را 82/0 و روایی همگرای آن با پرسشنامه افسردگی بک را 87/0 گزارش کردهاند [26].
مقیاس کوتاه اختلال اضطراب فراگیر
این ابزار یک مقیاس اضطراب هفتسؤالی است که توسط اسپیتزر و همکاران برای شناسایی موارد احتمالی اختلال اضطراب فراگیر و ارزیابی شدت نشانههای این اختلال ساخته شده است [27]. از آزمودنیها سؤال میشود که در طول دو هفته گذشته چه مدت توسط هریک از نشانههای آن ناراحت شدهاند. گزینههای پاسخ شامل اصلاً، چندین روز، بیشتر از نیمی از روزها و تقریباً هر روز هستند که به ترتیب از صفر تا 3 نمرهگذاری میشوند. نمره کل مقیاس از طریق جمع نمرات سؤالات آن به دست میآید و دامنهای بین صفر تا 21 دارد. یک آیتم نیز برای ارزیابی مدت نشانههای اضطرابی و سنجش میزان دخالت اختلال در کارکردهای فردی، اجتماعی، خانوادگی و شغلی فرد در این مقیاس گنجانده شده است. این مقیاس یک ابزار مفید و مؤثر برای غربالگری اختلال اضطراب فراگیر و ارزیابی شدت آن در پژوهش و عمل بالینی است. نقطه برش آن، نمره 10 یا بیشتر است که یک نقطه برش منطقی را برای شناسایی موارد دارای اختلال اضطراب فراگیر ارائه میکند. ثبات درونی GAD-7 برابر 92/0 و پایایی بازآزمایی آن نیز 83/0 بوده است.
مقایسه نمرات بهدستآمده از مقیاسهای خودگزارشی با نمرات بهدستآمده از نسخههای مقیاسهای یکسان اجراشده توسط متخصصان سلامت روان، مشابه و همبستگی 83/0 را نشان داد که روایی وابسته به طرز عمل خوب آن را نشان میدهد. روایی همگرای این مقیاس نیز از طریق محاسبه همبستگی آن با دو پرسشنامه اضطراب بک و خردهمقیاس اضطراب مربوط به چکلیست نشانه بالینی (SCL-90) به ترتیب 72/0 و 74/0 گزارش شده است [27]. در ایران نیز همسانی درونی این آزمون از طریق آلفای کرونباخ 85/0 به دست آمده است. همبستگی این مقیاس با مقیاس اضطراب حالت اشپیلبرگر، مقیاس اضطراب صفت اشپیلبرگر و خردهمقیاس اضطراب مربوط به چکلیست نشانه بالینی (SCL-90) به ترتیب 71/0، 52/0 و 63/0 بوده است که روایی همگرای مناسب آن را نشان میدهد [28].
مقیاس اضطراب اجتماعی لایبویتز برای کودکان و نوجوانان
این مقیاس توسط ماسیا وارنر و همکاران در سال 2003 ساخته شد و برای سنین 7 تا 18 سال به صورت خودگزارشدهی و یا مصاحبه قابل استفاده است [29]. مقیاس 48 ماده دارد که در مقابل هرکدام چهار گزینه با عناوین هیچ، کم، متوسط و شدید و همینطور هرگز، گاهیاوقات، بیشتر اوقات و معمولاً قرار دارد که به ترتیب از صفر تا 3 نمرهگذاری میشود. محققان اعتبار این مقیاس را از طریق همسانی درونی (ضریب آلفای کرونباخ) 97/0- 90/0 و اعتبار بازآزمایی آن را 94/0-89/0 گزارش کردهاند [29]. اعتباریابی این آزمون در نمونه ایرانی توسط دادستان، اناری و صدقپور [30] از طریق همسانی درونی (ضریب آلفای کرونباخ) 93/0 و اعتبار بازآزمایی آن، 87/0 به دست آمد. روایی مقیاس نیز با استفاده از روش روایی سازه از نوع افتراقی برآورد شد. نتایج نشان داد که مقیاس اضطراب اجتماعی لایبویتز برای کودکان و نوجوانان میتواند بین گروه بالینی و غیربالینی تمایز ایجاد کند [30].
یافتهها
دادههای حاصل از این پژوهش با استفاده از روشهای آمار توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل شد. بر این اساس، دو گروه کودکان چپبرتر دارای افسردگی (31=n، میانگین سنی 67/2 ±52/10 و میانگین نمرات افسردگی 62/4±39/23) و کودکان راستبرتر دارای افسردگی (35 =n، میانگین سنی 61/1±89/10 و میانگین نمرات افسردگی 50/3 ±77/22) مورد تحلیل قرار گرفتند. در گروه چپبرتر 13 نفر (42 درصد) دختر و 18 نفر (58 درصد) پسر بودند. در گروه راستبرتر نیز 10 نفر (29 درصد) دختر و 25 نفر (71 درصد) پسر بودند. ابتدا، عدم تفاوت سن و افسردگی این دو گروه با استفاده از آزمون تی برای مقایسه دو گروه مستقل مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد بین دو گروه مورد بررسی از لحاظ سن (69/0-=46t و 492/0 =P) و میزان افسردگی (62/0=46t و 541/0 =P) تفاوت معناداری وجود نداشت. بنابراین، به عنوان دو گروه که از لحاظ سن و میزان افسردگی تفاوت معناداری با یکدیگر نداشتند، در اضطراب فراگیر و اضطراب اجتماعی با هم مقایسه شدند. در ادامه خلاصه نتایج توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) نمرات دو گروه کودکان چپبرتر و راستبرتر دارای افسردگی در متغیرهای اضطراب فراگیر و اضطراب اجتماعی در جدول شماره 1 ارائه شده است.
فرضیه اصلی پژوهش این بود که میزان اضطراب فراگیر و اضطراب اجتماعی در نمونههای غیربالینی کودکان افسرده چپبرتر و راستبرتر متفاوت است. از آنجا که دو گروه مستقل از لحاظ حداقل دو متغیر وابسته در مقیاس فاصلهای، مورد مقایسه قرار گرفتند، برای بررسی تفاوت دو گروه از لحاظ ترکیب خطی این متغیرها، از روش تحلیل واریانس چندمتغیری (مانووا) استفاده شد. بررسی مفروضههای مانووا نشان داد که بین ماتریسهای کوواریانس دو گروه تفاوت معنیداری وجود نداشت (943/4=Box’s M و 189/0=P)، بنابراین، مفروضه برابری ماتریسهای کوواریانس دو گروه برقرار بود. آزمون کرویت بارتلت نیز نشان داد که همبستگی معناداری بین متغیرهای وابسته وجود داشت (442/155=Approx. Chi-Square و 001/0=P) و مفروضه همبستگی بین متغیرهای وابسته نیز برقرار بود. بنابراین، حداقل پیشفرضهای لازم برای اجرای تحلیل واریانس چندمتغیره وجود داشت و این آزمون برای بررسی تفاوت گروههای مورد بررسی، اجرا شد.
نتایج حاصل از اجرای مانووا، نشاندهنده تفاوت معناداری در ترکیب خطی متغیرهای وابسته در دو گروه مورد بررسی بود (594/0=لامبدا ویلکز، 547/21=2، 36F، 001/0=P و 406/0=مجذور اتای تفکیکی). بنابراین، در ادامه از آزمونهای تکمتغیری تحلیل واریانس برای بررسی تفاوت دو گروه در هر یک از متغیرهای وابسته استفاده شد. نتایج این آزمونها در جدول شماره 2 ارائه شده است. قبل از اجرای این آزمونها، آزمون لوین نیز نشان داد که واریانسهای نمرات اضطراب فراگیر (555/0=P) و اضطراب اجتماعی (324/0=P) در دو گروه مورد بررسی تفاوت معناداری نداشتند.
همانگونه که درجدول شماره 2 مشاهده میشود در متغیرهای اضطراب فراگیر تفاوت معناداری بین دو گروه مورد بررسی وجود داشت، اما در متغیر اضطراب اجتماعی تفاوت معناداری بین آنها نبود. با مراجعه به جدول شماره 1 مشخص میشود که کودکان چپبرتر دارای افسردگی، اضطراب فراگیر بیشتری نسبت به کودکان راستبرتر دارای افسردگی داشتند.

بحث
هدف پژوهش حاضر مقایسه اضطراب فراگیر و اضطراب اجتماعی در نمونههای غیربالینی کودکان افسرده چپبرتر و راستبرتر بود. نتایج پژوهش آشکار کرد که کودکان چپبرتر دارای افسردگی، نسبت به کودکان راستبرتر دارای افسردگی، اضطراب فراگیر بیشتری را نشان دادند، اما از لحاظ اضطراب اجتماعی تفاوت معناداری بین آنها نبود.
گرچه تحقیقات مختلفی نشان دادهاند که افراد چپبرتر در مقایسه با افراد راستبرتر به طور کلی اختلالات روانشناختی و روانپزشکی بیشتری، بهویژه اختلالات افسردگی و اضطرابی را نشان میدهند [17-11]، اما تحقیقاتی که به طور دقیق نشان دهد کودکان افسرده چپبرتر و راستبرتر، از لحاظ اضطراب فراگیر و اضطراب اجتماعی چه تفاوتی با یکدیگر دارند در سوابق پژوهش یافت نشد. با این حال، بخشی از نتایج پژوهش حاضر که نشان داد کودکان افسرده چپبرتر اضطراب فراگیر بیشتری را نشان میدهند، با پژوهشهای مختلفی همچون پژوهش لوگ و همکاران همسو است [18]. همچنین، این نتایج با پژوهش برودر و همکاران [20] تا حدی همسوست.
بخشی از نتایج پژوهش حاضر نیز که نشان داد کودکان افسرده چپبرتر و راستبرتر از لحاظ اضطراب اجتماعی تفاوتی ندارند تا حدی با پژوهش برودر و همکاران [21] قابل مقایسه است. در پژوهش مذکور نشان داده شد که بیماران دارای اضطراب اجتماعی با و بدون افسردگی، برتری گوش راست کمتری را نسبت به شرکتکنندگان بدون این اختلال نشان دادند. با این حال، در این پژوهش معلوم نشده است که بیماران دارای اضطراب اجتماعی همراه با افسردگی و بدون افسردگی، با یکدیگر چه تفاوتی دارند. علاوه بر این، چون در این پژوهش دو گروه فقط از لحاظ برتری گوش مقایسه شدهاند، قیاس آن با پژوهش حاضر بایستی با احتیاط بیشتری انجام شود.
در راستای تبیین نتایج پژوهش حاضر میتوان گفت که به طور معمول افسردگی و اضطراب، ارتباط و همپوشانی بالایی دارند و در درجه اول انتظار میرود که دو گروه کودکانی که افسردگی آنها بالا بوده است، اضطراب بالایی هم داشته باشند. اما آنچه در شرایط افسردگی یکسان دو گروه (در بخش یافتهها مشخص شد که دو گروه مذکور با وجود افسردگی بالاتر از نمره برش، درمجموع تفاوت معناداری از لحاظ افسردگی با یکدیگر نداشتند) تفاوت آنها را از لحاظ میزان اضطراب توجیه میکند، احتمالاً به وضعیت برتری جانبی آنها مربوط بوده است. به عبارتی، زمینه روانی افسردهوار در کودکان چپبرتر، نسبت به کودکان راستبرتر، به میزان بیشتری آنها را نسبت به اختلالات اضطرابی بهویژه اضطراب فراگیر مستعد میکند. بنابراین، چپبرتری خطر اضطراب در کودکان افسرده را بیشتر میکند. در تبیین اثر چپبرتری بر اضطراب این کودکان احتمالات زیادی وجود دارد. از جمله اینکه ممکن است انتظارات والدین آنها مناسب با وضعیت برتری جانبی این کودکان نباشد. اگر چنین والدینی کودکان چپبرتر خود را مجبور به تغییر برتری جانبی و استفاده بیشتر از سمت راست خود کنند، یا حتی از آنها انتظار چنین چیزی داشته و یا اینکه استفاده از اندامهای سمت چپ در هنگام انجام تکالیف توسط این کودکان را تأیید نکنند، ممکن است خودبهخود اضطراب آنها را بیشتر کنند.
علاوه بر این، بیشفعالی آهیانه راست در افراد چپبرتر که به طور طبیعی نیمکره راست خود را به کار میگیرند، بیشتر بوده و اضطراب بالاتر همراه با افسردگی زمینهای آنها را توجیه میکند. بر اساس ادعای محققان ممکن است بیشفعالی آهیانهای راست با اضطراب همپوش همراه باشد که با اثرات افسردگی تعامل میکند [22]. با توجه به پیشنهاد هلر و همکاران که آهیانه راست در برانگیختگی اضطرابی و مؤلفه برانگیختگی هیجان درگیر است، چنین احتمالی مورد حمایت قرار گرفته است [14]. با وجود این، به نظر میرسد که با توجه به سن نسبتاً پایین و کاملنشدن مراحل رشد بدنی و هیجانی این کودکان، بررسیها و تبیینهای بیشتری لازم است تا نتیجهگیری مطمئنتری به عمل آید.
نتیجهگیری
به طور کلی، چپبرتری با اضطراب بیشتری در کودکان مرتبط است. بهویژه کودکان چپبرتر دارای افسردگی، به میزان بیشتری نسبت به اضطراب فراگیر آسیبپذیر هستند. بنابراین، این کودکان علاوه بر پیشگیری و درمان افسردگی نیاز بیشتری به پیشگیری و درمان اختلالات اضطرابی بهویژه اضطراب فراگیر دارند، تا با کاهش افسردگی و اضطراب، بهبود بیشتری در سلامت آنها ایجاد شود. بر این اساس، پیشنهاد میشود دستاندرکاران حوزه سلامت روان، برنامهها و آموزشهای خاصی را برای کودکان دارای افسردگی بهویژه کودکان چپبرتر پیشبینی و اجرا کنند.
محدودیت عمده این پژوهش، دشواری دستیابی به تعداد کافی کودکانی بود که ضمن چپبرتری دارای افسردگی نیز باشند. محدودیت دیگر دشواری در کنترل همه متغیرهای مزاحم و جداکردن نقش آنها از وضعیت برتری جانبی کودکان بود. به عبارتی، به دلیل انجام این پژوهش به صورت علّیمقایسهای، امکان بیان روابط علّی قطعی بین برتری جانبی کودکان افسرده و اضطراب آنها وجود نداشت؛ بنابراین بهتر است در بررسیهای آتی، این محدودیتها نیز مورد نظر قرار گرفته و مطالعات تجربی دقیقی برای رفع چنین محدودیتی طرح شود.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
این مطالعه بخشی از یک پژوهش انجامشده در دانشگاه اراک است که با کد اخلاق IR.ARAKMU.REC.1397.298 در دانشگاه علوم پزشکی اراک به ثبت رسیده است. در این پژوهش برای رعایت اصول اخلاقی، ضمن بیان هدف کلی پژوهش، رضایت آزمودنیها جهت مشارکت در پژوهش جلب شد، و به آنها از لحاظ محرمانهماندن اطلاعات نیز اطمینان داده شد. همچنین، تلاش شد که آسیبی به سلامت روانی یا جسمانی شرکتکنندگان وارد نشود.
حامی مالی
پژوهش حاضر مستخرج از طرح تحقیقاتی مصوب در دانشگاه اراک بود که در تاریخ 20/12/1397 به شماره 97/15017 توسط معاونت پژوهشی تصویب و از آن حمایت مالی شده است.
مشارکت نویسندگان
مفهومسازی، روششناسی و تحلیل: تورج سپهوند؛ تحقیق و بررسی، منابع، نگارش پیشنویس، ویراستاری و نهاییسازی: تورج سپهوند و جلیل مرادی.
تعارض منافع
نویسندگان هیچگونه تضاد منافعی در خصوص این پژوهش نداشتند.
تشکر و قدردانی
بدینوسیله از معاونت پژوهشی دانشگاه اراک سپاسگزاری میشود.
نوع مطالعه:
پژوهشي اصیل |
موضوع مقاله:
روانپزشکی دریافت: 1398/4/15 | پذیرش: 1398/6/16