مقدمه
اختلالات روانی دوران کودکی و نوجوانی، به دلیل شیوع، شروع زودهنگام و تأثیرات مخرب بر کودکان، خانوادهها و جامعه، یکی از نگرانیهای عمده در مورد سلامتی محسوب میشوند [
1].
افسردگی شایعترین اختلال روانی و یکی از علل مرگومیر بین کودکان و نوجوانان محسوب میشود که ابتلا به آن میتواند به اختلال در کسب مهارتهای اجتماعی، کاهش رشد شناختی، مشکلات روانشناختی، اختلال در فعالیتهای درسی، اُفت تحصیلی، ترک تحصیل و درگیری با سیستم حقوقی و قانونی منجر شود [
3 ،
2].
همچنین افسردگی با رفتارهای مخرب سلامت مانند چاقی، افزایش خطر سوءمصرف مواد و اقدام به خودکشی همراه است [
4]. بروز افسردگی در نوجوانی و اوایل جوانی اغلب به اوج خود میرسد و این افراد در معرض خطر بیشتر بروز مشکل در روابط بین فردی، اشتغال و عملکرد روانی مشکلساز قرار میگیرند [
5].
تحقیقات نشان دادهاند که ابتلا به افسردگی در دورههای کودکی و نوجوانی با افسردگی عودکننده در دوره بزرگسالی همبستگی مثبت دارد [
9-
6]. همابتلایی با اختلالات نافرمانی مقابلهای، اضطراب و وابستگی به مواد، احتمالاً نقش میانجی بین افسردگی نوجوانی و میانسالی را ایفا میکنند [
10].
گرچه بررسی شیوع برخی از اختلالات روانی در طول زمان حاکی از روند نسبتاً پایدار آنها داشته است، اما برخی از اختلالات همچون افسردگی در نوجوانان افزایش داشته است. شیوع اختلالات روانی در این دوره سنی حاکی از ضرورت برنامهریزی برای پیشگیری، خدماترسانی و درمان و تخصیص بودجه لازم است.
اختلالات روانی بیشترین بخش هزینههای درمانی (9/8 بیلیون دلار) را بین تمامی مشکلات و بیماریهای مربوط به کودکان و نوجوانان، به خود اختصاص داده است [
1].
افسردگی با ترکیبی از عوامل بیولوژیکی، روانشناختی و اجتماعی در ارتباط است و برخی تحقیقات نشان دادهاند که قرار گرفتن در معرض رسانهها مانند بازیهای ویدئویی، تلویزیون، فیلمها و اینترنت با شکلگیری افسردگی در کودکان و نوجوانان ارتباط دارد [
11].
شبکههای اجتماعی به بخشی گسترده از فرهنگ مدرن تبدیل شدهاند [
12]، ظهور این شبکهها شیوه برقراری ارتباط و تعامل بسیاری از مردم، جوامع و سازمانها را تغییر داده است [
13]. این رسانهها به یک محیط اجتماعی تبدیل شدهاند که با اجازه دادن به کاربران خود برای به اشتراکگذاری و ایجاد اطلاعات، ارتباطات بین فردی را امکانپذیر میکنند.
در سراسر دنیا مردم از اینترنت و رسانهها به عنوان وسیلهای برای معرفی خود، ایجاد و حفظ ارتباط با دیگران، یافتن اطلاعات، خرید و فروش محصولات، تماشای نمایشهای تلویزیونی، یافتن همسر، جستوجوی سرگرمی و مشارکت در مسائل سیاسی استفاده میکنند [
15 ،
14]. گرچه فناوریهای جدید توانستهاند جامعه را متحول کنند، اما نگرانیهایی در مورد پیامدهای فیزیکی، اجتماعی و روانی آنها وجود دارد [
16].
استفاده از رسانههای اجتماعی در سراسر جهان، بهویژه در میان کودکان و نوجوانان شایع است، به طوری که میتوان گفت نسل کودک و نوجوان امروز در محیط دیجیتالی احاطه و در آن غوطهور شدهاند. رسانههای الکترونیک مانند تلفنهای همراه، کنسول بازیهای ویدئویی، دستگاه پخش ویدئو، تلویزیون، پخشکنندههای صوتی، رایانهها، تبلتها، که روز به روز سبکتر و حمل آنها راحتتر شده و استفاده از آنها هیچ محدودیت زمانی و مکانی ندارد، بخش قابل توجهی از زندگی روزمره را به خود اختصاص دادهاند [
18 ،
17].
تعریف «رسانههای اجتماعی»، مدام در حال تحول است. به طور کلی این اصطلاح به ابزارهای مبتنی بر اینترنت اشاره دارد که به افراد و جوامع فرصت برقراری ارتباط، به اشتراکگذاری اطلاعات، ایدهها، پیامهای شخصی، تصاویر و سایر مطالب را میدهد [
19].
در تعریف دیگری آمده است که شبکههای اجتماعی به شبکههای متنوع مبتنی بر اینترنت اطلاق می شوند که کاربران را قادر میسازند با دیگران به طور کلامی و بصری تعامل برقرار کنند [
20].
رسانههای اجتماعی امکانات متنوعی را به منظور تأمین اهداف مختلف برای کاربران خود فراهم میآورند. این رسانهها، وبلاگها، شبکههای ارتباطی اجتماعی، سایتهای به اشتراکگذاری ویدئو، عکس و... را دربرمیگیرند که میتوان آنها را بر اساس هدف و خدماتی که ارائه میدهند، به صورت زیر دستهبندی کرد:
- شبکههای اجتماعی (فیسبوک، مای اسپس، گوگل پلاس و توئیتر)
- شبکههای اجتماعی حرفهای (لینکدان)
- رسانههای به اشتراکگذاری (یوتیوب، فلیکر)
- رسانههای تولید محتوا (بلاگر، توئیتر)
- رسانههای گردآورنده دانش / اطلاعات (ویکیپدیا)
- واقعیت مجازی و محیط بازی (سکند لایف) [
21].
رسانههای ارتباطی اجتماعی مانند فیسبوک، اینستاگرام و توئیتر در دهه گذشته بخشی از زندگی روزمره بودهاند. در سال 2012 کاربران فیسبوک، حدود یک میلیارد نفر بوده که یک هفتم جمعیت جهان را تشکیل میدهند [
21].
به گزارش استاتیستا (شرکتی تحقیقاتی در حوزه بازاریابی) تعداد کاربران فعال فیسبوک در سال 2017 به دو بیلیون نفر رسیده است [
22]. علاوه بر این، روزانه صد میلیون کاربر فعال توئیتر، 65 میلیون توئیت ارسال میکنند و دو میلیارد ویدئو در یوتیوب مشاهده میشود [
21].
تا سال 2017، پنج میلیون نرمافزار تلفن همراه از طریق آیتونز و گوگل پلی در دسترس بوده است [
23]. این امکانات موجب شده تعاملات اجتماعی در اینترنت و شبکههای اجتماعی نقش مهمی در زندگی بسیاری از نوجوانان و جوانان ایفا کند، به طوری که بررسیهای اخیر در آمریکا نشان داده است 93 درصد از نوجوانان پانزده تا هفده ساله از طریق تلفن همراه یا تبلت به اینترنت دسترسی دارند [
16] و 92 درصد نوجوانان در رسانههای اجتماعی فعال هستند [
24]. حدود 81 درصد از افراد دوازده تا هفده ساله در آمریکا از اینترنت استفاده میکنند که 51 درصد از این استفاده به طور روزانه است. طبق آمار ارائهشده توسط اداره آمار استرالیا، در آوریل 2009، حدود دو میلیون کودک و نوجوان استرالیایی (79 درصد) در سنین پنج تا چهارده سال، دسترسی به اینترنت را در طول دوازده ماه گذشته گزارش کردند، این رقم در آوریل 2012 به 84/4 درصد افزایش یافته است [
25].
مطابق آمار مرکز جهانی اینترنت در سال 2018، کاربران اینترنت در ایران حدود 57 میلیون و 700 هزار بوده است (در سال 2000 میلادی، تعداد کاربران در ایران 250 هزار نفر بوده است) که ضریب تأثیر آن در جمعیت حدود 69/1 درصد گزارش شده است [
26].
هرچند آمار دقیقی درخصوص تعداد و میزان استفاده کودکان و نوجوانان ایرانی از اینترنت و شبکههای اجتماعی وجود ندارد، اما تحقیقات بینالمللی حاکی از آن است که نسبت کودکان و نوجوانانی که از اینترنت استفاده میکنند، با بالا رفتن سن، افزایش مییابد، به طوری که 60 درصد از کودکان پنج تا هشت ساله و 96 درصد دوازده تا چهارده سالهها استفاده از اینترنت را در سال 2012 گزارش کردهاند.
آمارها در آمریکا نشان میدهد که بیش از 60 درصد نوجوانان بین سیزده تا هفده سال، حداقل در یکی از شبکههای اجتماعی، صفحه شخصی دارند [
25]. در حال حاضر، تقریباً سه چهارم نوجوانان دارای گوشی هوشمند هستند، حدود 24 درصد از آنان خود را دائماً متصل به اینترنت میدانند و 50 درصد از آنان احساس میکنند که به گوشی خود معتاد هستند [
17].
به طور کلی، نوجوانان حدود هشت ساعت در روز از رسانههای الکترونیک استفاده میکنند [
6]، این در حالی است که دستورالعملهای بینالمللی توصیه میکنند که کودکان و نوجوانان بیش از دو ساعت در روز از صفحه نمایش استفاده نکنند [
27].
این استفاده به عنوان یکی از عوامل چندگانه که پیامدهای منفی برای سلامت به دنبال دارد، در نظر گرفته شده است. برخی از شواهد حاکی از آن است که این استفاده میتواند به عنوان عامل خطر بالقوه برای افسردگی باشد [
6].
در اواخر دهه 90 میلادی، کرات و همکاران [
28] و یانگ و راجرز [
29] شواهد اولیهای را که حاکی از افزایش خطر ابتلا به افسردگی در استفاده مکرر از اینترنت داشت، ارائه کردند.
دادههای همهگیرشناسی پیش از استفاده گسترده از رسانههای اجتماعی برخط، خطر ابتلا به افسردگی را در گروه سنی نوجوان نشان داده است و شیوع ابتلا به اختلال افسردگی اساسی 2 تا 5 درصد برآورد شده بود، این در حالی است که پژوهشهای اخیر حاکی از افزایش هشداردهنده نوجوانان مبتلا به افسردگی است [
16].
درک تأثیر رسانههای اجتماعی روی بهزیستی و سلامت روان نوجوانان از اولویتهای پژوهشی محسوب میشود. اینکه افزایش مشکلات روانشناختی در دوره کودکی و نوجوانی به فعالیت در اینترنت و شبکههای اجتماعی مربوط است یا نه، هنوز کاملاً مشخص نشده است.
مطالعات بسیاری در خصوص ارتباط بین افسردگی و استفاده از اینترنت و شبکههای اجتماعی صورت گرفته است، اما یافتهها متناقضاند. هدف این مطالعه، بررسی نظاممند و فراتحلیل مطالعات انجامشده در خصوص تأثیر اینترنت و شبکههای اجتماعی (متغیر مستقل) بر افسردگی (متغیر وابسته) در نوجوانان است.
مواد و روشها
این مطالعه با روش مرور نظاممند و فراتحلیل انجام شده است. این روشها با ترکیب هدفمند نتایج تحقیقات مختلف، شرایط را برای شناخت یک پدیده با استفاده از دانش موجود فراهم میسازد که میتواند منجر به شناسایی شکافهای موجود در تحقیقات که مورد بررسی قرار نگرفتهاند، شود.
به منظور دستیابی به مستندات و شواهد علمی مرتبط با موضوع مورد مطالعه، کلیدواژههای مناسب شناسایی شدند و جستوجو توسط یک نفر جستجوگر ماهر (آشنا به علم کتابداری)، به انگلیسی با استفاده از کلیدواژههای depression, depressive symptoms, depressed mood, social media, internet, social network, Facebook, Twitter, adolescent در پایگاههای اطلاعاتی امبیس، مدلاین، PsychINFO, Cumulative Index to Nursing and Allied Health (CINAHL), Social Sciences Citation Index (SSCI) Science Direct انجام شد.
سپس برای جستوجوی بیشتر، این کلیدواژهها در گوگل اسکالر نیز بررسی شدند که هجده مقاله اضافه شد. برای بررسی تحقیقات انجام شده در ایران و به زبان فارسی، کلید واژههای افسردگی، خلق افسرده، نشانههای افسردگی، اختلالات خلقی، رسانههای دیجیتال، رسانههای اجتماعی، فیس بوک، نوجوانان در پایگاههای نورمگز، اسآیدی، مگ ایران، ایرانداک و سیویلیکا جستوجو شدند.
همچنین، بخش منابع مقالات مورد بررسی قرار گرفت و یک مقاله به لیست مطالعات اضافه شد. بازه زمانی این پژوهش از سال 2005 تا ژوئن 2019 میلادی در نظر گرفته شد.
سپس دو پژوهشگر به صورت مستقل، عناوین مقالات بازیابی شده را مطالعه کرده و با تطابق مقالات، موارد همپوشان و تکراری را مشخص کردند (حذف 677 مقاله). در گام بعدی، چکیده مقالات بررسی و موارد غیرمرتبط حذف شدند. نهایتاً این مقالات با توجه به معیارهای ورود، مورد بررسی و سنجش قرار گرفتند.
معیارهای ورود و خروج در
جدول شماره 1 نشان داده شده است.
سپس با حذف مقالاتی که شرایط لازم را نداشتند، نهایتاً پانزده مقاله انگلیسی وارد پژوهش شدند (
تصویر شماره 1). این پژوهش بر اساس چک لیست پریزما انجام شده است. در مرحله بعد، متن مقالات بررسی و نتایج آنها استخراج شد.
با توجه به اینکه مقالهای در مجلات فارسی زبان یافت نشد، به نتایج سه مقاله پذیرفته شده در همایشهای برگزار شده در سطح کشور اشاره میشود، ولی به دلیل دارا نبودن معیارهای لازم در فراتحلیل وارد نشدند.
پس از انجام مرور نظاممند، به منظور تجزیه و تحلیل پژوهشهای اولیه از اندازه اثر به تفکیک هر پژوهش، اندازه اثر مدل اثر ثابت و مدل اثرات تصادفی، نمودار قیفی، آزمون Q (به منظور بررسی ناهمگونی مطالعات) و روش رگرسیون اِگر استفاده شد. به همین منظور، از نرمافزار CMA نسخه 2 استفاده شد.
یافتهها
از مجموع پانزده مقاله، ده مقاله انگلیسی به صورت مقطعی انجام شدهاند و پنج مقاله از روش تحلیل طولی استفاده کردهاند. در مجموع، 10621 نفر در مقالات بررسی شدهاند که از این تعداد حدود 52 درصد دختر و 48 درصد پسر، در بازه سنی ده تا هجده سال بودهاند. سه تحقیق در استرالیا، دو تحقیق در چین، دو تحقیق در هلند و سایر پژوهشها در تایلند، کانادا، تایوان، بلژیک آمریکا و صربستان انجام شدهاند.
مقالات انگلیسی
مطابق با ملاکهای ورود به پژوهش، پنزده مقاله انگلیسی به این پژوهش وارد شدند.
پژوهشهای مقطعی
از این تعداد، ده مقاله به صورت مقطعی انجام شدهاند که در ذیل به نتایج آنان اشاره میشود:
در یافتههای مطالعه یبارا، الکساندر و میچل [
30] گزارش علائم افسردگی با استفاده از اینترنت و یا جنسیت ارتباطی نداشت. افشای اطلاعات شخصی به طور معناداری توسط نوجوانانی که از افسردگی اساسی رنج میبردند، گزارش شد.
هوانگ، چئونگ و فیلینگ [
31] ارتباط معناداری بین ارتباط برخط و خلق افسرده پیدا کردند. این مطالعه نشان داد که شرکتکنندگان نوجوان که خلق افسرده را گزارش کرده بودند، در مقایسه با کسانی که علائم افسردگی نداشتند، به احتمال بیشتری از اینترنت برای دوستی و ابراز هیجانات و عواطف خود استفاده میکردند.
این محققان نشان دادند که نوجوانان افسرده در یافتن دوست به صورت چهره به چهره در مقایسه با دوستیابی در اینترنت، مشکل داشتند. دو پنجم از این شرکتکنندگان با علائم افسردگی، به صورت برخط افکار و احساسات خود را بیان میکردند که در غیر این صورت نمیتوانستند این کار را انجام دهند.
بلومفیلدنیرا و باربر [
32] ارتباط معنادار منفی میان دفعات استفاده از شبکههای اجتماعی و خلق افسرده را گزارش کردند. این تحقیق نشان داد که با افزایش تعداد دفعات استفاده از شبکههای اجتماعی، افسردگی کاهش و با استفاده بیش از حد، افزایش مییابد.
همچنین در این تحقیق مشخص شد که بین سرمایهگذاری در شبکههای اجتماعی (به معنای تعداد اکانت و تعداد دفعات چک کردن پیامها) و خلق افسرده ارتباط معنادار وجود دارد.
نتایج تحقیق تیگمن و اسلاتر [
33] حاکی از ارتباط معنادار استفاده از فیسبوک و مای اسپس با علائم افسردگی بود. به علاوه، ارتباط آماری معنادار بین استفاده از رسانههای اجتماعی و عینیت بخشیدن به خود، شرم از بدن و رژیم غذایی گزارش شد.
در پژوهش بنجانین، دیمتریجویک و پنتیک [
34] ارتباطی بین تعداد دفعات استفاده از شبکههای اجتماعی و خلق افسرده و همچنین ارتباطی بین فعالیت در شبکههای اجتماعی و افسردگی مشاهده نشد.
استفاده فعال یا منفعلانه از فیسبوک در بررسی فریسون و ایگرمونت [
35] با تعداد دفعات خلق افسرده در ارتباط بود، به عبارت دیگر، ارتباط معنادار مثبت بین تعداد دفعات استفاده منفعلانه از فیسبوک و خلق افسرده گزارش کردند.
همچنین آنان در پژوهش خود دریافتند که سطوح استرس پیشبینیکننده جستوجوی حمایت اجتماعی در فیسبوک است. علاوه بر این، ارتباط جستوجوی حمایت اجتماعی با افسردگی ارتباط معنادار داشت، درحالیکه این جستوجو، خطر خلق افسرده را افزایش میدهد، حمایت اجتماعی واقعی موجب کاهش آن میشود.
در مطالعه روی مقایسه اجتماعی، جستوجوی بازخورد و نشانههای افسردگی در تحقیق نسی و پرینستین [
36] رابطه آماری معناداری بین رفتارهای برخط در خط پایه و افسردگی در دوازده ماه بعد مشاهده شد. همچنین این پژوهشگران دریافتند که مقایسه اجتماعی مبتنی بر فناوری و جستوجوی بازخورد با نشانههای افسردگی در ارتباط است.
سه پژوهش مقطعی به اعتیاد به اینترنت و رفتارهای مرتبط با آن پرداختهاند. هانپرتت، منواتگ، خومسری، نیجون و فاناساتیت [
37] با بررسی 972 دانش آموز در تایلند ارتباط معنیدار میان اعتیاد به فیسبوک و افسردگی یافتند. در بررسی لی، لائو، مو، سو، یانگ و لکن [
38] بیخوابی نقش میانجی بین افسردگی و اعتیاد به شبکههای اجتماعی را ایفا کرد.
پژوهش وانگ، وانگ، وو، زی، وانگ، زائو و همکاران [
39] در چین حاکی از ارتباط مثبت اعتیاد به شبکههای اجتماعی با افسردگی با واسطهگری نشخوار فکری است، در این ارتباط عزت نفس نقش تعدیل کننده را ایفا میکند. به بیان دیگر، عزت نفس پایین، اثر اعتیاد به این شبکهها را روی افسردگی از طریق نشخوار فکری تقویت میکند.
پژوهشهای طولی
شش پژوهش از روش تحقیق طولی استفاده کردهاند که در ادامه به نتایج آنها اشاره میشود:
در مطالعه وندن ایجندن، میرکرک، ورمولینت، اسپیکرمن و انجلز [
40] ارتباط استفاده از اینترنت (برای اهداف مختلف)، تنهایی و افسردگی بررسی و مشخص شد که استفاده از اینترنت به طور مثبت با افسردگی در شش ماه بعد همراه است.
سلفوت، بنجی، دلسینگ، تربوگت و میوس [
41]، به مقایسه میزان بروز افسردگی و اضطراب بین استفاده از اینترنت به منظور برقراری ارتباط و یا سایر کاربردها در دو نقطه زمانی خط پایه و دوازده ماه بعد پرداختند.
نتایج نشان داد که بین پیامهای اینترنتی و افسردگی پس از گذشت دوازده ماه ارتباط منفی وجود داشت، اما این تفاوت از نظر آماری معنادار نبود. کسانی که کیفیت روابط دوستانهشان پایین بود و آنهایی که از اینترنت به منظور اهدافی غیر از برقراری ارتباط استفاده میکردند، به احتمال بیشتری افسرده و یا از نظر اجتماعی مضطرب بودند.
گامز گادکس [
42]، رابطه دوطرفه بین افسردگی و استفاده از رسانههای اجتماعی را در بررسی دوازده ماهه خود گزارش کرد.
ارتباط بین سطح کورتیزول پایه، فعالیت در فیسبوک و علائم افسردگی در طی سه هفته در پژوهش مورین ماژور، مارین، دوراند، وان، جوستر و لوپین [
43] بررسی شد.
نتایج آن نشان داد که سطح کورتیزول به طور مثبت با تعداد دوستان در فیسبوک و به طور منفی با تعامل همسالان ارتباط دارد، همچنین بین تعداد دفعات استفاده از فیسبوک با نشانههای افسردگی ارتباط منفی مشاهده شد، ولی این رابطه از نظر آماری معنادار نبود.
در بررسی طولی ورنون، موداکی و باربر [
44] ارتباط بین سرمایهگذاری در شبکههای اجتماعی و خلق افسرده یافت شد که در این میان، اختلال خواب نقش متغیر میانجی را داشت. خلاصه مقالات انگلیسی در
جدول شماره 2 آمده است.

مقالات فارسی
بیشتر مطالعات انجامشده در ایران به تأثیر رسانههای اجتماعی بر سلامت روان، انزوای اجتماعی، مهارتهای ارتباطی، کیفیت خواب، عملکرد تحصیلی و... پرداختهاند و تنها سه مقاله تأثیر این رسانهها بر افسردگی را در گروه سنی کودکان و نوجوانان بررسی کردهاند که این مقالات در دو همایش برگزار شده در سالهای 1394 و 1396 پذیرفته شدهاند.
نمونهگیری این سه مقاله در استانهای آذربایجان شرقی (شهر تبریز و شهرستان جلفا) و کردستان (شهر سنندج) صورت گرفته که نمونه این پژوهشها مجموعاً شامل 650 نفر (73 درصد پسر) است. هر سه مقاله به بررسی اعتیاد به اینترنت پرداخته و برای سنجش آن از پرسشنامه اعتیاد به اینترنت یانگ (IAT) استفاده کردهاند. خلاصه مقالات فارسی مورد بررسی در
جدول شماره 3 آمده است.
آذرنییاد، شریفی، مدنی و خانبانی [
45] با بررسی دویست دانشآموز در شهر سنندج بین وابستگی به اینترنت و میزان افسردگی و بین اعتیاد به اینترنت و اختلال خواب رابطه مثبت معناداری یافتند که در این ارتباط افسردگی نقش واسطهای دارد.
در تحلیل رگرسیون انجامشده در پژوهش بیرانوند و عزیزی [
46] مشخص شد که اضطراب و افسردگی حدود 63 درصد واریانس مربوط به اعتیاد به اینترنت را تبیین میکند.
مطالعه شیری، هاشمی و محمودعلیلو [
47] روی دانشآموزان تبریزی نشان داد که بین افسردگی و اعتیاد به اینترنت رابطه وجود دارد و افسردگی میتواند 18 درصد واریانس اعتیاد به اینترنت را تبیین کند. این سه پژوهش مربوط به همایشهای برگزار شده در کشور است که دسترسی به آنان به صورت گسترده امکانپذیر نبود؛ بنابراین وارد فراتحلیل نشدند، اما به دلیل عدم پژوهش در این حوزه در ایران به یافتههای آنان اشاره شد.
تأثیر جنسیت و سن
در برخی از مقالات مورد بررسی به نقش جنسیت، به دلیل تفاوت رفتارهای دو جنس در پاسخ به شبکههای اجتماعی، اشاره شده است. در تحقیق یبارا و همکاران [
30]، دخترانی که بیشتر از اینترنت استفاده میکردند، به احتمال بیشتری علائم افسردگی اساسی را گزارش میکردند، درحالیکه در پژوهش وندن ایجندن و همکاران [
40] دختران به احتمال کمتری علائم افسردگی را در مقایسه با پسران نشان میدادند.
نسی و پرینستین [
36] بین مقایسه اجتماعی و جستوجوی بازخورد با افسردگی در دختران ارتباط قوی مشاهده کردند. نیرا و باربر [
32] نتیجه مشابهی را گزارش کردند: دخترانی که در شبکههای اجتماعی سرمایهگذاری میکنند، در مقایسه با پسران، نسبت به خلق افسرده حساسترند. همچنین این پژوهشگران نشان دادند که استفاده از رسانههای اجتماعی بر دختران نسبت به پسران تأثیرات منفی بیشتری دارد که این امر میتواند به دلیل تعداد دفعات بیشتر استفاده از این رسانهها توسط دختران باشد.
فریسون و ایگرمونت [
35] دریافتند که استرس میتواند افسردگی را در دختران (نه در پسران) پیشبینی کند. همچنین دخترانی که به صورت منفعلانه از فیسبوک استفاده میکنند، در مقایسه با پسرانی که به صورت فعالانه در موقعیتهای اجتماعی از فیسبوک استفاده میکنند، ممکن است بیشتر تحت تأثیر اثرات منفی فیسبوک قرار گیرند.
بنجانین و همکاران [
34] در بررسی ارتباط بین مدت زمان صرفشده در رسانههای اجتماعی و افسردگی رابطه معناداری که در ارتباط با جنسیت باشد، نیافتند. بنجانین و همکاران [
34] در مطالعه خود تأثیر سن را نیز بررسی کردند که در ارتباط بین افسردگی و مدت زمان صرفشده در این رسانهها اثر معناداری مربوط به سن نیافتند.
فراتحلیل
پس از انجام مرور نظاممند، اطلاعات پانزده مقاله انگلیسی در نرمافزار CMA-2 وارد شدند (
تصویر شماره 2). خلاصه مقالات گزینششده برای فراتحلیل در
جدول شماره 4 ذکر شدهاند.
جدول شماره 5 نتایج حاصل از انجام فراتحلیل را برای هریک از مقالات نشان میدهد. همانطور که در این جدول مشاهده میشود، اندازههای اثر محاسبهشده دارای توزیعی از (0/090 –) تا (0/970) هستند، به طوری که چهارده اندازه اثر از لحاظ آماری معنادار بوده و فقط یک اندازه اثر مربوط به پژوهش سلفوت و همکارانش معنادار نیست.
برای تعیین مدل فراتحلیل، همگن بودن پژوهشها با استفاده از آزمون Q بررسی شد. اطلاعات مربوط به این آزمون در
جدول شماره 6 آمده است. با توجه به نتایح حاصل از این آزمون، میتوان بیان کرد که فرض صفر مبنی بر همگن بودن مطالعات رد و فرض ناهمگونی تأیید میشود؛ بنابراین با در نظر گرفتن نتایج حاصل از این آزمون، باید از مدل اثر تصادفی استفاده کرد. اندازه اثر بهدستآمده در مدل اثر تصادفی، 0/266 و معنادار است. در مدل اثرات تصادفی، فرض میشود اندازه اثر واقعی از پژوهشی به پژوهش دیگر در حال تغییر است. یکی از علل اصلی این تغییر، وجود متغیرهای مداخلهکننده است. همانطور که پیش از این گفته شد، به نظر میرسد که سن و جنسیت از متغیرهای مداخلهگر در رابطه بین استفاده از رسانهها و افسردگی هستند که مقالات اندکی به بررسی آنان پرداختهاند.
از دیگر مفروضات اصلی فراتحلیل، خطای انتشار است که برای بررسی آن از نمودار قیفی و روش رگرسیون اِگر استفاده شده است. نمودار قیفی مطالعات گردآوری شده در
تصویر شماره 3 ارائه شده است.
در راستای اطمینان و بررسی بیشتر خطای انتشار از روش رگرسیون اِگر استفاده شد. در این روش فرض صفر، بیانگر متقارن بودن نمودار و عدم سوگیری انتشار و فرض خلاف، بیانگر سوگیری انتشار و عدم تقارن نمودار است. نتایج این آزمون در
جدول شماره 7 بیان شده است.
سوگیری انتشار بر اساس نمودار قیفی زمانی قابل تشخیص است که نقاط در اطراف نمودار به شکل متقارن پراکنده نشده باشند و این ناشی از مقادیر بسیار بزرگ اندازه اثر و خطای معیار بزرگ آنها است.
با مشاهده نمودار قیفی و نتایج آزمون رگرسیون اِگر مشخص میشود که چند اندازه اثر نامتعارف و پرت هستند. اندازه اثر مربوط به پژوهش بلومفیلدنیرا و باربر با اندازه اثر 0/090- و پژوهش مورین ماژور و همکاران با اندازه اثر 0/970 حذف شدند و مجدداً با استفاده از نرمافزار، نمودار قیفی و رگرسیون اِگر پس از تحلیل حساسیت مجدداَ انجام شد (
جدول شماره 8،
تصویر شماره 4).
با توجه به اینکه پس از بررسی مفروضات فراتحلیل این نتیجه حاصل شد که به منظور ترکیب نتایج برای گزارش باید از مدل اثرات تصادفی استفاده کرد؛ بنابراین در
جدول شماره 9 اندازه اثر پژوهشهای انجامشده پس از تحلیل حساسیت گزارش شده است (
تصویر شماره 5).
محاسبات آماری بیانگر این مطلب است که میانگین اندازههای اثر شبکههای اجتماعی (مدل اثرات تصادفی) بر افسردگی در نمونه مورد بررسی معادل 0/18 است (
جدول شماره 9).
از آنجا که اندازه اثر برآورد شده معنادار است؛ بنابراین میتوان بیان داشت که تأثیر استفاده از شبکههای اجتماعی بر افسردگی در کودکان و نوجوانان تأیید میشود. بر مبنای معیار تفسیری کوهن، اندازه اثر بهدستآمده (0/18) حاکی از اثر کم است.به عبارت دیگر، استفاده از شبکههای اجتماعی تأثیر اندکی بر افسردگی دارد.
نکته دیگری که ذکر آن حائز اهمیت است این است که مطالعات واردشده در این فراتحلیل با استفاده از دو طرح پژوهشی مقطعی و طولی انجام شدهاند که این امر ممکن است یکی از دلایل ناهمگنی این مطالعات باشد؛ بنابراین اندازههای اثر به تفکیک طرح پژوهشی در
جدول شماره 10 آمده است. چنانکه در
جدول شماره 10 مشاهده میشود، اندازه اثر پژوهشهای طولی، متوسط (0/47) و اثر پژوهشهای مقطعی، کم (0/17) است، این بدان معناست که استفاده از شبکههای اجتماعی در بررسیهای طولی اثر متوسطی بر افسردگی دارد، درحالیکه در تحقیقات مقطعی این اندازه اثر کم است. هرچند که برای استنباطهای دقیقتر، انجام تحقیقات طولی بیشتر ضروری است.

بحث
در این مقاله سعی شد تا با بررسی و مرور تحقیقات صورت گرفته در خصوص ارتباط بین استفاده از شبکههای اجتماعی و افسردگی در کودکان و نوجوانان در پانزده سال اخیر (سالهای 2005 تا جولای 2019 میلادی)، تأثیر این رسانهها روشنتر شود. نتایج این مطالعه از تأثیر استفاده از شبکههای اجتماعی بر افسردگی (هرچند این تأثیر کم، اما معنادار است) حکایت دارد.مرور نظاممند مک کرا و همکاران روی یازده پژوهش، اندازه اثر معنادار 0/13 را گزارش کردند، این پژوهشگران ارتباط معنادار هرچند اندک بین شبکههای اجتماعی و افسردگی را استنباط کردند [
16]. همچنین بررسی کلیس و همکارانش روی سیزده مقاله در خصوص مدت زمان استفاده از شبکههای اجتماعی، فعالیت و سرمایهگذاری در این شبکهها و اعتیاد به آنها حاکی از ارتباط این ابعاد با افسردگی، اضطراب و پریشانی روانشناختی بود [
24].
در این مطالعه، از پانزده مقاله، پنج پژوهش به صورت طولی انجام شده و این مقالات مدت زمان کوتاهی را بررسی کردهاند که دوازده ماه طولانیترین فاصله بین ارزیابیها بوده است؛ به دلیل استفاده گسترده از شبکههای اجتماعی هیچ گروه کنترلی به صورت طبیعی وجود ندارد که این امر تحلیل دادههای طولی را با مشکل مواجه میسازد.
بر اساس شواهدی که از تحقیقات مقطعی (ده پژوهش) بهدستآمده است نمیتوان به این نتیجه رسید که آیا استفاده از رسانههای اجتماعی موجب افسردگی و سایر مشکلات روانشناختی میشود و یا این که افراد افسرده وقت خود را بیشتر در این رسانهها میگذرانند، رفتارهای اعتیادی و مشکلساز دارند و در این رسانهها سرمایهگذاری میکنند.
یافته دیگر اینکه نگرشها یا رفتارهای خاصی همچون مقایسه اجتماعی و انگیزههای استفاده از رسانههای اجتماعی ممکن است تأثیر بیشتری بر علائم افسردگی در مقایسه با تعداد دفعات استفاده از رسانههای اجتماعی یا تعداد دوستان مجازی داشته باشد که پیشنهاد میشود در پژوهشهای آتی مد نظر قرار گیرند.
برخی از تحقیقات مورد بررسی در این مقاله، نشان دادند که متغیرهای جنس و سن تأثیری در ارتباط رسانهها و افسردگی ندارند، درحالیکه به عنوان مثال، تیتسیکا، تاویلا، جانیکان، اولافسون، ارداچ، شنمارکر و همکاران، دختران و نوجوانان کمسن را به خاطر استفاده از شبکههای اجتماعی مستعد افسردگی گزارش کردهاند [
48].
تحقیقات نشان دادهاند که استفاده دختران از اینترنت بیشتر به منظور برقراری ارتباط است (بنابراین بیشترین تعداد کاربران شبکههای اجتماعی را به خود اختصاص میدهند)، درحالیکه پسران تمایل دارند برای فعالیتهای ابزاری مانند بازیهای ویدئویی از اینترنت استفاده کنند [
50 ،
49].
در بررسی نوجوانان کانادایی توسط سمپاسا کانینیا و لوئیس [
51]، 71 درصد از دختران بیشتر از دو ساعت در روز از شبکههای اجتماعی استفاده میکردند، درحالیکه تنها 29 درصد از پسران این گونه بودند.
به نظر میرسد که نتایج این تحقیق تا حدودی میتواند دلیل عدم تعادل جنسیتی در پریشانی روانشناختی را تبیین کند. در هیچیک از این مطالعات انجامشده به زبان فارسی به تأثیرات جنس و سن بر ارتباط رسانهها و افسردگی اشارهای نشده است.
زمینهیابی که اخیراً توسط دولت انگلستان در مورد کودکان 14- 15 ساله انجام شده، نشان داد که احتمال ابتلا به اختلالات شایع روانشناختی در دختران (37 درصد) دو برابر بیشتر از پسران (15 درصد) است.
همچنین مشخص شد که نسبت دختران مبتلا به اضطراب یا افسردگی در مقایسه با زمینهیابی قبلی 10 درصد افزایش داشته است. البته باید توجه داشت که در رابطه با مشکلات مربوط به سلامت روان، تفاوتهای مرتبط با جنسیت باید مدنظر قرار گیرد، زیرا دختران در مقایسه با پسران احتمالاً بیشتر به دنبال کمک هستند [
16]. در مجموع، برای ارزیابی اثرات سن و جنس، تحقیقات بیشتری لازم است.
در مجموع، چنین به نظر میرسد که رسانههای اجتماعی همچون شمشیری دو لبه عمل میکنند؛ از سویی مطالعات نشان دادهاند که مشغولیت با شبکههای اجتماعی همچون فیسبوک، توئیتر، ردیت، اینستاگرام، اسنپچت و... افراد را قادر میسازد تا افکار و احساسات خود را بیان کنند، از حمایت اجتماعی برخوردار شوند [
52] و میتواند فرصتی برای تعامل و برقراری ارتباط با خانواده و دوستان و سایر تعاملات اجتماعی ایجاد کند.
همچنین این بستر با افزایش سرمایه اجتماعی میتواند موجب کاهش افسردگی، اضطراب و خطر ابتلا به مشکلات روانی و از سوی دیگر افزایش اعتماد به نفس و رضایت از زندگی شود [
55-
53]. این برنامهها به کاربران این امکان را میدهند تا جنبههایی از هویت خود را منعکس کنند و احساساتی را بیان کنند که ممکن است مربوط به تجربه زیسته آنان باشد [
12].
مزایای ادراکشده نوجوانان از شبکههای اجتماعی میتواند شامل ارتباط بیشتر با سایرین از طریق شناسایی و تعامل با آنها با استفاده از این شبکهها باشد [
56]. همچنین این شبکهها میتوانند بستری فراهم سازند که در آن افرادی که در شرایطی به سر میبرند که از نظر جامعه، برچسبی منفی به همراه دارند، بتوانند با یکدیگر در ارتباط باشند [
53].
اما از سوی دیگر، برخی تحقیقات حاکی از ارتباط بین استفاده از شبکههای اجتماعی و مشکلات روانشناختی است. به عنوان مثال، برخی تحقیقات نشاندهنده ارتباط بین فعالیتهای برخط با اعتماد به نفس پایین، تنهایی و رفتارهای خود آسیبرسان است [
58 ،
57].
برخی پژوهشگران معتقدند که کاهش تماس چهره به چهره به دلیل استفاده از فضای مجازی میتواند موجب از بین رفتن محیط حمایت سنتی، که به نوجوانان برای مدیریت چالشهای دوره نوجوانی کمک میکرد [
59] و احساس انزوا و تنهایی شود [
12].
البته باید این نکته را در نظر داشت که رسانههای گوناگون ممکن است اثرات متفاوتی داشته باشند [
60]. برای مثال، استفاده از تلویزیون با استرسهای روانشناختی در ارتباط است، درحالیکه میتواند فواید آموزشی به همراه داشته باشد و زمانی را نیز برای تعاملات خانوادگی فراهم آورد [
61].
علاوه بر این، برخی پژوهشها نشان دادند که صرف وقت به صورت برخط در این رسانهها، با تنهایی، انزوا و افسردگی در ارتباط است، اما پیگیریها نشان داد این اثرات منفی در طول زمان کاهش مییابد و حتی با برخی اثرات مثبت بر بهزیستی همراه است.
برخی از تحقیقاتی که اخیراً انجام شده، ارتباط بین استفاده از رسانهها و سلامت روانی ضعیف را تنها در میان افرادی که استفادهای بسیار کم یا بسیار زیاد و کسانی که برای موارد خاصی از آن استفاده میکردند، یافتند [
6].
در مجموع، این مرور نظاممند و فراتحلیل تأثیر کلی استفاده از رسانههای اجتماعی بر افسردگی را نشان داد. با این حال، چنانکه بیشتر پژوهشگران خاطر نشان کردهاند، این بیانی ساده از یک رابطهای پیچیده است؛ هرچند که تحقیقات اندکی تأثیر متغیرهای تعدیلکننده یا میانجی را مورد بررسی قرار دادهاند.
متغیرهای تعدیلکننده و میانجی بررسیشده در مقالات شامل بیخوابی و اختلالات خواب، حمایت اجتماعی ادراکشده و نشخوار فکری بود، اما به دلیل اندک بودن این تحقیقات امکان بررسی آنان در فراتحلیل امکانپذیر نبود. در مجموع به نظر میرسد که ارتباط رسانهها و افسردگی چندعاملی است و احتمالاً متغیرهای مختلفی در این ارتباط نقش ایفا میکنند که باید مورد توجه قرار گیرند.
نتیجهگیری
به طور کلی، گرچه تأثیر افسردگیزای رسانههای اجتماعی توسط بسیاری از محققین بررسی شده است، اما هنوز مشخص نیست که استفاده از اینترنت و شبکههای اجتماعی سبب بروز افسردگی هستند یا میزان استفاده از این رسانهها در این ارتباط نقش کلیدی دارد و یا اینکه این یک اثر مصنوعی و ساختگی ناشی از تحقیقات موردی و نگرانی عمومی جامعه است.
به طور کلی، میتوان اذعان داشت که رابطه استفاده از رسانههای اجتماعی با افسردگی یک رابطه خطی نیست و باید عوامل مختلف را مدنظر قرار داد.
از محدودیتهای پژوهش حاضر این است که در همه مقالات مورد بررسی از ابزارهای خودسنجی استفاده شده است که این امر به دلیل امکان سوگیری در پاسخگویی میتواند تا حدی اعتبار سنجش را مخدوش کند. دیگر آنکه برخی از مقالات تنها به بررسی تأثیر فیسبوک پرداختهاند و سایر رسانهها را بررسی نکردهاند.
یکی دیگر از محدودیتهای این پژوهش، کمبود تعداد تحقیقات در ایران است که نتیجهگیری و تعمیم نتایج را به جامعه کودکان و نوجوانان ایرانی مشکل میکند.
ضروری است در پژوهشهای آتی، ارتباط رسانههای اجتماعی و افسردگی با استفاده از روش طولی، در ایران بررسی شود و با توجه به این که این ارتباط چند عاملی است، متغیرهای میانجی و تعدیلگر و تأثیرات سن و جنسیت تحلیل شوند؛ بنابراین در راستای این پژوهش، پیشنهاد میشود با توجه به تفاوتهای فرهنگی، تحقیقات بیشتری با استفاده از ابزارهای معتبر در جامعه نوجوان ایرانی صورت گیرد.
با توجه به چند عاملی بودن ارتباط شبکههای اجتماعی و افسردگی، متغیرهای تعدیلکننده و میانجی همچون بیخوابی و اختلالات خواب، حمایت اجتماعی ادراکشده و نشخوار فکری در تعدادی از پژوهشها مورد بررسی قرار گرفتهاند.
در این راستا پیشنهاد میشود عواملی همچون ویژگیهای شخصیتی [
62]، عزت نفس [
34]، مقایسههای اجتماعی و بازخورد همسالان [
32] و انگیزههای استفاده از این شبکهها [
62 ،
56] نیز در تحقیقات بعدی مورد بررسی قرار گیرند.
دیگر آنکه در این پژوهش تنها به بررسی ارتباط افسردگی و استفاده از شبکههای اجتماعی و اینترنت پرداخته شده است، به نظر میرسد بررسی ارتباط استفاده از این رسانهها با سایر اختلالات روانی (مانند اختلالات اضطرابی، اختلالات خواب و...) در این گروه سنی میتواند ابعاد مختلف این مسئله را روشن سازد.
همچنین بررسی تأثیر بازیهای برخط بر سلامت روان نوجوانان بسیار حائز اهمیت است و باید مورد توجه پژوهشگران قرار گیرد. با توجه به حساسیت دوران نوجوانی و پیشرفتهای سریع فناوری، آموزش به والدین، مربیان و دانشآموزان در خصوص ارتباطات برخط و فعالیت در شبکههای اجتماعی باید بهروزرسانی شوند.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
این مقاله از نوع فراتحلیل است و نمونه انسانی و حیوانی نداشته است.
حامی مالی
این تحقیق بدون حمایت مالی سازمان یا نهادی انجام شده است.
مشارکت نویسندگان
مفهومسازی، روششناسی و تحلیل: مینا وصال؛ جستوجوی مقالات، استخراج یافتهها، نگارش پیشنویس، ویراستاری و نهاییسازی: هر دو نویسنده.
تعارض منافع
نویسندگان هیچگونه تضاد منافعی در خصوص این پژوهش نداشتند.
Reference
- Ghandour RM, Sherman LJ, Vladutiu CJ, Ali MM, Lynch SE, Bitsko RH, et al. Prevalence and treatment of depression, anxiety, and conduct problems in US children. J Pediatr. 2019; 206:256-67.e3. [DOI:10.1016/j.jpeds.2018.09.021] [PMID] [PMCID]
- Copeland WE AA, Shanahan L, Costello EJ. Longitudinal patterns of anxiety from childhood to adulthood: The great smoky mountains study. J Am Acad Child Adolesc Psychiatry. 2014; 53(1):21-33. [DOI:10.1016/j.jaac.2013.09.017] [PMID] [PMCID]
- Gore FM, Bloem PJN, Patton GC, Ferguson J, Joseph V, Coffey C, et al. Global burden of disease in young people aged 10- 24 years: A systematic analysis. Lancet. 2011; 377(9783):2093-102. [DOI:10.1016/S0140-6736(11)60512-6]
- Thapar A, Pine DS, Leckman JF, Scott S, Snowling MJ, Taylor EA, editors. Rutter's child and adolescent psychiatry. Hoboken, New Jersey: John Wiley & Sons; 2015. https://books.google.com/books?id=mFLKCQAAQBAJ&printsec=frontcover&dq=
- Shensa A, Escobar-Viera CG, Sidani JE, Bowman ND, Marshal MP, Primack BA. Problematic social media use and depressive symptoms among U.S. young adults: A nationally-representative study. Soc Sci Med. 2017; 182:150-7. [DOI:10.1016/j.socscimed.2017.03.061] [PMID] [PMCID]
- Bickham DS, Hswen Y, Rich M. Media use and depression: Exposure, household rules, and symptoms among young adolescents in the USA. Int J Public Health. 2015; 60(2):147-55. [DOI:10.1007/s00038-014-0647-6] [PMID] [PMCID]
- Kostev K, Teichgräber F, Konrad M, Jacob L. Association between chronic somatic conditions and depression in children and adolescents: A retrospective study of 13,326 patients. J Affect Disord. 2019; 245:697-701. [DOI:10.1016/j.jad.2018.11.014] [PMID]
- Barch DM, Tillman R, Kelly D, Whalen D, Gilbert K, Luby JL. Hippocampal volume and depression among young children. Psychiatry Res Neuroimaging. 2019; 288:21-8. [DOI:10.1016/j.pscychresns.2019.04.012] [PMID] [PMCID]
- Uchida M, Fitzgerald M, Woodworth H, Carrellas N, Kelberman C, Biederman J. Subsyndromal manifestations of depression in children predict the development of major depression. J Pediatr. 2018; 201:252-8.e1. [DOI:10.1016/j.jpeds.2018.05.049] [PMID] [PMCID]
- Abela JR, Hankin BL. Handbook of depression in children and adolescents. New York: Guilford Press; 2008. https://psycnet.apa.org/record/2008-01178-000
- Kennard BD, Hughes JL, Foxwell AA. CBT for depression in children and adolescents: A guide to relapse prevention. New York: Guilford Publications; 2016. https://books.google.com/books/about/CBT_for_Depression_in_Children_and_Adole.html?id=vVq3CgAAQBAJ&source=kp_book_description
- Seabrook EM, Kern ML, Rickard NS. Social networking sites, depression, and anxiety: A systematic review. JMIR Ment Health. 2016; 3(4):e50. [DOI:10.2196/mental.5842] [PMID] [PMCID]
- Ngai EWT, Tao SSC, Moon KKL. Social media research: Theories, constructs, and conceptual frameworks. Int J Inf Manage. 2015; 35(1):33-44. [DOI:10.1016/j.ijinfomgt.2014.09.004]
- Zhong B, Hardin M, Sun T. Less effortful thinking leads to more social networking? The associations between the use of social network sites and personality traits. Comput Human Behav. 2011; 27(3):1265-71. [DOI:10.1016/j.chb.2011.01.008]
- Correa T, Hinsley AW, De Zuniga HG. Who interacts on the Web?: The intersection of users’ personality and social media use. Comput Human Behav. 2010; 26(2):247-53. [DOI:10.1016/j.chb.2009.09.003]
- McCrae N, Gettings S, Purssell E. Social media and depressive symptoms in childhood and adolescence: A systematic review. Adolesc Res Rev. 2017; 2:315-30. [DOI:10.1007/s40894-017-0053-4]
- Chassiakos YLR, Radesky J, Christakis D, Moreno MA, Cross C. Children and adolescents and digital media. Pediatrics. 2016; 138(5):e20162593. [DOI:10.1542/peds.2016-2593] [PMID]
- Seo J-H, Kim JH, Yang KI, Hong SB. Late use of electronic media and its association with sleep, depression, and suicidality among Korean adolescents. Sleep Med. 2017; 29:76-80. [DOI:10.1016/j.sleep.2016.06.022] [PMID]
- Kaplan AM, Haenlein M. Users of the world, unite! The challenges and opportunities of Social Media. Bus Horiz. 2010; 53(1):59-68. [DOI:10.1016/j.bushor.2009.09.003]
- Carr CT, Hayes RA. Social media: Defining, developing, and divining. Atl J Commun. 2015; 23(1):46-65. [DOI:10.1080/15456870.2015.972282]
- Ventola CL. Social media and health care professionals: Benefits, risks, and best practices. P T. 2014; 39(7):491-520. [PMCID]
- Yoon S, Kleinman M, Mertz J, Brannick M. Is social network site usage related to depression? A meta-analysis of Facebook-depression relations. J Affect Disord. 2019; 248:65-72. [DOI:10.1016/j.jad.2019.01.026] [PMID]
- O’Loughlin K, Neary M, Adkins EC, Schueller SM. Reviewing the data security and privacy policies of mobile apps for depression. Internet Interv. 2019; 15:110-5. [DOI:10.1016/j.invent.2018.12.001] [PMID] [PMCID]
- Keles B, McCrae N, Grealish A. A systematic review: The influence of social media on depression, anxiety and psychological distress in adolescents. Int J Adolesc Youth. 2019; 25(1):79-93. [DOI:10.1080/02673843.2019.1590851]
- Richards D, Caldwell PH, Go H. Impact of social media on the health of children and young people. J Paediatr Child Health. 2015; 51(12):1152-7. [DOI:10.1111/jpc.13023] [PMID]
- Internet Usage in the Middle East [Internet]. Internet World Stats. 2019. https://www.internetworldstats.com/me/ir.htm.
- American Academy of Pediatrics. Committee on Public Education. American academy of pediatrics: Children, adolescents, and television. Pediatrics. 2001; 107(2):423-6. [DOI:10.1542/peds.107.2.423] [PMID]
- Kraut R, Patterson M, Lundmark V, Kiesler S, Mukophadhyay T, Scherlis W. Internet paradox: A social technology that reduces social involvement and psychological well-being? Am Psychol. 1998; 53(9):1017-31. [DOI:10.1037/0003-066X.53.9.1017]
- Young KS, Rogers RC. The relationship between depression and Internet addiction. Cyberpsychol Behav. 1998; 1(1):25-8. [DOI:10.1089/cpb.1998.1.25]
- Ybarra ML, Alexander C, Mitchell KJ. Depressive symptomatology, youth Internet use, and online interactions: A national survey. J Adolesc Health. 2005; 36(1):9-18. [DOI:10.1016/j.jadohealth.2003.10.012] [PMID]
- Hwang JM, Cheong PH, Feeley TH. Being young and feeling blue in Taiwan: Examining adolescent depressive mood and online and offline activities. New Media Soc. 2009; 11(7):1101-21. [DOI:10.1177/1461444809341699]
- Blomfield Neira CJ, Barber BL. Social networking site use: Linked to adolescents’ social self-concept, self-esteem, and depressed mood. Aust J Psychol. 2014; 66(1):56-64. [DOI:10.1111/ajpy.12034]
- Tiggemann M, Slater A. The role of self-objectification in the mental health of early adolescent girls: Predictors and consequences. J Pediatr Psychol. 2015; 40(7):704-11. [DOI:10.1093/jpepsy/jsv021] [PMID]
- Banjanin N, Banjanin N, Dimitrijevic I, Pantic I. Relationship between internet use and depression: Focus on physiological mood oscillations, social networking and online addictive behavior. Comput Human Behav. 2015; 43:308-12. [DOI:10.1016/j.chb.2014.11.013]
- Frison E, Eggermont S. The impact of daily stress on adolescents’ depressed mood: The role of social support seeking through Facebook. Comput Human Behav. 2015; 44:315-25. [DOI:10.1016/j.chb.2014.11.070]
- Nesi J, Prinstein MJ. Using social media for social comparison and feedback-seeking: Gender and popularity moderate associations with depressive symptoms. J Abnorm Child Psychol. 2015; 43(8):1427-38. [DOI:10.1007/s10802-015-0020-0] [PMID] [PMCID]
- Hanprathet N, Manwong M, Khumsri J, Yingyeun R, Phanasathit M. Facebook addiction and its relationship with mental health among Thai high school students. J Med Assoc Thai. 2015; 98(S3):S81-90. [PMID]
- Li J-B, Lau JT, Mo PK, Su X-F, Tang J, Qin Z-G, et al. Insomnia partially mediated the association between problematic Internet use and depression among secondary school students in China. J Behav Addict. 2017; 6(4):554-63. [DOI:10.1556/2006.6.2017.085] [PMID] [PMCID]
- Wang P, Wang X, Wu Y, Xie X, Wang X, Zhao F, et al. Social networking sites addiction and adolescent depression: A moderated mediation model of rumination and self-esteem. Pers Individ Dif. 2018; 127:162-7. [DOI:10.1016/j.paid.2018.02.008]
- Van den Eijnden RJJM, Meerkerk G-J, Vermulst AA, Spijkerman RCME, Engels RC. Online communication, compulsive Internet use, and psychosocial well-being among adolescents: A longitudinal study. Dev Psychol. 2008; 44(3):655-65. [DOI:10.1037/0012-1649.44.3.655] [PMID]
- Selfhout MHW, Branje SJT, Delsing M, ter Bogt TFM, Meeus WHJ. Different types of Internet use, depression, and social anxiety: The role of perceived friendship quality. J Adolesc. 2009; 32(4):819-33. [DOI:10.1016/j.adolescence.2008.10.011] [PMID]
- Gámez-Guadix M. Depressive symptoms and problematic Internet use among adolescents: Analysis of the longitudinal relationships from the cognitive-behavioral model. Cyberpsychol Behav Soc Netw 2014; 17(11):714-9. [DOI:10.1089/cyber.2014.0226] [PMID] [PMCID]
- Morin-Major JK, Marin M-F, Durand N, Wan N, Juster R-P, Lupien SJ. Facebook behaviors associated with diurnal cortisol in adolescents: Is befriending stressful? Psychoneuroendocrinology. 2016; 63:238-46. [DOI:10.1016/j.psyneuen.2015.10.005] [PMID]
- Vernon L, Modecki KL, Barber BL. Tracking effects of problematic social networking on adolescent psychopathology: The mediating role of sleep disruptions. J Clin Child Adolesc Psychol. 2017; 46(2):269-83. [DOI:10.1080/15374416.2016.1188702] [PMID]
- Azarniad A, Sharifi G, Madani M, Khanbani M. [Mediating role of depression in the relationship between Internet addiction and sleep disorders in adolescents (Persian)]. 2nd Congress on child and adolescent psychology, 2015, Tehran. https://www.sid.ir/fa/seminar/ViewPaper.aspx?ID=24266
- Beyranvand H, Azizi A. [Study of the relationship between addiction to internet and anxiety and depression in high school students (Persian)]. 2nd Congress on child and adolescent psychology, 2015, Iran, Tehran. https://www.sid.ir/Fa/Seminar/ViewPaper.aspx?ID=24109
- Shiri A, Hashemi T, MahmoodAlilo M. [Depression and signs of online addiction in students (Persian)]. Contemp Psychol. 2017; 12:1001-4. https://www.sid.ir/fa/seminar/ViewPaper.aspx?ID=92327
- Tsitsika AK, Tzavela EC, Janikian M, Ólafsson K, Iordache A, Schoenmakers TM, et al. Online social networking in adolescence: Patterns of use in six European countries and links with psychosocial functioning. J Adolesc Health. 2014; 55(1):141-7. [DOI:10.1016/j.jadohealth.2013.11.010] [PMID]
- Park S. The association between Internet use and depressive symptoms among South Korean adolescents. J Spec Pediatr Nurs. 2009; 14(4):230-8. [DOI:10.1111/j.1744-6155.2009.00191.x] [PMID]
- Kuss DJ, Griffiths MD. Online gaming addiction in children and adolescents: A review of empirical research. J Behav Addict. 2012; 1(1):3-22. [DOI:10.1556/JBA.1.2012.1.1] [PMID]
- Sampasa-Kanyinga H, Lewis RF. Frequent use of social networking sites is associated with poor psychological functioning among children and adolescents. Cyberpsychol Behav Soc Netw. 2015; 18(7):380-5. [DOI:10.1089/cyber.2015.0055] [PMID]
- O’Keeffe GS, Clarke-Pearson K. The impact of social media on children, adolescents, and families. Pediatrics. 2011; 127(4):800-4. [DOI:10.1542/peds.2011-0054] [PMID]
- Primack BA, Shensa A, Escobar-Viera CG, Barrett EL, Sidani JE, Colditz JB, et al. Use of multiple social media platforms and symptoms of depression and anxiety: A nationally-representative study among U.S. young adults. Comput Human Behav. 2017; 69:1-9. [DOI:10.1016/j.chb.2016.11.013]
- Valkenburg PM, Peter J, Schouten AP. Friend networking sites and their relationship to adolescents’ well-being and social self-esteem. Cyberpsychol Behav. 2006; 9(5):584-90. [DOI:10.1089/cpb.2006.9.584] [PMID]
- Best P, Manktelow R, Taylor B. Online communication, social media and adolescent wellbeing: A systematic narrative review. Child Youth Serv Rev. 2014; 41:27-36. [DOI:10.1016/j.childyouth.2014.03.001]
- Barry CT, Sidoti CL, Briggs SM, Reiter SR, Lindsey RA. Adolescent social media use and mental health from adolescent and parent perspectives. J Adolesc. 2017; 61:1-11. [DOI:10.1016/j.adolescence.2017.08.005] [PMID]
- Lam LT, Peng Z, Mai J, Jing J. The association between internet addiction and self-injurious behaviour among adolescents. Inj Prev. 2009; 15(6):403-8. [DOI:10.1136/ip.2009.021949] [PMID]
- Clayton RB, Osborne RE, Miller BK, Oberle CD. Loneliness, anxiousness, and substance use as predictors of Facebook use. Comput Human Behav. 2013; 29(3):687-93. [DOI:10.1016/j.chb.2012.12.002]
- Oldmeadow JA, Quinn S, Kowert R. Attachment style, social skills, and Facebook use amongst adults. Comput Human Behav. 2013; 29(3):1142-9. [DOI:10.1016/j.chb.2012.10.006]
- Mundy LK, Canterford L, Olds T, Allen NB, Patton GC. The association between electronic media and emotional and behavioral problems in late childhood. Acad Pediatr. 2017; 17(6):620-4. [DOI:10.1016/j.acap.2016.12.014] [PMID]
- Page AS, Cooper AR, Griew P, Jago R. Children’s screen viewing is related to psychological difficulties irrespective of physical activity. Pediatrics. 2010; 126(5):e1011-7. [DOI:10.1542/peds.2010-1154] [PMID]
- O’Dea B, Campbell A. Online social networking amongst teens: Friend or foe? In: Wiederhold BK, Riva G, Bouchard S, editors. Annual Review of Cybertherapy and Telemedicine 2011. 1th ed. Amsterdam: IOS Press; 2011. [DOI:10.3233/978-1-60750-766-6-133]