مقدمه
بیماران با علائم اختلالات و زخمهای دستگاه گوارش تعداد زیادی از مراجعین به کلینیکهای عمومی و داخلی را تشکیل میدهند [
1]. بیماریهای گوارشی همچون زخم معده و کولیت اولسروز نمونههایی از بیماریهای روانتنی هستند [
2]. زخم معده ازهمگسیختگی تمامیت مخاطی معده است که موجب نقص موضعی همراه با التهاب فعال میشود و عموماً با خونریزی و انسداد معده همراه است [
3]. اگرچه این بیماری مرگومیر بالایی ندارد، اما با توجه به شیوع 11 تا 12درصدی آن، پیامدهای روانی، اجتماعی و اقتصادی زیادی را به دنبال دارد [
4]. مطالعات اولیه زخم معده، نقش عوامل روانشناختی را در تولید زخم معده مستعد نشان دادهاند. این اثر از طریق افزایش ترشح اسید در اثر استرس روانشناختی اعمال میشود [
5]. شواهد نشان میدهد که استرس بر کارکرد گوارش با فعال کردن محور مغز روده، تغییر هورمونی و گذرگاههای نوروایمن تأثیر میگذارد [
6].
درد یکی از رایجترین مشکلات بهداشتی است که باعث میشود بیماران مبتلا به زخم معده درصدد یافتن مراقبتهای طبی و درمانی برآیند [
6]. طبق تعریف انجمن بینالمللی مطالعات درد، درد یک احساس ناخوشایند و تجربه عاطفی و در ارتباط با آسیب و صدمه بافتی است [
7]. درد مهمترین عاملی است که بیماران را وادار به درخواست کمک از سیستمهای مراقبت بهداشتیدرمانی میکند [
8،
9]. بیماران با درد مزمن معمولاً افسردگی، آشفتگی در روابط بینفردی بهویژه خانواده، آشفتگی در خواب، خستگی و کاهش کارکردهای حسی و روانشناختی را تجربه میکنند [
10].
در دهههای اخیر به طور فزایندهای آگاهی درمانگران و پژوهشگران نسبت به تأثیرات بالقوه ارزیابیها و راهبردهای مقابله بر عملکرد افراد مبتلا به بیماریهای مزمن افزایش یافته است و این شناخت تا حدی با رشد تحقیقاتی که ارتباط قوی بین واکنشهای مقابلهای را با شدت درد، تندرستی روانشناختی و عملکرد جسمانی نشان دادهاند، تقویت شده است [
11]. بیماران از راهبردهای گوناگونی برای مقابله با مشکلاتشان استفاده میکنند و تفاوت بیماران در استفاده از راهبردهای مقابلهای، تبیینکننده تفاوتهای بین آنها در انطباق و سازگاری است [
12]. سبکهای مقابله با استرس در پی رخداد تنشزا در افراد شکل میگیرد و بر اساس نظر برخی پژوهشگران چون لازاروس و فولکمن بدین شکل تعریف میشوند: تلاشهای فکری، هیجانی و رفتاری که افراد هنگام روبهرو شدن با فشارهای روانی به منظور غلبه کردن، تحمل کردن یا به حداقل رساندن عوارض استرس به کار میگیرند [
13]. به اعتقاد متیود، افرادی که از سبکهای مقابلهای مناسب استفاده میکنند، اغلب با ایجاد هیجانات مثبت پس از رویارویی با عوامل فشارزا به حالت طبیعی بازمیگردند بدون اینکه سلامت روانشان کاهش یابد یا دچار رفتارهای پرخاشگرانه شوند. پژوهشهای انجامشده درصد بالای ابتلا به اختلالات روانی را در این قشر گزارش کردهاند [
14].
درحقیقت، درمان دارویی به دلیل ماهیت علامتمحور بودن خود، نهتنها موفقیتی در درمان اساسی و قطعی اختلالات نداشته، بلکه عوارض دارویی ناشی از مصرف دراز مدت آنها نیز بر مشکل افزوده است [
15]. اما روشهای مختلف غیردارویی مانند درمان شناختی رفتاری وجود دارد که نهتنها عوارضی را در پی نداشته، بلکه سهم فراوانی در اختلالات مذکور داشتهاند. این تکنیکها به دلیل ماهیت مشکلمحور خود در درمان اختلالات از پشتوانه نظری و تجربی قابل توجهی برخوردار هستند [
16]. در این میان این نکته حائز اهمیت است که درمان شناختی رفتاری هم از اساس نظری قوی برخوردار بوده و هم پژوهشهای متعددی اثربخشی آن را در کاهش علائم بیماری، بهبود و کیفیت زندگی بیماران مختلف تأیید کرده است [
17]. نتایج پژوهش فولادی و همکاران [
18] حاکی از آن بود که درمان شناختی رفتاری در بهبود و ارتقای سلامت جسمی روانی بیماران مبتلا به سندرم روده تحریکپذیر اثربخش بوده است. همچنین نتایج پژوهش لطفی کاشانی و همکاران [
19] نشان داد درمان شناختی رفتاری گروهی بر کیفیت زندگی و اضطراب بیماران روده تحریکپذیر مؤثر بوده است.
با توجه به موارد مذکور، این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر شدت درد و سبکهای مقابله با استرس در بیمارن مبتلا به زخم معده انجام پذیرفت. بدینترتیب با توجه به مطالعات گذشته، ادبیات نظری و پیشینه تحقیق، فرضیه مطرحشده در این مطالعه عبارت بود از اینکه درمان شناختی رفتاری بر شدت درد و سبکهای مقابله با استرس در بیمارن مبتلا به زخم معده مؤثر و در طول زمان دارای ماندگاری اثر (پایداری) است.
مواد و روشها
پژوهش حاضر از نوع مداخلهای با طرح پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی بیماران مبتلا به زخم معده مراجعهکننده به مراکز درمانی دولتی شهر تهران (بیمارستان الغدیر، بیمارستان خاتمالانبیا، بیمارستان امام خمینی و بیمارستان شریعتی) در زمستان 1397 بود. ابتدا با انجام هماهنگیهای لازم و مراجعه به مراکز درمانی، فهرست بیماران مبتلا به زخم معده دریافت شد و سپس از میان افراد داوطلب شرکت در پژوهش، سی نفر به روش در دسترس انتخاب و از طریق جایگزینی تصادفی به گروه آزمایش (پانزده نفر) و یک گروه کنترل (پانزده نفر) تقسیم شدند (با استفاده از جدول اعداد تصادفی) و پس از جایگزینی تصادفی، برای رعایت اصل کاربندی تصادفی، دوباره از روی تصادف یکی از گروهها به عنوان گروه آزمایش و دیگری به عنوان گروه کنترل انتخاب شدند. ملاکهای ورود شامل رضایت داوطلب برای حضور در پژوهش، حداقل گذشت دو سال از سابقه ابتلا به بیماری زخم معده و تأیید بیماری توسط پزشک متخصص گوارش، عدم ابتلا به سایر بیماریهای مزمن جسمانی و روانشناختی، حداقل سن 24 و حداکثر 45 سال (این اطلاعات بر اساس پرونده مراجعان و پرسشنامه جمعیتشناختی کسب شد) و عدم شرکت همزمان در برنامههای درمان دیگر در طول انجام پژوهش بود. همچنین، ملاکهای خروج شامل داشتن بیماری روانپزشکی مستلزم مصرف دارو در زمان انجام پژوهش و غیبت در بیش از دو جلسه درمانی بود.
پرسشنامه اطلاعات جمعیتشناختی: هدف از این پرسشنامه، جمعآوری دادههای جمعیتشناختی لازم به عنوان اطلاعات پایه مشتمل بر سن، وضعیت تأهل، تحصیلات، وضعیت اجتماعی اقتصادی، زمینه آموزشی و سابقه شغلی و همینطور سؤالاتی در مورد نوع مواد مصرفی، مصرف الکل و سیگار توسط بیمار بود.
پرسشنامه درد مکگیل: این پرسشنامه توسط مکگیل در سال 2000 ساخته شد و شامل دوازده کلمه است. هدف از ساخت این پرسشنامه سنجش شدت درد بود [
20]. در پژوهش دورکین و همکاران، روایی سازه این پرسشنامه مورد تأیید قرار گرفته است (0/642=r و 0/001>P). همچنین پایایی این پرسشنامه توسط دورکین و همکاران با استفاده از آلفای کرونباخ محاسبه شد که برابر با 0/87 بود [
20]. روایی محتوای این پرسشنامه در مطالعه مظلوم و همکاران، پس از ترجمه و ویرایش آن توسط متخصص زبان، توسط پنج نفر از اعضا هیئتعلمی دانشگاه علومپزشکی مشهد بررسی شد و مورد تأیید قرار گرفت و پایایی آن در این مطالعه با روش آلفای کرونباخ برابر 0/76 به دست آمد [
21]. میزان همسانی درونی این پرسشنامه بر اساس آلفای کرونباخ در پژوهش حاضر 0/70 به دست آمد. برآورد شده است که در حد قابل قبولی است.
پرسشنامه سبکهای مقابله با استرس: این پرسشنامه برای اولینبار توسط اندلر و پارکر (1990) ساخته شد. هدف از ساخت این پرسشنامه سنجش سبکهای مقابله با استرس بود و شامل 48 عبارت است که سه شیوه مقابله با استرس مسئلهمدار (شانزده ماده)، هیجانمدار (شانزده ماده) و اجتنابی (شانزده ماده) را اندازهگیری میکند [
22]. در مورد ویژگیهای روانسنجی این پرسشنامه میتوان گفت که اندلر و پارکر، ضریب آلفای کرونباخ را در راهبرد مسئلهمدار برای دختران، 0/90 و برای پسران 0/92؛ در راهبرد هیجانمدار برای دختران، 0/85 و برای پسران 0/82 و در راهبرد اجتنابی برای دختران، 0/82 و برای پسران 0/85 گزارش کردند و روایی سازه این پرسشنامه را مطلوب گزارش کردند (0/540=r و 0/001>P). کمالی ایلگی و حسنی در مطالعهای بین پرسشنامه سبکهای مقابله با استرس اندلر و پارکر و هویت شغلی همبستگی بالایی در سطح 0/001 را به دست آوردند [
23]. بهادری خسروشاهی و خانجانی، ضریب آلفای کرونباخ 0/89، 0/85 و 0/80 را برای خردهمقایسهای مسئلهمدار، هیجانمدار و اجتنابی گزارش کردند [
24]. در پژوهش حاضر میزان همسانی درونی این پرسشنامه بر اساس آلفای کرونباخ در پژوهش حاضر برای سبک مقابله مسئلهمدار 0/70، برای سبک مقابله هیجانمدار 0/75 و برای سبک مقابلهای اجتنابی 0/73 به دست آمد در حد قابل قبولی است.
در این تحقیق، پس از تأیید پروپوزال، دریافت مجوز از طرف دانشگاه و موافقت از سوی بیمارستانهای موردنظر (بیمارستان الغدیر، بیمارستان خاتمالانبیا، بیمارستان امام خمینی و بیمارستان شریعتی) در رابطه با روند کار، مجوز لازم برای انجام تحقیق کسب شد. از بین بیماران مبتلا به زخم معده مراجعهکننده به این بیمارستانها و بر اساس ملاکهای ورود، افراد نمونه بر اساس ملاکهای ورود به صورت در دسترس انتخاب شدند و سپس توضیحاتی در مورد تحقیق به آنها داده شد. پس از اخذ موافقت کتبی از آنها مبنی بر شرکت در پژوهش، افراد به صورت تصادفی در گروههای مورد مطالعه قرار گرفتند. شرکتکنندگان در سه نوبت، قبل از مداخله (پیشآزمون)، بعد از انجام مداخله (پسآزمون) و سه ماه بعد از انجام مداخله (مرحله پیگیری) پرسشنامه را تکمیل کردند. درمان به صورت گروهی طی هشت جلسه، یکبار در هفته به مدت دو ساعت برای شرکتکنندگان گروه آزمایش اجرا شد. افراد گروه کنترل، هیچ مداخله درمانی دریافت نکردند. به دلیل ملاحظات اخلاقی در پایان پژوهش، افراد گروه کنترل نیز وارد درمان شدند. خلاصهای از دستورالعمل اجرایی جلسات درمان شناختی رفتاری در
جدول شماره 1 ارائه شده است.
.jpg)
برای تحلیل دادهها، از روش تحلیل واریانس آمیخته همراه با اندازه گیری مکرر و آزمونهای تعقیبی استفاده شد. سطح معناداری دادهها در این تحلیل با اطمینان 0/95، 0/05>P در نظر گرفته شد.
یافتهها
میانگین±انحرافمعیار سن شرکتکنندگان گروه درمان شناختی رفتاری برابر با 6/34 ± 3260 سال و گروه کنترل برابر با 6/87 ± 35/00 سال بود. همچنین در گروه درمان شناختی رفتاری شش نفر زن و نُه نفر مرد حضور داشتند. در گروه درمان شناختی رفتاری میزان تحصیلات شش نفر زیر دیپلم، پنج نفر دیپلم و فوق دیپلم و چهار نفر لیسانس و فوق لیسانس بود. در گروه کنترل میزان تحصیلات چهار نفر زیر دیپلم، پنج نفر دیپلم و فوق دیپلم و شش نفر لیسانس و فوق لیسانس بود. در گروه درمان شناختی رفتاری دوازده نفر شاغل و سه نفر غیر شاغل بودند. درنهایت در گروههای درمان تعهد و عمل و کنترل شش نفر مجرد و نُه نفر متأهل بودند. گفتنی است که استفاده از آزمونهای آماری نشان داد که به لحاظ متغیرهای جمعیتشناختی بین گروه ها تفاوت معنادار وجود ندارد.
جدول شماره 2 نشان میدهد که به لحاظ متغیرهای جمعیتشناختی (سن، جنسیت، میزان تحصیلات، وضعیت تأهل و وضعیت شغلی) بین گروهها تفاوت معنادار وجود ندارد.
.jpg)
همانطور که در
جدول شماره 3 نشان داده شده است، میانگین و انحراف معیار متغیر شدت درد و سبکهای مقابله با استرس شرکتکنندگان در گروه آزمایش (درمان شناختی رفتاری) در مرحله پیشآزمون گزارش شده است.
.jpg)
شاخص شاپیرو ویلک مربوط به هیچیک از سبکهای مقابلهای در هیچیک از گروهها و در هیچیک از مراحل در سطح 0/05 معنادار نیست. این موضوع بیانگر آن است که توزیع دادههای مربوط به هر سه سبک مقابله در گروهها و مراحل سه گانه نرمال است. همچنین
جدول شماره 3 نشان میدهد که نتیجه آزمون لون برای هیچیک از سبکهای مقابلهای در بین گروهها و در سه مرحله اجرا در سطح 0/05 معنادار نیست و بنابراین میتوان گفت مفروضه همگنی واریانسها نیز در بین دادههای پژوهش حاضر برقرار است. استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیری نشان داد که پیش از اجرای متغیرهای مستقل بین گروهها به لحاظ سبکهای مقابلهای تفاوت معنادار وجود ندارد (P>0/05، 0/423 =(80، 6)F)؛ بنابراین میتوان گفت مفروضه استقلال متغیر پیشآزمون از عضویت گروهی نیز برای دادههای مربوط به سبکهای مقابلهای برقرار بود.
جدول شماره 4 نشان میدهد که اثر تعاملی گروه × زمان بر شدت درد (7/60= η2=0/266، 0/001=P ،(84 ،4)F) در سطح 0/01 معنادار است.
.jpg)
در ادامه برای مقایسه اثرات متغیرهای مستقل با یکدیگر و با گروه کنترل، آزمونهای تعقیبی به کار گرفته شد که نتیجه آن در
جدول شماره 4 ارائه شده است و نشان میدهد که اثر تعاملی گروه × زمان بر سبکهای مقابله مسئلهمداری (7/75= η2=0/269، 0/001=P ،(84 ،4)F)، هیجانمداری (13/53= η2=0/389، 0/001=P ،(84، 4)F) و سبک اجتنابی (η2=0/246، 0/001=P 6/84= (84 ،4)F) در سطح 0/01 معنادار است.
بحث
این مطالعه با هدف بررسی تأثیر درمان شناختی رفتاری بر شدت درد و سبکهای مقابله با استرس در بیمارن مبتلا به زخم معده انجام شد. بر اساس نتایج، درمان شناختی رفتاری در کاهش استفاده از سبک مقابلهای هیجانمدار و اجتنابی و افزایش استفاده از سبک مقابله مسئلهمدار بیمارن مبتلا به زخم معده مؤثر بود. این یافته با نتایج پژوهش ردکر و همکاران [
26] و ستراوس و همکاران [
23] مبنی بر تأثیر درمان شناختی رفتاری در بهبود استفاده از سبک مقابلهای همسو بود.
در تبیین این یافته میتوان گفت با استفاده از درمان شناختی رفتاری و محتوای شناختی جلسات درمانی و تغییر ادراکی بیماران، سبک پردازش آنها تغییر میکند و با روشهای راهبردهای مقابلهای جدیدی برای حل مسائل مطرح میشود. استرس ناشی از ابتلای به یک بیماری مزمن و دائمی مثل زخم معده عوارض روانشناختی متعددی را میتواند برای فرد بیمار و هم خانواده وی به دنبال داشته باشد [
27]. با توجه به اینکه تکنیکهای شناختی رفتاری مستقیماً بر علائم جسمانی تمرکز داشته و شیوه آرام کردن و کاهش تنش را به فرد میآموزد و باعث کاهش اضطراب میشود، این مسئله رابطه مستقیم با بیماری زخم معده دارد [
28]. همچنین میتوان گفت در دوره درمان شناختی رفتاری، بازسازی شناختها و باورهای فرد (به خصوص در مورد تلقی از زخم معده به عنوان یک بیماری جسمانی ناتوانکننده مزمن) صورت میپذیرد؛ درنتیجه موجب کاهش استرس و افزایش سلامت عمومی در این بیماران میشود. همچنین میتوان بیان کرد که افراد برخوردار از راهبردهای سازگارانه مقابله با خودگردانی هیجانی زمینه افزایش سلامت روان خود را فراهم میکنند و به این ترتیب افراد با شرایط و وضعیت روانشناختی بهتری میتوانند با مشکلات و مسائل مربوط به بیماری برخورد کنند [
29].
از دیگر نتایج این پژوهش میتوان به تأثیر درمان شناختی رفتاری بر کاهش شدت درد بیمارن مبتلا به زخم معده اشاره کرد. این یافته با نتایج پژوهش فولادی و همکاران [
18] که حاکی از تأثیر درمان شناختی رفتاری در بهبود و ارتقای سلامت جسمی روانی بیماران مبتلا به سندرم روده تحریکپذیر است و نیز نتایج پژوهش لطفی کاشانی و همکاران [
19] مبنی بر تأثیر درمان شناختی رفتاری گروهی بر بهبود کیفیت زندگی و اضطراب بیماران روده تحریکپذیر، همسوست.
درد، روندی است که با محرکهای شیمیایی، گرمایی، اشعه و مکانیکی در گیرندههای دردزا از طریق فعال شدن بسیاری از کانالهای یونوتروپیک و گیرندههای متابوتروپیک رخ میدهد. درواقع آسیب بافتی سبب آزادی ترکیباتی نظیر پروستاگلاندینها، برادیکینین، سروتونین، ماده P و هیستامین میشود [
22]. این ترکیبات سبب فعالیت یا حساسیت گیرندههای درد شده و موجب تولید پتانسیل عمل میشوند. در مرحله انتقال، فعالیت الکتریکی ایجادشده توسط محرک از طریق سیستم عصبی انتقال داده میشود. مرحله بعدی، مرحله پردازش درد بوده که توسط آن فعالیت عصبی در راه انتقال سوماتوسنسوری منجر به احساس درد میشود. این مرحله شامل انتقال ایمپالسها از محل هدایت طناب نخاعی و مغزی است [
30]. در تبیین این یافته میتوان گفت اصلاح افکار و تفسیرها، باعث ایجاد آرامش میشوند و از سوی دیگر، تمرین آرامسازی عضلانی باعث میشود که از تنش و فعالیت سیستم سمپاتیک یا پاسخ اضطرابی در برابر استرس کاسته شود؛ درنتیجه علائم جسمانی مرتبط با سیستم سمپاتیک تخفیف مییابد و درد کمتری نیز گزارش میشود. همچنین از طریق تکنیک شناختی رفتاری به این بیماران آموزش داده شد که از طریق شناسایی عوامل برانگیزاننده، علائم مربوط به اضطراب را نیز کنترل کنند؛ بنابراین با افزایش حس کنترل بر علائم و کاهش بروز نشانهها و حملات، شدت درد ادراکشده آنها نیز بهبود پیدا کرد. درمان شناختی رفتاری شامل بازسازی شناختی، راهبردهای مقابلهای و ایجاد شبکه اجتماعی مستحکم است که تا پایان برنامه، شرکتکنندگان به تکنیکهای متنوع و یکپارچهای مجهز شدند که به آنها کمک کرد تا به منظور کاهش شدت درد و بهبود سبکهای مقابلهای ناکارآمد از آن استفاده کنند [
30].
نتیجهگیری
با توجه به یافتهها میتوان نتیجه گرفت درمان شناختی رفتاری بر شدت درد و سبکهای مقابله با استرس در بیمارن مبتلا به زخم معده مؤثر است. درنهایت باید گفت اگرچه نتایج این پژوهش در راستای نتایج مطالعات گذشته بود، اما با این حال بیان چنین نتایجی مستلزم پژوهشهای آتی بیشتری در این زمینه است؛ چراکه پژوهش حاضر نیز مانند اغلب مطالعات آزمایشی با برخی محدودیتها روبهرو بود. یک محدودیت مربوط به استفاده از ابزارهای خودگزارشی است. این ابزارها دارای مشکلات ذاتی (خطای اندازهگیری، عدم خویشتننگری و غیره) است و تعمیم نتایج را با احتیاط مواجهه میکند. پیشنهاد میشود در مطالعات آتی برای کنترل اثر انتظار، برنامههای شبهدرمان (برنامه پلاسیبو) روی گروه کنترل اجرا شود. همچنین، پیشنهاد میشود از نمونههایی با حجم بزرگتر برای دستیابی به اندازه اثر واقعی برنامه استفاده شود. پیشنهاد میشود پژوهشگران برای بسط یافتههای این مطالعه، درمان شناختی رفتاری را روی بیماران مشابه در سایر بیمارستانها اجرا کنند.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
به افراد شرکتکننده در پژوهش اطمینان داده شد که اطلاعات کسبشده از آنها محفوظ خواهند ماند. فرم رضایت آگاهانه به تمامی افراد داده شد، اعضا این فرم را امضا کردند و اثر انگشت خود را نیز در زیر صفحه فرم رضایت ثبت کردند. این پژوهش دارای کد کمیته اخلاق IR.IAU.K.REC.1397.85 از دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج است.
حامی مالی
این مقاله برگرفته از رساله دکتری محمدصادق مسچی در رشته روانشناسی سلامت در گروه روانشناسی دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج است. بنابر اظهار نویسندگان مقاله، حمایت مالی از پژوهش وجود نداشته است.
مشارکت نویسندگان
تمامی نویسندگان بر اساس توصیههای کمیته بینالمللی ناشران مجله پزشکی، معیارهای استاندارد نوشتن رعایت کردند (ICMJE).
تعارض منافع
بنا بر اظهار نویسندگان، این مقاله تعارض منافع ندارد.
تشکر و قدردانی
نویسندگان مقاله بر خود لازم میدانند از معاونت پژوهشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج و همچنین تمامی بیماران و خانواده آنها جهت یاری رساندن در انجام طرح، صمیمانه قدردانی کنند.
References
1.
Cho YK, Choi MG, Cheo GJ, Jang JY, Park JJ, Shin JE, et al. Randomized clinical trial: A double-blind, randomized, active-controlled, phase 3 study to evaluate the safety and efficacy of tegoprazan in patients with Gastric Ulcer. Gut Liver. 2019; 13(1):25-46. https://web.b.ebscohost.com/abstract?direct=true&profile=ehost&scope=site&authtype=crawler&jrnl=19762283&AN=141506278&h=R6diATV3mgNnifF5Wqw41ZIkjWFXg35gtHoHsljh4zTVG%2fgHAQFnKieuyuMR72U%2fZ8g4ZtrrBWj6nC1bXwnzKQ%3d%3d&crl=c&resultNs=AdminWebAuth&resultLocal=ErrCrlNotAuth&crlhashurl=login.aspx%3fdirect%3dtrue%26profile%3dehost%26scope%3dsite%26authtype%3dcrawler%26jrnl%3d19762283%26AN%3d141506278
2.
Bie M, Wen J, Wang H, Zhou L, Yang L, Pan Y, et al. Phylogenetic analysis of clinical strains of Helicobacter pylori isolated from patients with gastric diseases in Tibet. Ann Transl Med. 2019; 7(14):320. [DOI:10.21037/atm.2019.05.80] [PMID] [PMCID]
3.
Blesl A, Brcic I, Jaschke W, Öfner D, Fickert P, Plank J. Chronic gastric ulcer disease complicating Selective Internal Radiation Therapy (SIRT) in a patient with cholangiocellular carcinoma. Z Gastroenterol. 2019; 57(11):1304-8. [DOI:10.1055/a-1016-3698] [PMID]
4.
Asl SF, Pourvahedi M, Mojtahedi A, Shenagari M. Analysis of babA, cagE and cagA genes in Helicobacter pylori from upper gastric patients in the North of Iran. Infect Disord Drug Targets. 2019; 19(3):274-8. [DOI:10.2174/1871526518666180515113218] [PMID]
5.
Desai M, Chitnavis V, Grider D. Gastric Ulcer in a patient with metastatic lung cancer. Gastroenterology. 2019; 156(6):1572-3. [DOI:10.1053/j.gastro.2018.12.031] [PMID]
6.
Garcia DPC, Dos Reis CF, de Figueiredo LO, Mota GVM, Guimarães LQ, Santos FAV, Et al. Perforated gastric ulcer post mini gastric bypass treated by laparoscopy: A case report. Ann Med Surg (Lond). 2019; 49(1):24-7. [DOI:10.1016/j.amsu.2019.11.006] [PMID] [PMCID]
7.
Mavilia M, Perelman A, Sao R, Sachdev R, Curran M, Rossi L. 1912 chronic non-healing gastric ulcer caused by eosinophilic gastroenteritis. Am J Gastroenterol. 2019; 114:S1070-1. [DOI:10.14309/01.ajg.0000597180.55439.26]
8.
Catinean A, Motocu R, Fetica B, Mezei A. Epstein-Barr virus-associated gastric ulcer mimicking gastric neoplasia: A case report. Med Ultrason. 2019; 21(1):96-8. [DOI:10.11152/mu-1560] [PMID]
9.
Gwak JW, Yoo J, Suh SO, Kim J, Oh IS, Bae JY. Benign Gastric Ulcer with Epstein-Barr virus infection mimicking malignant gastric ulcer. Korean J Gastroenterol. 2019; 73(3):177-81. [DOI:10.4166/kjg.2019.73.3.177] [PMID]
10.
El Lehleh AM, El-Abd NS, Gohar SF, Zarad MO. Diagnostic value of platelet indices, carbohydrate antigen 19-9 and carcinoembryonic antigen in differentiating malignant from benign gastric ulcers. Menoufia Med J. 2019; 32(4):1452-8. [DOI:10.4103/mmj.mmj_186_19]
11.
Kajl S, Fukunaga T. What is minimally invasive surgery for patients with gastric cancer? Juntendo Med J. 2019; 65(5):474-7. [DOI:10.14789/jmj.2019.65.JMJ19-LN04]
12.
Trutnovsky G, Plieseis C, Bjelic-Radisic V, BertholinyGalvez MC, Tamussino K, Ulrich D. Vulvodynia and chronic pelvic pain in a gynecologic outpatient clinic. J Psychosom Obstet Gynaecol. 2019; 40(3):243-7. [DOI:10.1080/0167482X.2018.1477753] [PMID]
13.
Margoles M S, Weiner R. Chronic pain: Assessment, diagnosis, and management. Boca Raton: CRC Press; 2020. [DOI:10.1201/9780367810979]
14.
Johnson CH, McLean RC, McCallum I, Perren D, Phillips AW. An evaluation of the epidemiology, management and outcomes for perforated peptic ulcers across the North of England over 15 years: A retrospective cohort study. Int J Surg. 2019; 64:24-32. [DOI:10.1016/j.ijsu.2019.03.005] [PMID]
15.
Abelson JS, Chait A, Shen MJ, Charlson M, Dickerman A, Yeo H. Coping strategies among colorectal cancer patients undergoing surgery and the role of the surgeon in mitigating distress: A qualitative study. Surgery. 2019; 165(2):461-8. [DOI:10.1016/j.surg.2018.06.005] [PMID]
16.
Persons JB, Brown CL, Diamond A. Case formulation-driven cognitive-behavioral therapy. In: Dobson K, Dozois, editors. Handbook of Cognitive-Behavioral Therapies. New York: Guilford; 2019. pp. 145-68. https://books.google.com/books?id=3T2EDwAAQBAJ&printsec=frontcover&dq
17.
Fang A, Steketee G, Keshaviah A, Didie E, Phillips KA, Wilhelm S. Mechanisms of change in cognitive behavioral therapy for body dysmorphic disorder. Cognit Ther Res. 2020; 44(3):596–610. [DOI:10.1007/s10608-020-10080-w]
18.
Fouladi N, Mohammadkhani S, Shahidi E, Ebrahimi Daryani N. [The effectiveness of cognitive behavioral therapy in improving and promoting of physical and mental health of patients with irritable bowel syndrome (Persian)]. Iran J Health Educ Health Promot. 2018; 6(3):312-23. [DOI:10.30699/acadpub.ijhehp.6.3.312]
19.
Lotfi Kashani F, Behzadi S, Yari M. [The efficacy of cognitive-behavior group therapy on quality of life and anxiety among patients with irritable bowel syndrome (Persian)]. Med Sci. 2013; 22(4):301-6. http://tmuj.iautmu.ac.ir/article-1-627-en.html
20.
Espie CA, Emsley R, Kyle SD, Gordon C, Drake CL, Siriwardena AN, et al. Effect of digital cognitive behavioral therapy for insomnia on health, psychological well-being, and sleep-related quality of life: A randomized clinical trial. JAMA Psychiatry. 2019; 76(1):21-30. [DOI:10.1001/jamapsychiatry.2018.2745] [PMID] [PMCID]
21.
Manber R, Bei B, Simpson N, Asarnow L, Rangel E, Sit A, et al. Cognitive behavioral therapy for prenatal insomnia: A randomized controlled trial. Obstet Gynecol. 2019; 133(5):911-9. [DOI:10.1097/AOG.0000000000003216] [PMID] [PMCID]
22.
Brotto LA, Bergeron S, Zdaniuk B, Driscoll M, Grabovac A, Sadownik LA, et al. A comparison of mindfulness-based cognitive therapy vs cognitive behavioral therapy for the treatment of provoked vestibulodynia in a hospital clinic setting. J Sex Med. 2019; 16(6):909-23. [DOI:10.1016/j.jsxm.2019.04.002] [PMID]
23.
Strauss AY, Kivity Y, Huppert JD. Emotion regulation strategies in cognitive behavioral therapy for panic disorder. Behav Ther. 2019; 50(3):659-71. [DOI:10.1016/j.beth.2018.10.005] [PMID]
24.
Carpinelli L, Bucci C, Santonicola A, Zingone F, Ciacci C, Iovino P. Anhedonia in irritable bowel syndrome and in inflammatory bowel diseases and its relationship with abdominal pain. Neurogastroenterol Motil. 2019; 31(3):e13531. [DOI:10.1111/nmo.13531] [PMID]
25.
Parkman HP, Wilson LA, Hasler WL, McCallum RW, Sarosiek I, Koch KL, et al. Abdominal pain in patients with gastroparesis: Associations with gastroparesis symptoms, etiology of gastroparesis, gastric emptying, somatization, and quality of life. Dig Dis Sci. 2019; 64(8):2242-55. [DOI:10.1007/s10620-019-05522-9] [PMID] [PMCID]
26.
Redeker NS, Jeon S, Andrews L, Cline J, Mohsenin V, Jacoby D. Effects of cognitive behavioral therapy for insomnia on sleep-related cognitions among patients with stable heart failure. Behav Sleep Med. 2019; 17(3):342-54. [DOI:10.1080/15402002.2017.1357120] [PMID] [PMCID]
27.
Yazdi S, Darvizeh Z, Sheikhi Z. [A comparative study on cognitive failures and coping strategies in people with Major Depression Disorder (MDD), Generalized Anxiety Disorder (GAD), and comorbidity (Persian)]. J Psychol Stud. 2015; 11(3):7-28. [DOI:10.1016/j.jsxm.2019.04.002]
28.
Mousavi F, Golmakani N, Saki A. [The relationship between postoperative pain after cesarean section with pre and postoperative anxiety (Persian)]. Iran J Obstet Gynecol Infertility. 2016; 19(24):1-10. [DOI:10.1016/j.jsxm.2019.04.002]
29.
Peoples AR, Garland SN, Pigeon WR, Perlis ML, Wolf JR, Heffner KL, et al. Cognitive behavioral therapy for insomnia reduces depression in cancer survivors. J Clin Sleep Med. 2019; 15(1):129-37. [DOI:10.5664/jcsm.7586] [PMID] [PMCID]
30.
Gromisch ES, Kerns RD, Czlapinski R, Beenken B, Otis J, Lo AC, et al. Cognitive behavioral therapy for the management of multiple sclerosis-related pain: A randomized clinical trial. Int J MS Care. 2020; 22(1):8-14. [DOI:10.7224/1537-2073.2018-023] [PMID] [PMCID]