دوره 24، شماره 1 - ( فروردین و اردیبهشت 1400 )                   جلد 24 شماره 1 صفحات 121-108 | برگشت به فهرست نسخه ها


XML English Abstract Print


Download citation:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:

Aghajani S, Khoshsorour S, Taghizadeh Hir S. The Effects of Holographic Reprocessing Therapy on Cognitive Flexibility and Posttraumatic Growth in Women With Breast Cancer. J Arak Uni Med Sci 2021; 24 (1) :108-121
URL: http://jams.arakmu.ac.ir/article-1-6471-fa.html
آقاجانی سیف اله، خوش سرور سحر، تقی زاده هیر سارا. اثربخشی درمان پردازش مجدد هولوگرافیک بر انعطاف‌‌‌پذیری شناختی و رشد پس از سانحه در زنان مبتلا به سرطان سینه. مجله دانشگاه علوم پزشكي اراك. 1400; 24 (1) :108-121

URL: http://jams.arakmu.ac.ir/article-1-6471-fa.html


1- گروه روان‌‌‌شناسی، دانشکده علوم تربیتی و روان‌‌‌شناسی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران.
2- گروه روان‌‌‌شناسی، دانشکده علوم تربیتی و روان‌‌‌شناسی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران. ، khoshsorour@uma.ac.ir
متن کامل [PDF 6590 kb]   (905 دریافت)     |   چکیده (HTML)  (2912 مشاهده)
متن کامل:   (1475 مشاهده)

مقدمه

سرطان، یکی از انواع گوناگون بیماری‌‌‌های مزمن است و علی‌‌‌رغم پیشرفت‌‌‌های پزشکی، توسعه درمان‌‌‌ها و افزایش تعداد نجات‌‌‌یافتگان از آن، این بیماری همچنان از لحاظ احساس درماندگی و ترس عمیقی که در فرد ایجاد می‌‌‌کند، بی‌‌‌مانند است و تأثیرات روان‌‌‌شناختی و جسمانی گوناگونی روی مبتلایان دارد که می‌‌‌تواند در ابعاد بسیاری از زندگی آنها همچون روابط خانوادگی، تمایلات جنسی، کار و مراقبت از خود اختلال ایجاد کند [1]. آمار ابتلا به سرطان به طور هشدار‌دهنده‌‌‌ای رو به افزایش است، به نحوی که در سال 2030 تعداد مبتلایان به این بیماری با یک افزایش پنجاه درصدی به سطح 28 میلیون نفر موارد جدیدِ سرطان در سراسر دنیا خواهد رسید [2]. 
سرطان سینه یکی از شایع‌‌‌ترین انواع سرطان در زنان است و میزان بقای بیماری در مبتلایان در مطالعه‌‌‌ای ملی 71 درصد برآورد شد و بیانگر آن است که این افراد، مدتی طولانی‌‌‌ با بیماری و عوارض کوتاه‌‌‌ یا بلندمدت آن دست و پنجه نرم می‌‌‌کنند [3]. 
سرطان سینه، زنان بسیاری را در سنین کار و پرورش خانواده، درگیر کرده است و به طور متوسط، 20 درصد موارد سرطان سینه در زنان زیر 50 سال، 37 درصد در سنین 50 تا 64 سال و موارد دیگر در زنان بالای این سن رخ می‌‌‌دهد [4]. درصد بالایی از مبتلایان به سرطان سینه از مشکلات جسمانی و روانی مربوط به سرطان و درمان آن رنج می‌‌‌برند و این بیماری علاوه بر بار روانی و اقتصادی بسیاری که برای مبتلایان و خانواده‌‌‌‌‌‌های آنها دارد، هزینه‌‌‌های بهداشتی بسیاری را نیز به جامعه تحمیل می‌‌‌کند [5].
وقتی فرد با تشخیص سرطان روبه‌‌‌رو می‌‌‌شود، معمولاً افکار و احساسات ناخوشایند را تجربه می‌‌‌کند. یک واکنش متداول در برابر این تجارب، تلاش برای اجتناب از آنهاست. اگرچه هدف تلاش برای اجتناب و کنترل تجارب ناخوشایند، کاهش ناراحتیِ ناشی از آن است، اما در واقع، این عمل با مشکلات هیجانی همراه است و موجب تسکین ناراحتی نمی‌‌‌شود [6]. 
افراد مبتلا به سرطان با کاهش درگیری در فعالیت‌‌‌های ارزشمند و نیز یک الگوی پاسخِ متمرکز بر اجتناب از افکار، احساسات و خاطرات خاص مواجه‌‌‌اند و این وضعیت ممکن است ریشه‌‌‌ مشکلات هیجانی آنها و ناشی از انعطاف‌‌‌ناپذیری روانی باشد که علت رنج و عملکرد ناسازگارِ انسان است. انعطاف‌‌‌پذیری شناختی، توانایی تغییر رفتار به صورت انعطاف‌‌‌پذیر یا توانایی ذهنی برای تغییر رفتار شخصی هنگام تغییر قوانین است [7].
 رنج وقتی رخ می‌‌‌دهد که تلاش فرد برای تجزیه و تحلیل و درک مشکلات خود باعث شود که شخص از آنچه مربوط به آنهاست، فاصله بگیرد. هنگامی که افراد از نظر روان‌‌‌شناختی انعطاف‌‌‌پذیر نیستند، توانایی دور کردن خود از قوانینِ غیرقابل تغییر را ندارند و دشواری در پذیرفتن آنچه در داخل و خارجِ آنها قابل تغییر نیست، زندگی در لحظه‌‌‌ فعلی و توجه به آنچه مربوط است را مختل می‌‌‌سازد. انعطاف‌‌‌پذیری شناختی امکان افزایش توانایی‌‌‌های افراد جهت ارتباط با تجربه‌‌‌هایشان در لحظه و زمان حال را فراهم می‌‌‌کند [4]. 
از آنجا که سرطان سینه، یک اندام نمادین در زنان را هدف قرار می‌‌‌دهد، اهمیت روانی، عاطفی، اجتماعی و جنسی بیشتری نسبت به سایر سرطان‌‌‌ها دارد و در‌نتیجه می‌‌‌تواند فرایند منظم و روزمره‌‌‌ زندگی را خدشه‌‌‌دار کند و بیمار احساس کند که کنترلش را بر بیماری و به طور کلی بر زندگی از دست داده است. بنابراین فردی که از انعطاف‌‌‌پذیری شناختی پایینی برخوردار باشد، نمی‌‌‌تواند تغییرات ناشی از بیماری را بپذیرد و بر چالش‌‌‌های آن غلبه کند [8]. انعطاف‌‌‌پذیری شناختی پایین منجر به نشخوار فکری، استرس و راهبردهای مقابله‌‌‌ای ناکارآمد در مواجهه با دردهای مزمن جسمانی می‌‌‌شود [9]. 
از سوی دیگر، برخلاف باور عموم، پس از تشخیص سرطان صرفاً فرایندهای ذهنی منفی در مبتلایان دیده نمی‌‌‌شود، بلکه در سال‌‌‌های اخیر بسیاری از مبتلایان به سرطان و بازماندگان بیماری، تغییرات مثبتی را در زندگی خود، تجربه کردند و همچنین، رشد فردی را درک کرده‌‌‌‌‌‌اند [10]. 
تجربه‌‌‌ی تغییرات روان‌‌‌شناختی مثبت که از آن تحت عنوان رشد پس از سانحه نام می‌‌‌برند، به تغییرات شخصی و روان‌‌‌شناختی مثبتی گفته می‌‌‌شود که پس از وقوع یک تروما یا حادثه‌‌‌ آسیب‌‌‌زا (ابتلا به بیماری سرطان) ایجاد شده و نتیجه مبارزه فرد علیه این حادثه‌‌‌ی استرس‌‌‌زا است [11]. رشد پس از سانحه به اَشکال مختلف بروز می‌‌‌کند که شامل پی‌‌‌بردن به ارزش زندگی در حالت کلی، رفتارها و ارتباطات بین‌‌‌فردی معنادارتر، احساس قوی‌‌‌تر شدن، تغییر در اولویت‌‌‌ها و غنی‌‌‌تر شدن زندگی معنوی است [10].
 شناخت مفهوم رشد پس از سانحه، اطلاعاتی در اختیار فعالان حوزه‌‌‌ سلامت قرار می‌‌‌دهد که می‌‌‌تواند آنها را در امر مراقبت یاری کرده و به مبتلایان کمک کند تا با موقعیت استرس‌‌‌زای خویش بهتر تطابق یابند. افرادی که رشد پس از سانحه را تجربه می‌‌‌کنند، تغییرات مثبت و سازنده‌‌‌ای را در زندگی شناختی و عاطفی خود نشان می‌‌‌دهند که بر رفتار و عملکرد آنها تأثیر مثبت دارد. این تغییرات مثبت می‌‌‌تواند فرایند شناختِ رویداد استرس‌‌‌زا را برای افراد تسهیل کرده و دیدگاه مثبتی در آنها، اطرافیان و سبک زندگی‌شان ایجاد کند [12]. 
زنان مبتلا به سرطان سینه از ابتدای تشخیص، پریشانی روان‌‌‌شناختی را تجربه می‌‌‌کنند و برخی از مبتلایان، با استرس برای بقا و زنده ماندن درگیر هستند، به خصوص دوره‌‌‌ی پس از جراحی سرطان، نه تنها با استرس حاد همراه است، بلکه عملکرد سیستم ایمنی بدن را نیز تضعیف کرده و ممکن است کنترل بیماری را با مخاطره مواجه سازد. امروزه، اثربخشی درمان‌‌‌های روان‌‌‌شناختی بر بهبود بیماری‌‌‌های جسمانی مزمن تأیید شده است و با پیشرفت روزافزون رشته روان‌‌‌شناسی سلامت، روان‌‌‌شناسان در روند درمان این بیماری‌‌‌ها نقش فعال‌‌‌تری به عهده گرفته‌‌‌اند [13]. 
روش درمان پردازش مجدد هولوگرافیک نیز یک شیوه روان‌‌‌درمانی شناختی تجربی است که مبتنی بر نظریه خودشناختی تجربی اپستین درباره شخصیت است. بر اساس این نظریه، برای پردازش اطلاعات دو سیستم مجزای عقلانی و تجربی وجود دارد. سیستم عقلانی، اطلاعات را به صورت مسئله‌‌‌محور و خطی و نیز سیستم تجربی، اطلاعات را به صورت هیجان‌‌‌محور و توسط تداعی‌‌‌ها پردازش می‌‌‌کند. در واقع، افراد یک سیستم طبیعی انطباقی برای پردازش اطلاعات دارند. اگر یک رویداد آسیب‌‌‌زا به طور کامل پردازش نشود، ناخودآگاه تلاش می‌‌‌کند با راه‌‌‌اندازی موقعیت‌‌‌هایی که تجربه‌‌‌ اصلی را از نو خلق می‌‌‌کنند، به حل و فصل آن بپردازد و این بازآفرینی مجدد، معمولاً تقویت‌کننده‌‌‌ی ادراکات و واکنش‌‌‌های منفی است. درمان پردازش شناختی از اصول این نظریه برای دسترسی به اطلاعات درباره‌‌‌ تمایلات شناختی رفتاری افراد که منجر به تکرار موقعیت‌‌‌هایی می‌‌‌شوند و جنبه‌‌‌های خاصی از آسیب را نمایان می‌‌‌کنند و همچنین برای تعدیل این الگو استفاده می‌‌‌کند تا برای افراد فرصتی ایجاد کند که از بازآفرینی‌‌‌های مجددشان آگاهی یابند و امکان تغییر و پردازش مجدد برای آنها فراهم شود [14]. 
در این روش، الگوی بازآفرینی تجارب با استفاده از هولوگرام به شکل یک مدل توصیف می‌‌‌شود. هولوگرام یک تصویر سه‌‌‌بُعدی است که معلق در هوا به نظر می‌‌‌رسد و جنبه‌‌‌ جالب هولوگرام آن است که تصویر روی یک فیلم هولوگرافیک خاص ایجاد می‌‌‌شود که در آن کُل تصویر خارج از فیلم قرار داده می‌‌‌شود. این امر پدیده‌‌‌ای را خلق می‌‌‌کند که در آن، کُل مشتمل بر اجزایی است. به وسیله‌‌‌ تبیین یک الگوی تکراری تجارب خاص، هر چرخه‌‌‌ بازآفرینی تجربه، شامل اطلاعاتی است که با کُل الگوی تجارب فرد هماهنگ است و آن تجارب، به‌‌‌ عنوان یک پشتِ صحنه برای حادثه آسیب‌‌‌زای درمانجویان عمل می‌‌‌کنند تا به این طریق آنها باورهایشان در مورد خود، دیگران و دنیا را برون‌‌‌ریزی کنند. زمانی که درمانجو به خلق این باورها مبادرت می‌‌‌ورزد، به نظر می‌‌‌رسد که آنها دقیقاً شبیه یک هولوگرام به وسیله این تجارب حمایت می‌‌‌شوند [15]. 
به‌‌‌ عبارت دیگر، تجربه پدیده‌‌‌ای هولوگرافیک است و به این دلیل است که در این روشِ درمان از اصطلاح هولوگرام تجربی بحث می‌‌‌شود. در پردازش مجدد هولوگرافیک، فرد سعی می‌‌‌کند تا ادراک بهتر و مؤثرتری درباره‌‌‌ وقایع داشته باشد و متوجه می‌‌‌شود که می‌‌‌تواند برای رسیدن به نتایج بهتر، عملکرد متفاوت‌‌‌تری داشته باشد که این مسئله توسط تغییر در ادراک و خودانگاره در رویکرد پردازش مجدد هولوگرافیک انجام می‌‌‌شود [14]. بازسازماندهی شناختی، سازگاری معنوی اجتماعی، امید به آینده، جست‌وجوی حمایت اجتماعی و فاصله گرفتن از بیماری، ازجمله راهبردهای اصلی درمانی مورد استفاده برای مبتلایان به سرطان در این روش است [16].
اثربخشی درمان پردازش مجدد هولوگرافیک بر انعطاف‌‌‌پذیری شناختی و رشد پس از سانحه در زنان مبتلا به سرطان سینه در داخل کشور بررسی نشده است، اما این درمان به شکل موفقیت‌‌‌آمیزی برای کاهش علائم روان‌‌‌شناختی زنان متقاضی طلاق [17]، زنان افسرده [18]، بیماران افسرده اقدام‌کننده به خودکشی [19] و زنان دارای سابقه ترومای جنسی [20]، به کار رفته است. در زمینه‌‌‌ اثربخشی درمان پردازش مجدد هولوگرافیک بر مبتلایان به سرطان، مهرپرور و همکاران [21]، در پژوهشی با عنوان «اثربخشی درمان پردازش مجدد هولوگرافیک بر سازگاری روانی با سرطان در زنان مبتلا به سرطان» نشان دادند که درمان پردازش مجدد هولوگرافیک باعث افزایش نمره‌‌‌های سازگاری کلی و مؤلفه‌‌‌ مبارزه‌‌‌طلبی و کاهش نمره‌‌‌های مؤلفه‌‌‌های درماندگی ناامیدی و دل‌مشغولی نگران‌‌‌کننده در زنان مبتلا به سرطان شده است.
از یک سو، سرطان سینه یکی از رایج‌‌‌ترین سرطان‌‌‌ها در زنان است و معضلات جسمانی و روانی فراوانی به همراه دارد و از سوی دیگر، اهمیت کیفیت زندگی زنان به عنوان یکی از تأثیرگذارترین اعضای خانواده که معمولاً نقش مراقبتی و حمایتی در خانواده برعهده دارند، باعث می‌‌‌شود که توجه به مسائل روانی و اجتماعی آنان که می‌‌‌تواند ناشی از شیوه‌‌‌ پردازش اطلاعات در آنها باشد، از اهمیت ویژه‌‌‌ای برخوردار باشد. مسلماً توجه به عوامل روان‌‌‌شناختی در زنان، خصوصاً پس از جراحی ماستکتومی از اولویت‌‌‌های پژوهشی است و از آنجا که اثربخشی درمان پردازش مجدد هولوگرافیک بر انعطاف‌‌‌پذیری شناختی و رشد پس از سانحه در زنان مبتلا به سرطان سینه در داخل کشور بررسی نشده است، مسئله اصلی در پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی درمان پردازش مجدد هولوگرافیک بر انعطاف‌‌‌پذیری شناختی و رشد پس از سانحه در زنان مبتلا به سرطان سینه است تا با توجه بیشتر به روش‌‌‌ پردازش شناختی در مبتلایان و اصلاح آن، بتوان گامی مؤثر جهت کاهش مشکلات ثانویه‌‌‌ای که بیماری ایجاد می‌کند، برداشت.

مواد و روش‌‌‌ها

این پژوهش از نوع طرح‌‌‌های نیمه‌‌‌آزمایشی و به ‌‌‌صورت پیش‌‌‌آزمون پس‌‌‌آزمون با گروه کنترل بود.  جامعه‌­ی آماری شامل کلیه‌­ی مبتلایان به سرطان سینه پس از جراحی ماستکتومی است که در بخش شیمی‌­درمانی بیمارستان امام خمینی اردبیل در سال 1399 تحت درمان بودند. 
از آنجا که در پژوهش‌‌‌های آزمایشی و علّی مقایسه‌‌‌ای، حجم نمونه حداقل پانزده نفر در هر گروه توصیه می‌‌‌شود [22]، تعداد سی زن مبتلا به سرطان سینه با روش نمونه‌‌‌گیری از نوع در ‌‌‌دسترس انتخاب شده و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه پانزده نفر) قرار گرفتند. 
ملاک‌‌‌های ورود در این پژوهش، تشخیص سرطان سینه از سوی متخصص غدد و انجام جراحی ماستکتومی، گذشتن حداقل یک سال ‌‌‌از بیماری، رضایت به شرکت داشتن در پژوهش، عدم مصرف هرگونه داروی روان‌پزشکی، دامنه سنی 25 تا 55 سال و داشتن حداقل سواد خواندن و نوشتن بود. ملاک‌‌‌های خروج نیز شامل اعلام انصراف از شرکت در پژوهش، بهبود کامل و ابتلا به بیماری‌‌‌های حاد روانی بودند. 
گروه آزمایش ضمن دریافت درمان دارویی، تحت درمان پردازش مجدد هولوگرافیک به ‌‌‌صورت گروهی در نُه جلسه‌‌‌ یک ساعته (هفته‌‌‌ای دو جلسه)، به مدت پنج هفته (توسط روان‌‌‌شناس) قرار گرفت، اما گروه کنترل صرفاً درمان داروییِ معمولی را دریافت کرد. هر دو گـروه در شرایط پیش‌‌‌آزمون و پس‌‌‌آزمون با پرسش‌نامه‌‌‌های مربوط، ارزیابی شدند. 
در این پژوهش، از تمامی افراد شرکت‌‌‌کننده، رضایت درمانی جهت اجرای درمان گرفته شد و آزمودنی‌‌‌ها با آگاهی و رضایت کامل در پژوهش شرکت کردند. همچنین، همه اطلاعات آزمودنی‌‌‌ها به صورت محرمانه محفوظ ماند. سرانجام، داده‌‌‌های جمع‌‌‌آوری‌‌‌شده با استفاده از آزمون آماری تحلیل کوواریانس چند‌‌‌متغیره (MANCOVA) در نرم‌‌‌افزار SPSS ‌نسخه23 تجزیه و تحلیل شد. جهت جمع‌‌‌آوری اطلاعات از پرسش‌نامه‌‌‌های زیر استفاده شد:
پرسش‌نامه انعطاف‌‌‌پذیری شناختی (CFI): این پرسش‌نامه توسط دنیس و وندروال معرفی شده و یک ابزار خودگزارشی کوتاه بیست ماده‌‌‌ای است که برای سنجش نوعی از انعطاف‌‌‌پذیری شناختی که در موفقیت فرد برای چالش با افکار ناکارآمد و جایگزینی با افکار کارآمدتر لازم است، به کار می‌‌‌رود [23].
نمره‌‌‌گذاری این پرسش‌نامه بر اساس مقیاس هفت درجه‌‌‌ای لیکرت (کاملاً مخالفم= یک تا کاملاً موافقم= هفت) است و گزینه‌‌‌های 2، 4، 7، 9، 11 و 17 معکوس نمره‌‌‌گذاری می‌‌‌شود.نمره‌‌‌ کل این پرسش‌نامه می‌‌‌تواند از 20 تا 140 متغیر باشد و هر چه نمره‌‌‌ فرد بالاتر باشد، نشانگر انعطاف‌‌‌پذیری شناختی بالاتر است. این ابزار سه جنبه از انعطاف‌‌‌پذیری شناختی را با عنوان الف) میل به ادراک موقعیت‌‌‌های دشوار به عنوان موقعیت‌‌‌های قابل کنترل، ب) توانایی ادراک چندین توجیه جایگزین برای رویدادها و رفتار انسان‌‌‌ها و ج) توانایی ایجاد چندین راه‌حلِ جایگزین برای موقعیت‌‌‌های دشوار می‌‌‌سنجد. 
اعتبار هم‌زمان این پرسش‌نامه بـا افسردگی بک (BDI-II) برابر با 0/39- و اعتبار همگرایی آن با مقیاس انعطاف‌‌‌پذیری شناختی مارتین و رابین 0/75 بود. همچنین، دنیس و وندروال [23]، پایایی آن را (مطلوب) 0/91 گزارش کردند. این پژوهشگران نشان دادند که دو عامل ادراک راه‌حل‌‌‌های مختلف و ادراک توجیه رفتار، یک معنی دارند و عامل کنترل به عنوان خرده‌‌‌مقیاس دوم در نظر گرفته شد. در ایران، شاره و همکاران [24]، ضریب بازآزمایی کل مقیاس را 0/71 و ضریب آلفای کرونباخ کل مقیاس را 0/90 گزارش کردند.
پرسش‌نامه رشد پس از سانحه (PTGI): این پرسش‌نامه توسط تدسکی و کالون ساخته شد که متشکل از 21 ماده است و رشد پس از سانحه را در ابعاد پنج‌گانه قدر دانستن زندگی، تنظیم موقعیت‌‌‌های جدید، حس قوی‌‌‌تر شدن شخصی، ارتباط بهتر با دیگران و تغییرات معنوی ارزیابی می‌‌‌کند [25]. این پرسش‌نامه یک ابزار خودسنجی است که فرد باید جواب‌‌‌های خود را در یک مقیاس شش درجه‌‌‌ای لیکرت (صفر= هیچ تغییری را تجربه نکرده‌‌‌ام تا پنج= تغییر خیلی زیادی را تجربه کرده‌‌‌ام) قرار دهد. 
دامنه نمرات بین صفر تا 105 است و کسب نمرات بالاتر نشانگر رشد پس از سانحه بالاتر در فرد است. تدسکی و کالون [25]، مقدار همسانی درونی این پرسش‌نامه را 0/90 گزارش کردند. همچنین، حیدر‌‌‌زاده و همکاران [26]، در پژوهش خود مقدار آلفای کرونباخ این پرسش‌نامه را برای کل مقیاس 0/87 و برای زیر‌مقیاس‌‌‌های آن در دامنه‌‌‌ای از 0/57 تا 0/77 به دست آوردند.
در این پژوهش، پروتکل درمانی طبق راهنمای درمانی کاتز [14]، در سه مرحله (دو گام در هر مرحله) به کار رفت. جلسات درمانی به شکل نُه جلسه‌‌‌ یک‌‌‌ساعته به شرحی که در جدول شماره 1 آمده است، اختصاص داده شد.

یافته‌ها

بررسی ویژگی‌‌‌های جمعیت‌‌‌شناختی نشان داد که میانگین و انحراف استاندارد سنی برای گروه آزمایش 5/12 ± 42/40 و برای گروه کنترل 4/75 ± 43/11 سال است (0/368=P و  T= 1/098). همچنین، میانگین و انحراف استاندارد مدت بیماری سرطان برای گروه آزمایش 0/86 ± 1/79 و برای گروه کنترل 0/62 ± 2/10 سال بود (0/785=P  وT= 0/543). 
در این پژوهش به منظور تعیین اثربخشی درمان پردازش مجدد هولوگرافیک بر انعطاف‌‌‌پذیری شناختی و رشد پس از سانحه، پس از رعایت پیش فرض‌‌‌های آماری، از آزمون تحلیل کوواریانس چند‌‌‌متغیره در نرم‌‌‌افزار SPSS نسخه 23 استفاده شد. 
با بررسی آزمون ام باکس مشخص شد مفروضه همگنی ماتریس واریانس کوواریانس برقرار است (MBox=2/403 و F=0/739 و P=0/529). همچنین، بررسی آزمون لوین نشان داد مفروضه همگنی واریانس‌‌‌ها برای انعطاف‌‌‌پذیری شناختی ( F=0/393و P=0/536) و رشد پس از سانحه (F=0/102 P=0/751) رعایت شده است. بررسی آزمون کولموگروف اسمیرنف نیز نشان داد مفروضه نرمال بودن داده‌‌‌ها برای انعطاف‌‌‌پذیری شناختی (0/141=آماره، 0/130=P)  و رشد پس از سانحه (0/119=آماره، 0/200=P) رعایت شده است. از آنجا که نتایج آزمون‌‌‌های ام باکس،  لوین و کولموگروف اسمیرنف معنادار نبود (0/05>P)، پیش‌‌‌فرض‌‌‌های استفاده از آزمون‌‌‌های پارامتریک برقرار است. در جدول شماره 2، شاخص‌‌‌های توصیفی متغیرهای پژوهش در گروه آزمایش و کنترل در مراحل پیش‌‌‌آزمون پس‌‌‌آزمون آمده است.



همان‌‌‌طور که در جدول شماره 3 مشاهده می‌‌‌شود، تمامی آزمون‌‌‌های مانکوا (اثر پیلایی، لامبدای ویلکز، اثر هتلینگ و بزرگ‌ترین ریشه خطا) در سطح (0/01>P) معنادار است. بر این اساس، می‌‌‌توان بیان داشت که بین دو گروه آزمایش و کنترل حداقل در یکی از متغیرها در پس‌‌‌آزمون تفاوت معناداری وجود دارد. مجذور اتا (که درواقع، مجذور ضریب همبستگی بین متغیرهای وابسته و عضویت گروهی است)، نشان می‌‌‌دهد که تفاوت بین دو گروه با توجه به متغیرهای وابسته در مجموع معنادار است و میزان این تفاوت حدود 0/724 است که بیان می‌‌‌کند 72/4 درصد از واریانس متغیرهای وابسته، توسط عضویت گروهی تبیین شده است.



جدول شماره 4 نشان داد در مرحله‌‌‌ پس‌‌‌آزمون، بین دو گروه آزمایش و کنترل در انعطاف‌‌‌پذیری شناختی و رشد پس از سانحه تفاوت آماری معناداری وجود دارد (0/01>P). بدین معنا که درمان پردازش مجدد هولوگرافیک بر انعطاف‌‌‌پذیری شناختی و رشد پس از سانحه در زنان مبتلا به سرطان سینه مؤثر بوده است.

بحث

تحلیل یافته‌‌‌های این پژوهش و نتایج حاصل از آزمون تحلیل کوواریانس چند‌‌‌متغیری (MANCOVA) نشان داد که درمان پردازش مجدد هولوگرافیک بر انعطاف‌‌‌پذیری شناختی و رشد پس از سانحه در زنان مبتلا به سرطان سینه اثربخش است و موجب افزایش انعطاف‌‌‌پذیری شناختی و رشد پس از سانحه در مبتلایان به سرطان سینه می‌‌‌شود. 
یافته‌‌‌های پژوهش حاضر مبنی بر اثربخشی درمان پردازش مجدد هولوگرافیک بر بهبود علائم روان‌‌‌شناختی، همسو با نتایج پژوهش‌‌‌های نریمانی و همکاران [17]، رضاپور و ذاکری [18]، صالحی و بشلیده [19]، کاتز و همکاران [20] و مهرپرور و همکاران [21] است.
در تبیین اثربخشی درمان پردازش مجدد هولوگرافیک بر افزایش انعطاف‌‌‌پذیری شناختی، باید گفت که درمان پردازش مجدد هولوگرافیک، تلفیقی از بسیاری از نظریه‌‌‌ها و تکنیک‌‌‌ها، با سازماندهی منسجم و کوتاه‌‌‌مدت است که در آن، مانند درمان روان‌‌‌تحلیل‌‌‌گری، به موضوعات هیجانی ناخودآگاه که منجر به ایجاد پریشانی می‌‌‌شوند و فرد سعی در اجتناب از آنها دارد، پرداخته می‌‌‌شود؛ مانند طرح‌واره درمانی، الگوهای تکراری شناسایی می‌‌‌شوند و مانند درمان شناختی رفتاری، این الگوها با استفاده از تکنیک‌های مبتنی بر شناخت (همچون بازآرایی) و با در نظر گرفتن زمینه، تغییر داده می‌‌‌شوند. همچنین، درمان پردازش مجدد هولوگرافیک از تکنیک‌‌‌های درمان تجربی همچون آگاهی از احساسات جسمانی و توجه به بدن استفاده می‌‌‌کند و جنبه‌‌‌هایی از روایت درمانی همچون ناظر و نویسنده‌‌‌ زندگی خود بودن و عناصری از درمان پذیرش و تعهد مانند آینده‌‌‌گرا بودن به روشی که توسط خود و مطابق با ارزش‌‌‌های شخص، تعیین شده باشد را در خود دارد [14]. 
درمان پردازش مجدد هولوگرافیک، تأثیر کلی تروما یا حادثه آسیب‌‌‌زا را با تمرکز بر اصلاح الگوی کارکرد درونی که در نتیجه تروما و سبک دلبستگی فرد شکل می‌‌‌گیرد، بررسی می‌‌‌کند و سعی در شناسایی الگوها، تغییر شناختی، ارزیابی مجدد جامع و پردازش مجدد دارد [14] که در تمام مراحل آن می‌‌‌توان انعطاف‌‌‌پذیری شناختی را هدف قرار داد. کسانی‌‌‌که به نوعی تروما را (که می‌‌‌تواند ابتلا به بیماری سرطان باشد) تجربه می‌‌‌کنند، اغلب از علائمی، از‌جمله افکار منفی، بدشکلی، بی‌‌‌لذتی، مشکل در اعتماد به دیگران، احساس خیانت، ناامنی، سرزنش خود، کینه و بی‌‌‌عدالتی رنج می‌‌‌برند و گرایش به سرکوب عاطفی بدون انعکاس یا پردازش تجربیات دارند [15].
در مراحل اولیه این درمان، یعنی زمان بررسی مقاومت درمانجویان، درمانگر با اشاره به اینکه سرکوب عاطفی، مقاومت و اجتناب صرفاً راه‌‌‌حل‌‌‌های موقتی هستند، به شکل‌‌‌دهی مجدد شناختی در درمانجویان می‌‌‌پردازد تا آنها هیجانات خود را بپذیرند و گزینه‌‌‌ها و راه‌‌‌حل‌‌‌های دیگری را نیز در نظر بگیرند. حال آنکه توانایی ایجاد چندین گزینه یا راه‌‌‌حل جایگزین برای یک موقعیت، یکی از مؤلفه‌‌‌های انعطاف‌‌‌پذیری شناختی است. درمان پردازش مجدد هولوگرافیک از طریق ارزیابی مجددی که در نظام باورهای شناختی درمانجویان به عمل می‌‌‌آورد، کمک می‌‌‌کند تا درمانجویان بتوانند شیوه‌‌‌های دیگری را در موقعیت‌‌‌های استرس‌‌‌زا به کار گیرند و به سازگاری بیشتری دست یابند [27]. 
در مراحل بعدی، به منظور آموزش مهارت‌‌‌های مقابله‌‌‌ای، درمانگر گزینه‌‌‌ها و راه‌‌‌حل‌‌‌های مقابله‌‌‌ای متنوعی را به درمانجویان آموزش می‌‌‌دهد تا آنها در شرایط استرس و آسیب‌‌‌زا، این مهارت‌‌‌های مقابله‌‌‌ای را با روش‌‌‌های ناکارآمد قبلی جایگزین کنند که این امر مستلزم تغییر و افزایش انعطاف‌‌‌پذیری شناختی است.در مرحله‌‌‌ اکتشاف، درمانگر از طریق ترسیم هولوگرام تجربی به بازآفرینی تجربه‌‌‌ مواجهه با هیجانات ناشی از تروما و بیماری می‌‌‌پردازد تا درمانجویان به جای سرکوب هیجانات، با آن‌ها مواجه شده و ضمن تخلیه هیجانی برای آن‌ها، توجیهات منطقی‌‌‌تر و بامعناتری پیدا ‌‌‌کنند که این حالت، تمرینی برای انعطاف‌‌‌پذیری شناختی است. 
درنهایت، در مرحله پردازش مجدد، اهدافی از قبیل برقراری الگوهای جدید و شکل‌‌‌گیری اهداف جدید برای آینده مورد تأکید است که از طریق تقویت انعطاف‌‌‌پذیری شناختی می‌‌‌توان به این اهداف دست یافت. درمان پردازش مجدد هولوگرافیک به دلیل استفاده از فنون متعددی که مؤثر بر شناخت، رفتار و هیجان هستند، به تغییر ادراکی، شناختی و افزایش انعطاف‌‌‌پذیری شناختی منجر می‌‌‌شود و ایجاد تاب‌‌‌آوری و انعطاف هیجانی شناختی از مؤلفه‌‌‌های مورد تأکید در درمان پردازش مجدد هولوگرافیک است [27].
جهت تبیین اثربخشی درمان پردازش مجدد هولوگرافیک بر رشد پس از سانحه می‌‌‌توان گفت که سرطان، صرفاً تجربه‌‌‌ پیامدهای یکنواختِ منفی نیست، بلکه دارای پتانسیل تجربه‌‌‌ پیامدهای مثبت و منفی است. درحقیقت، تجربه سرطان را می‌‌‌توان به عنوان یک انتقال روانی اجتماعی درک کرد. این دیدگاه بر مفهوم‌‌‌پردازی گسترده‌‌‌ای از سازگاری تأکید می‌‌‌کند که نتایج مثبت و منفی را با هم در نظر می‌‌‌گیرد؛ بنابراین پریشانی و رشد ممکن است با هم وجود داشته باشند و در حقیقت، برخی اوقات افزایش سطح پریشانی اولیه یک عامل اساسی در تقویت رشد بعدی است [12]. 
یک تجربه‌‌‌ی تروماتیک (مثل تجربه‌‌‌ ابتلا به بیماری سرطان)، می‌‌‌تواند توأم با رشد پس از تجربه باشد، بدین معنا که رشد پس از سانحه، در پاسخ به یک رویداد اولیه‌‌‌ی آسیب‌‌‌زا یا فشار روانی رخ می‌‌‌دهد و به طور معمول، فرد با پریشانی، خشم، نشخوار افکار ناخواسته و خودآیند رو به رو می‌‌‌شود. طبق ادبیات بالینی و نظری، برخی از ناراحتی‌‌‌ها یک کاتالیزور ضروری برای رشد هستند و با توجه به ارتباط پردازش شناختی و نشخوار فکری با تغییر در باورها، اهداف و رفتارها، می‌‌‌توان اصلاحِ آنها را یک فرایند شناختی اصلی در تسهیل رشد پس از سانحه دانست. پردازش شناختی و نشخوار فکری بسته به اینکه جهت‌‌‌دهی مثبت یا منفی داشته باشند می‌‌‌توانند با پیامدهای مثبتی مانند افزایش رشد و معنا و همچنین با پیامدهای منفی مانند پریشانی و استرس همراه باشند. بر این اساس، تمایز بین فرایندهای شناختی که باعث رشد و یکپارچه‌‌‌سازی می‌‌‌شوند و آنهایی که ایجاد پریشانی و استرس می‌‌‌کنند، مهم است [28]. 
در درمان پردازش مجدد هولوگرافیک، سعی می‌‌‌شود تا فرایندهای شناختی در درمانجویان اصلاح شود. افکار خودآیند و مزاحم اغلب کنترل‌‌‌نشده و نشانگر پاسخِ استرس به رویداد آسیب‌‌‌زا هستند و در مقابل، افکار کنترل‌‌‌شده، مثبت‌‌‌تر هستند و محتوای منفی کمتری دارند. در این پژوهش، طی جلسات درمانی، درمانجویان می‌‌‌آموزند تا کنترل بیشتری بر افکار خود داشته باشند، چراکه پردازش مجدد، عمدی و هدفمندِ یک تروما، احتمالاً منجر به کاهش سطح پریشانی، پذیرش هیجانات و افزایش بعدی پتانسیل رشد پس از سانحه می‌‌‌شود و بر میزان کنترل افکار ناکارآمد منفی افزوده و منجر به خوگیری به جای اجتناب از آنها و هیجانات متعاقب می‌شود. 
رابطه‌‌‌ی بین پردازش شناختی و سازگاری روان‌‌‌شناختی در بین مبتلایان به سرطان، بسته به اینکه آیا پردازش شناختی به عنوان یک فرایند خودآیند (یعنی کنترل‌‌‌نشده) در مقابلِ یک فرآیند هدفمند و مبتنی بر تلاش (یعنی کنترل‌‌‌شده) عملیاتی شود، متفاوت است و این چیزی است که هدف آزمایش در درمان پردازش مجدد هولوگرافیک قرار می‌‌‌گیرد تا با اصلاح فرایند پردازش اطلاعات در درمانجویان، بازسازی افکار و کنترل آنها میسر شود و امکان جایگزینی افکار مثبت و کارآمد، پذیرش احساسات و درک ارزشمندی زندگی فراهم شود. 
اغلب، در رشد پس از سانحه، سه حوزه تغییر مثبت در افراد به وقوع می‌‌‌پیوندد. نخست، روابط به نوعی بهبود می‌‌‌یابند و افراد اظهار می‌‌‌کنند که برای اطرافیان و خانواده خود ارزش بیشتری قائل هستند و احساس اشتیاق به روابط صمیمی‌‌‌تر را افزایش می‌‌‌دهند. دوم، افراد به نوعی دیدگاه‌شان را نسبت به خود تغییر می‌‌‌دهند و پی می‌‌‌برند که از تاب‌‌‌آوری، خرد و قدرت شخصی بیشتری برخوردار هستند که این مسئله می‌‌‌تواند با پذیرش بیشتر آسیب‌‌‌پذیری‌‌‌ها و محدودیت‌‌‌های خود همراه باشد. سوم، افراد تغییرات در فلسفه زندگی خود ایجاد می‌‌‌کنند و به ارزیابی آنچه واقعاً در زندگی مهم است، می‌‌‌پردازند و برای هر روز تازه در زندگی، قدردانی می‌‌‌کنند [14].
با تخمین 522000 مرگ فقط در سال 2012، سرطان سینه اصلی‌ترین علت مرگ بر اثر سرطان در زنان در سراسر جهان است و مردم عادی هیچ نوع بیماری حاد یا مزمنی را به اندازه‌‌‌ی سرطان، وحشتناک و پرخطر نمی‌‌‌دانند [29]. در برخی موارد جراحی سینه می‌‌‌تواند به منزله قطع عضو باشد و به کاهش احساس خود‌‌‌ارزشمندی، از دست دادن حس زنانگی، جذابیت جنسی و فقدان عملکرد جنسی، منجر شود و به طور بالقوه بر زندگی روزانه زنان، از‌‌‌جمله فعالیت‌‌‌های جسمانی، اجتماعی و هیجانی آنان تأثیرات عمیقی بگذارد [30]؛ بنابراین توجه به مسائل روان‌‌‌شناختی مبتلایان ضروری به نظر می‌‌‌رسد. 
در این راستا، نتایج پژوهش حاضر می‌‌‌تواند تلویحاتی برای متخصصین سلامت روان داشته باشد؛ بدین شرح که بتوان با ارائه‌‌‌ برنامه‌‌‌های آموزشی در خصوص بهداشت روان و توجه بیشتر به چگونگی پردازش اطلاعات در ذهن مبتلایان، از ویژگیِ آسیب‌‌‌زا بودن این بیماری کاست و از عواقب بعدی آن پیشگیری کرد.
از محدودیت‌‌‌های پژوهش حاضر می‌‌‌توان به روش نمونه‌‌‌گیری در ‌‌‌دسترس، حجم کم نمونه و در نتیجه، رعایت جوانب احتیاط در تعمیم‌‌‌پذیری نتایج اشاره کرد. این پژوهش فاقد دوره پیگیری نتایج درمانی بود. از این رو، پایداری اثرات درمانی در بلندمدت بررسی نشد که پیگیری آثار درمان در مطالعات آینده توصیه می‌‌‌شود. همچنین، استفاده از درمان پردازش مجدد هولوگرافیک به مشاوران و روان‌‌‌درمانگران جهت توان‌بخشی روانی مبتلایان به بیماری‌‌‌هایی همچون سرطان که می‌‌‌تواند یک تروما محسوب شود، پیشنهاد می‌‌‌شود.

نتیجه‌‌‌گیری

این پژوهش، اثربخشی درمان پردازش مجدد هولوگرافیک بر انعطاف‌‌‌پذیری شناختی و رشد پس از سانحه در زنان مبتلا به سرطان سینه را نشان داد؛ بنابراین می‌‌‌توان از این روش به‌‌‌ عنوان درمان مکمل و بدون عارضه‌‌‌ جانبی در کنار درمان‌‌‌های پزشکی جهت کاستن از معضلات روانی و اجتماعی که توسط بیماری ایجاد می‌‌‌شود، استفاده کرد.

ملاحظات اخلاقی

پیروی از اصول اخلاق پژوهش

این مقاله دارای کد اخلاق IR.ARUMS.REC.1399.393 مصوبه دانشگاه علوم پزشکی اردبیل است.

حامی مالی

این پژوهش، هیچ کمک مالی خاصی از سازمان‌‌‌های تأمین مالی در بخش‌‌‌های دولتی، تجاری یا غیرانتفاعی دریافت نکرده است.

مشارکت نویسندگان

تمامی نویسندگان معیارهای استاندارد نویسندگی بر اساس پیشنهادات کمیته بین‌المللی ناشران مجلات پزشکی (ICMJE) را دارا بودند.

تعارض منافع

هیچ‌‌‌گونه تضاد منافعی در نگارش این مقاله وجود ندارد.
 

References

  1. Özkal F, Arıkan Y. The opinions of patients and patients relatives on announcement of the cancer diagnosis to the patient. Glob J Adv Pure Appl Sci. 2014; 4:179-83. http://archives.un-pub.eu/index.php/paas/article/viewArticle/3280
  2. World Health Organization (WHO). Cancer [Internet]. 2021. http://www.who.int/mediacentre/factsheets/fs297/en/
  3. Falah R, Golzari M, Dastani M, Zahir Aldin A, Musavi M, Akbari S. [The effectiveness of spirituality group training on increasing hopefulness and mental health in women with breast cancer (Persian)]. J Thought Behav Clin Psychol. 2011; 5(19):69-80. https://www.sid.ir/fa/journal/ViewPaper.aspx?id=135458
  4. González-Fernández S, Fernández-Rodríguez C, Mota-Alonso MJ, García-Teijido P, Pedrosa I, Pérez-Álvarez M. Emotional state and psychological flexibility in breast cancer survivors. European J of Oncol Nurs. 2017; 30:75-83. [DOI: 10.1016/j.ejon.2017.08.006]
  5. Aaronson NK, Mattioli V, Minton O, Weis J, Johansen C, Dalton SO, et al. Beyond treatment–psychosocial and behavioural issues in cancer survivorship research and practice. EJC Suppl. 2014; 12(1):54-64. [DOI: 10.1016/j.ejcsup.2014.03.005]
  6. Donovan-Kicken E, Caughlin JP. Breast cancer patients’ topic avoidance and psychological distress: The mediating role of coping. J Health Psychol. 2011; 16(4):596-606. [DOI: 10.1177/1359105310383605]
  7. Perpina C, Segura M, Sánchez-Reales S. Cognitive flexibility and decision-making in eating disorders and obesity. Eat Weight Disord. 2016; 22(3):435-44. [DOI: 10.1007/s40519-016-0331-3]
  8. Asnaashari K, Ghasemi SA. Comprehensive guide for patients with breast cancer: diagnosis, treatment, nutrition, social and psychological problems. Tehran: Tabib; 2014.
  9. Shapiro SL, Carlson LE, Astin JA, Freedman B. Mechanisms of mindfulness. J Clin Psychol. 2006; 62(3):373-86. [DOI: 10.1002/jclp.20237]
  10. Cormio C, Romito F, Viscanti G, Turaccio M, Lorusso V, Mattioli V. Psychological well-being and posttraumatic growth in caregivers of cancer patients. Front Psychol. 2014; 5:1342. [DOI: 10.3389/fpsyg.2014.01342]
  11. Sharma A, Zhang J. Predictors of post traumatic growth among breast cancer patients in Nepal. Asian Pac J Health Sci. 2017; 4(2):9-18. [DOI: 10.21276/apjhs.2017.4.2.3]
  12. Calhoun LG, Tedeschi RG. Handbook of posttraumatic growth: Research and practice. England: Routledge; 2014. https://www.routledgehandbooks.com/doi/10.4324/9781315805597
  13. Janusek LW, Tell D, Mathews HL. Mindfulness based stress reduction provides psychological benefit and restores immune function of women newly diagnosed with breast cancer: A randomized trial with active control. Brain Behav Immun. 2019; 80:358-73. [DOI: 10.1016/j.bbi.2019.04.012]
  14. Katz LS. Holographic reprocessing: A cognitive-experiential psychotherapy for the treatment of trauma. 1th ed. England: Routledge; 2015. https://www.routledge.com/Holographic-Reprocessing-A-Cognitive-Experiential-Psychotherapy-for-the/author/p/book/9781138872769
  15. Katz, LS. Holographic reprocessing couple therapy with military couples. In: Pitta PJ, Datchi CC, editors. Integrative couple and family therapies: Treatment models for complex clinical issues.  Washington: American Psychological Association; 2019. [DOI:10.1037/0000151-007]
  16. Danhauer SC, Crawford SL, Farmer DF, Avis NE. A longitudinal investigation of coping strategies and quality of life among younger women with breast cancer. J Behav Med. 2009; 32(4):371-9. [DOI: 10.1007/s10865-009-9211-x]
  17. Narimani M, Kazemi N, Basharpoor S. [The effectiveness of holographic reprocessing therapy on traumatic memories and posttraumatic cognitions in women asking for divorce (Persian)]. J Couns Res. 2017; 16(61):35-59. http://irancounseling.ir/journal/article-1-158-fa.html
  18. Rezapour MY, Zakeri M. [The effectiveness of holographic re-treatment on the meaning of life, fear of negative evaluation and rumination of depressed women (Persian)]. Couns Cult Psychother. 2019; 10(39):49-70. [DOI: 10.22054/QCCPC.2019.40602.2095]
  19. Salehi MN, Beshlideh K. [The effectiveness of holographic reprocessing therapy on cognitive flexibility, affective control and social adjustment in depressive patients with attempted suicide in Ilam city (Persian)]. Couns Cult Psychother. 2020; 11(43):183-216. [DOI: 10.22054/QCCPC.2020.50615.2338]
  20. Katz LS, Cojucar G, Hoff RA, Lindl C, Huffman C, Drew T. Longitudinal outcomes of women veterans enrolled in the Renew sexual trauma treatment program. J Contemp Psychother. 2015; 45:143-50. [DOI: 10.1007/s10879-014-9289-5]
  21. Mehrparvar S, Hajloo N, Abolghasemi A. [The effectiveness of holographic reprocessing therapy on mental adjustment to cancer in women with cancer (Persian)]. URMIA MED J. 2016; 28(5):343-52. http://eprints.umsu.ac.ir/id/eprint/2905
  22. Delavar A. Research method in psychology and educational sciences. Tehran: Virayesh; 2019.
  23. Dennis JP, Vander Wal JS. The cognitive flexibility inventory: Instrument development and estimates of reliability and validity. Cognit Ther Res. 2010; 34:241-53. [DOI: 10.1007/s10608-009-9276-4]
  24. Shareh H, Farmani A, Soltani E. Investigating the reliability and validity of the Cognitive Flexibility Inventory (CFI-I) among Iranian university students. Pract Clin Psychol. 2014; 2(1):43-50. http://jpcp.uswr.ac.ir/article-1-163-en.html
  25. Tedeschi RG, Calhoun LG. The posttraumatic growth inventory: Measuring the positive legacy of trauma. J Trauma Stress. 1996; 9(3):455-71. [DOI: 10.1007/BF02103658]
  26. Heidarzadeh M, Rassouli M, Mohammadi Shahbolaghi F, Alavi Majd H, Mirzaeei HR, Tahmasebi M. [Validation of the Persian version of the Posttraumatic Growth Inventory in patients with cancer (Persian)]. Payesh. 2015; 14(4):467-73. [http://payeshjournal.ir/article-1-228-fa.html]
  27. Peak NJ. Book review: Holographic reprocessing as a treatment for military sexual trauma. J Contemp Psychother. 2015; 45:191-2. [DOI: 10.1007/s10879-015-9301-8]
  28. Joseph S, Murphy D, Regel S. An affective–cognitive processing model of post-traumatic growth. Clin Psychol Psychother. 2012; 19(4):316-25. [DOI: 10.1002/cpp.1798]
  29. Mosher CE, Secinti E, Li R, Hirsh AT, Bricker J, Miller KD, et al. Acceptance and commitment therapy for symptom interference in metastatic breast cancer patients: A pilot randomized trial. Support Care Cancer. 2018; 26:1993-2004. [DOI: 10.1007/s00520-018-4045-0]
  30. Firouzi R, Tizdast T, Khalatbari J, Ghorban Shiroudi SH. [Relationship between stress coping strategies and difficulties in emotion regulation mediated by marital life quality in married women with breast cancer (Persian)]. J Arak Uni Med Sci. 2020; 23(1):34-47. [DOI: 10.32598/JAMS.23.1.6005.1]
 
نوع مطالعه: پژوهشي اصیل | موضوع مقاله: روانپزشکی
دریافت: 1399/8/3 | پذیرش: 1399/9/11

ارسال نظر درباره این مقاله : نام کاربری یا پست الکترونیک شما:
CAPTCHA

ارسال پیام به نویسنده مسئول


بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی اراک می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Journal of Arak University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb