مقدمه
بیماری HIV نمونهای از بیماریهای سخت و طاقتفرسا است که با عواقب بسیاری مانند هزینههای مالی زیاد جهت مراقبت و درمان، مرگومیر، مشکلات اجتماعی و روانشناختی مختلفی مثل افسردگی و موارد دیگر، بسیار مهم تلقی میشود [
1]. در جهان فراوانی این بیماران روز به روز افزایش مییابد که در این راستا، رفتارهای مخاطرهآمیز اهمیت بسزایی دارند [
2].
تحقیقات نشان میدهند که حدود 66 هزار بیمار مبتلا به HIV در سال 2016 در ایران وجود داشته و تخمین زده شده که حدود نُه هزار نمونه جدید و حدود چهار هزار مرگ ناشی از بیماری HIV وجود دارد [
3]. شاید یکی از مهمترین نگرانیهای نظامهای سلامت و بهداشت روان در طول چند دهه گذشته بیماری HIV و آلودگی به HIV باشد، به طوری که همهگیر بودن HIV، آن را به عنوان یک بحران سلامت عمومی مطرح کرده است [
4].
بیماران مبتلا HIV در بیشتر مواقع در زندگی خود با تردید و عدم اطمینان پیش میروند و این موضوع میتوانـد ابعـاد مختلفی چون جسمی، روانی، اجتماعی، اقتصادی، معنوی و فعالیتهـای روزمره آنها را تحت تأثیر قرار دهد [
5].
یکی از مسائل مهمی که در بیماران مبتلا به HIV توجه کمتری به آن شده است سبک زندگی است. سبک زندگی سالم دربرگیرنده اعمالی است که موجب بالا رفتن رفاه و پیشگیری از بیماریها میشود [
6]. الگوی ارتقادهنده رفاه و سلامت، الگویی چندبُعدی هستند که در جهت افزایش خودشکوفایی و رضایتمندی عمل میکنند و اجزای حفظکننده سلامت، احتمال مواجهه فرد با بیماری یا آسیب را کاهش میدهند [
7].
فرد با انتخاب سبک زندگی برای ارتقای سلامت خود و پیشگیری از بیماریها، فعالیتهایی، ازجمله رعایت رژیم غذایی مناسب، خواب و فعالیت، ورزش، حفظ وزن بدن، عدم مصرف سیگار و الکل و حفاظت در برابر بیماریها را انجام میدهد. در مقابل، سبک زندگی ناسالم ریشه بسیاری از رفتارهای پرخطر از قبیل عادات غذایی ناسالم، عدم فعالیت جسمانی، مصرف تنباکو و الکل و انجام رفتارهای پرخطر جنسی است که باعث گسترش انواع بیماریها و اختلالات مزمن میشود [
8, 9]. سبک زندگی ارتقادهنده سلامت موضوعی است که از جانب افراد با هدف افزایش سلامت آگاهانه انجام میشود و شامل رفتارهایی مستمر، خود آغاز و نیازمند فعالیتهای روزانه است [
10].
کیفیت زندگی یکی از موضوعهای بسیار مهم در ارزیابی سلامت بیماران مبـتلا به HIV و بهبـود آن، یکـی از هدفهای اصلی درمان این افراد است. ارزیابی کیفیت زندگی، در واقع بیانگر این موضوع است که بیمـاری و درمـان چـه تـأثیری بـر زنـدگی مبتلایان به HIV گذاشتهانـد [
11]. بــرای متخصصان و سیاســتگــذاران برنامههای سـلامت این موضوع که کدامیک از حیطههای زندگی این افراد بیشتر تحت تأثیر بیمــاری قــرار گرفتــه، از اهمیت زیادی برخوردار است. بررسی کیفیت زندگی مرتبط با سـلامت در سـالهای اخیـر، بهویژه در بیماریهـای مزمن اهمیت خاصی یافته است، اما با وجـود این و علیـرغم روند رو به رشد ابـتلا بـه AIDS/HIV، مطالعـات کمـی در مورد کیفیت زندگی ایـن بیمـاران در کـشور انجـام شـده کـه مهمترین دلایل آن، این اسـت کـه اولاً در ایـن گـروه از افـراد همیشه پیشگیری و درمان در اولویت اول بوده و ثانیاً این افراد اغلب انگ خورده و از اجتماع طرد شدهاند؛ بنابراین کمتـر مـورد توجه قرار گرفتهاند [
12].
رضایت فرد از تمام ابعاد زندگی تعریفی از کیفیت زندگی مرتبط با سلامت است [
13]. بررسی کیفیت زندگی مرتبط با سلامت، به طور گستردهای در بسیاری از تحقیقات بالینی در سالهای اخیر مورد توجه قرار گرفته است. همچنین در جهت برسی تأثیر یک بیماری مزمن روی بیمار و درمان آن، حائز اهمیت است و بیانگر این مسئله است که بسیاری از روشهای درمانی بیماریهای مزمن منجر به بهبود افراد نمیشوند و سودمندی درمانهای موجود محدودیتهایی دارد [
14].
طرحوارهها، درونمایهها و الگوهای عمیق و تعمیمیافتهای هستند که از الگوهای شناختی، خاطرهها، احساسهای عاطفی و احساسهای بدنی در دوران کودکی و نوجوانی تشکیل و در دوران زندگی بعدی فرد ادامه پیدا میکنند [
15]. یونگ معتقد است که چون طرحوارهدرمانی عمیقترین سطح شناخت را تحت تأثیر قرار میدهد، به همین دلیل این هدف را دنبال میکند که هسته مرکزی مشکل را شناسایی و اصلاح کند و این موضوع در درمان اختلالهای روانی و جلوگیری از برگشت آنها از موفقیت قابل توجهی برخوردار بوده است [
16].
طرحوارهدرمانی، درمانی جدید و یکپارچه است که برنامهریزی منظمی برای شناسایی و تعدیل طرحوارههای ناسازگار اولیه که در گذشته فرد شکل گرفتهاند، فراهم میکند؛ پایه اصلی طرحوارهدرمانی، درمان شناختی رفتاری کلاسیک است و از ترکیب تکنیکهای مختلفی همچون تکنیکهای شناختی، الگوشکنی رفتاری، تکنیکهای بینفردی یا رابطه درمانی و تکنیکهای تجربی برای سنجش و تعدیل طرحوارهها، همچنین از تکنیکهای برانگیزاننده و مطرح ساختن پاسخها و سبکهای مقابلهای استفاده میکند [
17].
میتوان گفت طرحوارهدرمانی جنبههای مهمی را دربرمیگیرد. برای مثال، این شیوه درمانی زمان انتظار طولانی جهت آموزش را کاهش میدهد، درمانگر میتواند از زمان خود استفاده بهینهتر و مناسبتری داشته باشد و گروهی از منافع مختلف برای درمانجویان مثل حمایت، تجربه یکسان و الگوپذیری فراهم آورد [
18].
رفتاردرمانی دیالکتیک تأکید زیادی بر ساختار دارد. این درمان، علائم آسیبشناسانه را به شکل حل مسئله ناکارآمد در نظر میگیرد. در این روش، درمان شناختی رفتاری به خوبی بررسی شده است و تکنیکهایی را برای حل مشکلات زندگی مراجعان به روشهای کارآمدتر مورد استفاده قرار میدهد [
19]. از سوی دیگر، با در نظر داشتن این موضوع که رفتاردرمانی دیالکتیک به عنوان ارائهدهنده چشماندازی جدید به ماهیت، شخصیت و علل رفتارهای افراد، هنوز در ایران ناشناخته است، وجود پژوهشی که به بررسی این دیدگاه در درمان اختلالات روانی و جسمی در جمعیتی ایرانی بپردازد، به این دلیل که میتواند ارائهدهنده یک مدل نظری جدید از پویاییها و قوانین رفتار باشد، از اهمیت زیادی برخوردار است [
20].
در پژوهشی نشان داده شد، طرحوارهدرمانی و رفتاردرمانی دیالکتیک بر ابعاد سرشت و منش و تنظیم شناختی هیجان اثرگذار است و بین دو گروه، تفاوت معناداری وجود داشت. نتایج این پژوهش نشان داد هرچند هر دو درمان در متغیرهای مورد نظر مؤثر است، اما طرحوارهدرمانی اثربخشی بیشتری نسبت به رفتاردرمانی دیالکتیک دارد [
21].
در یک پژوهش نتایج نشان داد که طرحوارهدرمانی باعث ارتقای میزان کیفیت زندگی و حالات روانشناختی مورد بررسی، در مقایسه با گروه کنترل شد [
22]. در پژوهش دیگری که با عنوان مقایسه اثر بخشی درمان شناختی رفتاری و طرحوارهدرمانی روی خودکارآمدی سبک زندگی مربوط به اضافه و کاهش وزن صورت گرفت، نتایج نشان داد که هر دو روش درمان شناختی رفتاری و طرحوارهدرمانی روی افزایش خودکارآمدیِ سبک زندگی مربوط به اضافه وزن و کاهش وزن در گروه آزمایشی تأثیرگذار بود، اما اثر طرحوارهدرمانی نسبت به درمان شناختی رفتاری روی خودکارآمدیِ سبک زندگی مربوط به وزن و کاهش وزن بیشتر بود. هر دو روش درمان شناختی رفتاری و طرحوارهدرمانی روی افزایش حس کنترل بر حوزههایی از سبک زندگی که مربوط به وزن و کنترل وزن هستند، مؤثر هستند [
23].
نتایج پژوهشی نشان داد که میتوان از طرحوارهدرمانی در جهت افزایش تنظیم شناختی هیجان و کیفیت زندگی افراد مبتلا به آسم بهره برد و از این راه به کاهش تنش برای بیماران مبتلا به آسم کمک کرد [
24]. یافتههای پژوهشی که به اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیک بر رفتارهای مخاطرهآمیز، افسردگی، اضطراب و استرس در بیماران مبتلا به ایدز پرداخت، نشان داد که این درمان به کاهش علائم رفتارهای مخاطرهآمیز و افسردگی، اضطراب و استرس منجر می شود [
25].
با توجه به نتایج یک پژوهش، به نظر میرسد رفتاردرمانی دیالکتیکی، با آموزههایی مثل تغییر سبک زندگی، بهبود روابط بینفردی، راهبردهای تنظیم هیجان، تحمل پریشانی و ذهن آگاهی میتواند به عنوان یک آزمایش روانشناختی مؤثر و مکمل در بیماران مبتلا به پرخوری به منظور ارتقای کیفیت زندگی آنها، مورد استفاده قرار گیرد [
26].
با عنایت به مباحث ذکرشده، هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی طرحوارهدرمانی و رفتار درمانیدیالکتیک بر سبک زندگی ارتقادهنده سلامت و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به HIV و پاسخ دادن به این سؤال است که آیا طرحوارهدرمانی و درمانرفتاری دیالکتیک بر سبک زندگی ارتقادهنده سلامت و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به HIV اثربخش هستند؟ و آیا بین اثربخشی طرحوارهدرمانی و رفتاردرمانی دیالکتیک بر سبک زندگی ارتقادهنده سلامت و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به HIV تفاوت وجود دارد؟
مواد و روشها
طرح پژوهش حاضر، یک طرح آزمایشی، به شیوه پیشآزمون و پسآزمون به همراه گروه کنترل و از نظر هدف، پژوهش کاربردی بود. جامعه آماری متشکل از تمامی بیماران مبتلا HIV در سال 99-98 بود که تحت نظر کلینیکهای اختلالات رفتاری مراکز معاونت بهداشتی همدان قرار داشتند. روش نمونهگیری پژوهش، تصادفی ساده بود که افراد نمونه از درمانگاه شهدای همدان و به تعداد 45 نفر به صورت تصادفی گزینش و در سه گروه پانزده نفری شامل دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل قرار گرفتند.
معیارهای ورود به پژوهش شامل دامنه سنی بین بیست تا شصت سال، رضایت داوطلب برای حضور در پژوهش، دارای حداقل تحصیلات دیپلم، تأیید بیماری توسط پزشک، عدم ابتلا به سایر بیماریهای جسمانی و روانشناختی، تحت درمان دارویی برای HIV قرار داشتن و تحت رواندرمانی قرار نداشتن بود (این اطلاعات بر اساس پرونده مراجعان بود). معیارهای خروج شامل داشتن اختلال روانپزشکی حاد یا مزمن (کسب اطلاعات از طریق شرح حال روانپزشکی و معاینه وضعیت روانی) و غیبت در بیش از دو جلسه درمانی بود.
ابزارهای سنجش پرسشنامه سبک زندگی ارتقادهنده سلامت (HPLP) و پرسشنامه کیفیت زندگی (SF-36) بودند. پرسشنامه سبک زندگی ارتقادهنده سلامت (HPLP) را واکر و همکاران در سال 1987 طراحی کردهاند. این پرسشنامه شامل بر 52 عبارت است که شش بُعد را اندازهگیری میکند. این شش بُعد عبارتاند از: تغذیه، ورزش، مسئولیتپذیری در مورد سلامت، مدیریت استرس (شناسایی منابع استرس و اقدامات مدیریت استرس)، حمایت بینفردی (حفظ روابط همراه با احساس نزدیکی) و رشد معنوی (داشتن حس هدفمندی، به دنبال پیشرفت فردی بودن و تجربه خودآگاهی و رضایتمندی).
عبارات این پرسشنامه، روی یک مقیاس چهار درجهای نمرهگذاری میشوند و هریک از این گزینهها یک، دو، سه و چهار امتیاز دارند. ضـریب آلفـای کرونبـاخ برای کل ابزار 0/82 و برای زیر شاخهها از 0/64 تا 0/91 بود. همه موارد، همبستگی مورد کل قابل قبولی داشتند (بیـشتراز 34 درصد). نتایج آزمون بازآزمون نشاندهنده ثبات برای پرسشنامه سبک زندگی ارتقادهنده سـلامت و زیـرشـاخههـای آن بود. تحلیل عاملی تأییدی مدل شش عاملی گویای برازش قابل قبولی بود [
27].
پرسشنامه کیفیت زندگی 36 سؤالی (SF-36) 36 سؤال دارد و از هشت زیرمقیاس تشکیل شده و هر زیرمقیاس متشکل از دو الی ده ماده است. هشت زیرمقیاس این پرسشنامه عبارتاند از: عملکرد جسمی (PF)، اختلال نقش به خاطر سلامت جسمی (RP)، اختلال نقش به خاطر سلامت هیجانی (RE)، انرژی / خستگی (EF)، بهزیستی هیجانی (EW)، کارکرد اجتماعی (SF)، درد (P) و سلامت عمومی (GH).
همچنین از ادغام زیرمقیاسها دو زیرمقیاس کلی با نامهای سلامت جسمی و سلامت روانی به دست میآید. در این پرسشنامه نمره پایینتر نشاندهنده کیفیت زندگی پایینتر است و برعکس. در پژوهشی روایی محتوایی و صوری و ملاکی این پرسشنامه مناسب ارزیابی شده است. ضریب آلفای کرونباخ محاسبهشده در همان پژوهش برای این پرسشنامه بالای 0/7 برآورد شد [
28].
پس از هماهنگیهای لازم با دانشگاه علوم پزشکی و معاونت بهداشتی شهرستان همدان از مرکز مورد نظر (درمانگاه شهدا) 45 نفر به صورت تصادفی انتخاب و در سه گروه پانزده نفری که شامل دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل بودند قرار گرفتند. هشت جلسه طرحوارهدرمانی گروهی برای گروه آزمایش یک و هشت جلسه رفتاردرمانی دیالکتیک گروهی برای گروه آزمایش دو صورت گرفت که مدت زمان هر جلسه نود دقیقه بود (
جدول شماره 1).
جلسات برای هر آزمایش درمانی هفتهای دو جلسه با فاصله زمانی سه روز مورد اجرا قرار گرفت. همچنین با عنایت به حساسیت بالای این پژوهش، همه اصول اخلاقی رعایت شد که ازجمله آن رضایتمندی داوطلبانه آزمودنیها از شرکت در پژوهش، رازداری و آگاه شدن آزمودنیها جهت خارج شدن از پژوهش بدون هیچگونه محدودیتی است. در
جدول شماره 2 هر دو پروتکل درمانی طرحوارهدرمانی و رفتاردرمانی دیالکتیک با ذکر جلسات مطرح شده است.
یافتهها
همانطور که در
جدول شماره 3 مشاهده میشود، از تعداد پانزده نفر گروه آموزش طرحوارهدرمانی هشت نفر (53/33 درصد) دارای سن 20-40 سال و هفت نفر (46/67 درصد) دارای سن 40-60 سال هستند؛ از تعداد پانزده نفر گروه رفتاردرمانی دیالکتیک، نُه نفر (60 درصد) دارای سن 20-40 سال و شش نفر (40 درصد) دارای سن 40-60 سال هستند.
از تعداد پانزده نفر گروه کنترل، نُه نفر (60 درصد) دارای سن 20-40 سال و شش نفر (40 درصد) دارای سن 40-60 سال هستند.
بر اساس وضعیت تأهل، از تعداد پانزده نفر گروه آموزش طرحوارهدرمانی، ده نفر (66/67 درصد) متأهل و پنج نفر (33/33 درصد) مجردین را تشکیل دادند، از تعداد پانزده نفر گروه رفتاردرمانی دیالکتیک، ده نفر (66/67 درصد) متأهل و پنج نفر (33/33 درصد) مجردین را تشکیل دادند. از تعداد پانزده نفر گروه کنترل، هشت نفر (53/33 درصد) متأهل و هفت نفر (46/67 درصد) مجردین را تشکیل دادند.
بر اساس وضعیت تحصیلات، از تعداد پانزده نفر گروه آموزش طرحوارهدرمانی، هشت نفر (53/33 درصد) دارای تحصیلات دیپلم و هفت نفر (46/67 درصد) دارای تحصیلات دیپلم به بالا بودند، از تعداد پانزده نفر گروه رفتاردرمانی دیالکتیک، هفت نفر (46/67 درصد) دارای تحصیلات دیپلم و هشت نفر (53/33 درصد) دارای تحصیلات دیپلم به بالا بودند و از تعداد پانزده نفر گروه کنترل، ده نفر (67/66 درصد) دارای تحصیلات دیپلم و پنج نفر (33/33 درصد) دارای تحصیلات دیپلم به بالا بودند.
همانگونه که در
جدول شماره 3 ذکر شده است، آزمودنیهای بین 40-20 سال، افراد متأهل و افراد با دیپلم بیشترین فراوانی را در گروهها داشتند.
در بخش آمار توصیفی از جدول میانگین و انحراف معیار و در بخش آمار استنباطی از تحلیل کوواریانس چندمتغیره (Mancova) جهت بررسی فرضیههای تحقیق استفاده شد (
جدول شماره 4).
به منظور مقایسه اثربخشی طرحوارهدرمانی و رفتاردرمانی دیالکتیک بر سبک زندگی ارتقادهنده سلامت و کیفیت زندگی نیز آزمون تعقیبی لامتریکس به کار گرفته شد. ابتدا پیشفرضها، یعنی: وجود رابطه خطی، همگنی ماتریس واریانس کوواریانس، فاصلهای بودن دادهها، نرمالی توزیع (یکسانی واریانس)، تصادفی بودن دادهها و همبستگی بین دادههای متغیرهای وابسته بررسی شد. در پایان تجزیه و تحلیل آماری دادهها به وسیله نرمافزار آماری SPSS19 صورت گرفت.
با توجه به اینکه بررسیهای انجامگرفته حاکی از رعایت شدن رابطه خطی و مفروضههای همگنی ماتریس / کوواریانس و مفروضه یکسانی واریانسها و همگنی شیب خط رگرسیون بود، پژوهشگر مجاز است تا از تحلیل کوواریانس چند متغیره استفاده کند.
نتایج
جدول شماره 5 نشان میدهد بین گروه آزمایش که تحت تأثیر طرحواره درمانی و رفتاردرمانی دیالکتیک قرار گرفتهاند، در پسآزمون تفاوت معناداری در میزان مؤلفههای سبک زندگی ارتقادهنده سلامت (به ترتیب تغذیه، 2/722؛ ورزش، 2/781؛ مسئولیتپذیری در مورد سلامت، 3/724؛ مدیریت استرس، 3/716؛ روابط بینفردی، 2/964 و رشد معنوی، 4/846) و مؤلفههای کیفیت زندگی (به ترتیب سلامت جسمی، 2/582- و سلامت روانی، 2/989-) وجود دارد (0/01>P=0/001 , P).
با توجه به نتایجِ تجزیه و تحلیل اطلاعات بر اساس آزمون آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیره با 0/99 احتمال میتوان گفت که فرضیه پژوهش مبنی بر اینکه اثربخشی طرحوارهدرمانی و رفتاردرمانی دیالکتیک بر سبک زندگی ارتقادهنده سلامت و کیفیت زندگی مرتبط با سلامت بیماران مبتلا به HIV متفاوت است، تأیید میشود.
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی و رفتاردرمانی دیالکتیک بر سبک زندگی ارتقادهنده سلامت و کیفیت زندگی مرتبط با سلامت بیماران مبتلا به HIV انجام شد. طبق مقایسه تفاوت میانگینهای دو گروه طرحوارهدرمانی و رفتاردرمانی دیالکتیک در میزان مؤلفه تغذیه (2/722)، ورزش (2/781)، مسئولیتپذیری در مورد سلامت (3/724)، مدیریت استرس (3/716) روابط بینفردی (2/964)، رشد معنوی (4/846)، سلامت جسمی (2/582-) و سلامت روانی (2/989-) در پسآزمون، طرحوارهدرمانی نسبت به رفتاردرمانی دیالکتیک از اثربخشی بیشتری بر آزمودنیها برخوردار بود.
این نتایج با پژوهشهای کروگر و همکاران [
29]، همتیثابت و همکاران [
21]، بلیر و همکاران [
25]، محمدیزاده و همکاران [
30] و عاشوری و همکاران [
31] همسو است. در تبیین این یافته میتوان گفت؛ در طرحوارهدرمانی با شناخت طرحوارههای ناسازگار اولیه و به چالش کشیدن این طرحوارههای ناسازگار از طریق تکنیکهای شناختی، تجربی و الگوشکنی رفتار میتوان سبک زندگی فرد و کیفیت زندگی وی را بهبود بخشید. با توجه به اینکه طرحوارههای ناکارآمد بیماران مبتلا به ایدز اغلب مشکلاتی در سبک زندگی و کیفیت زندگی ایجاد میکنند، تغییر طرحوارههای این افراد به نحوی میتواند تغییر در قالب گشودگی به تجربه را نیز سبب شود.
بیماران مبتلا به ایدز شاید طرحوارههای انزوای اجتماعی، شکست و نقص را تجربه کنند؛ هریک از این طرحوارهها به جهت تأثیرات و کاستیهایی که منجر به زندگی تکراری و عدم پرداختن به کارها و اتفاقات جدید میشود، بر شخص اثرگذار است. تکنیکهای شناختی تأکید ویژهای بر باورهای مرکزی نادرست و تحریفهای شناختی دارد که با استفاده از تکنیکهای مختلفی، ازجمله تکنیک مزایا و معایب پاسخهای مقابلهای و برقراری گفتوگو بین جنبه سالم و جنبه طرحواره و درنهایت تدوین کارتهای آموزشی این هدف محقق میشود که تا جلسه چهارم گروه آزمایش یک، تکنیکهای شناختی در کنار ارتباط درمانی مناسب و رویاروسازی همدلانه اجرا شد.
گروه دوم، تکنیکهای تجربی در طرحوارهدرمانی است که جلسه پنجم گروه آزمایش یک را به خود اختصاص داد. تکنیکهای تجربی تأکید زیادی بر هیجانات افراد دارند و درمانگر با استفاده از بازوالدینی حد و مرزدار و از طریق ایجاد فضایی امن و بر عهده گرفتن نقش والدِ به اندازه کافی خوب، سعی در بازنگری و بازنویسی خاطرات تلخ افراد میکند. درنهایت آخرین مرحله در طرحوارهدرمانی استفاده از الگوشکنی رفتارهای ناکارآمد است که برخلاف رفتاردرمانی شناختی، تغییر رفتار از رفتارهای دردسرسازتر شروع میشود.
در گروه آزمایش دو از چهار دسته مهارت استفاده شد. در ابتدا مهارتهای ذهنآگاهی آموزش داده شدند. افزایش خودآگاهی به مراجعان کمک میکند که از افکار، تکانهها و هیجانات خود آگاه شوند و رفتهرفته بیاموزند که آنها را مؤثرتر مدیریت کنند. مراجعان با ذهنآگاهی آموختند که افکار، تکانهها و هیجاناتی را تحمل کنند که در برابرشان ناتوان هستند و آن دسته از تجربههای درونی را درک کنند که نباید بر اساس آنها عمل کنند، اما میتوانند آنها را بپذیرند و به تدریج برطرف کنند و این دسته از مهارتها در رابطه با متغیرهایی همچون تغذیه، ورزش و مدیریت استرس به خوبی کارآمد بود.
دومین دسته از مهارتها در رفتاردرمانی دیالکتیک، مهارتهای کارایی بینفردی بود که هدف از این مهارتها، کمک به کاهش آشفتگیهای بینفردی است که اغلب در زندگی بیماران مبتلا HIV به چشم میخورد. به بیماران آموزش داده شد تا بتوانند به جواب این سؤالات دست پیدا کنند و در متغیرهایی همچون روابط بینفردی و سلامت روانی رشد قابل توجهی داشته باشند: آیا در روابط بینفردی هدف خاصی دارند؟ آیا میخواهند احترام به خود را حفظ کنند یا بهبود بخشند؟ و درنهایت با مهارتآموزی که در این زمینه انجام شد به اهداف خود رسیدند.
دسته سوم، مهارتهای تنظیم هیجان است که هدف آن کاهش تغییرپذیری خلق است. در این دسته از مهارتها مراجعان از ارتباط بین افکار، احساسات و رفتارهای خود آگاه شده و با تغییر یکی از آنها توانستند تأثیر بر دیگری را به وضوح مشاهده کنند و در متغیرهایی همچون مدیریت استرس و سلامت جسمانی کارآمدتر عمل کنند.
دسته چهارم، مهارتهای تحمل پریشانیها است و هدف آن این است که به مراجعین کمک کند در مقابل بحرانها ایستادگی کنند، بدون اینکه درگیر رفتارهای مشکلآفرینی چون مبادرت به خودکشی، خودآسیبرسانی، سوءمصرف مواد و... شده و شرایط را وخیمتر کند و در مسئولیتپذیری در مورد سلامت و رشد معنوی عملکرد بهتری داشته باشند.
همچنین در رابطه با برتری طرحوارهدرمانی، با توجه به اینکه این درمان درونمایههای شناختی، هیجانات و رفتارها را مدنظر قرار میدهد، با تکنیکهایی چون برقراری ارتباط بین مشکلات فعلی و طرحوارهها، ارزیابی کردن مزایا و معایب پاسخهای مقابلهای، به چالش کشیدن طرحوارهها، گفتوگوی خیالی، تصویرسازی ذهنی و غلبه بر موانع تغییر رفتار و ایجاد کردن تغییرات برجسته در زندگی میتواند کمککننده باشد و چند جنبه بودن طرحوارهدرمانی توانسته است آن را نسبت به رفتاردرمانی دیالکتیک اثربخشتر کند.
از محدودیتهای پژوهش حاضر، انجام مطالعه محدود به یکی از مراکز درمانی در شهر همدان است که تعمیم نتایج را دچار مشکل میسازد. همچنین استفاده از نمونهگیری تصادفی ساده و محدودیت زمان در گردآوری دادهها میتواند منجر به کاهش دقت نمونهگیری و درنتیجه کاهش توان تعمیم نتایج شود.
بنابراین پیشنهاد میشود اثربخشی طرحوارهدرمانی و رفتاردرمانی دیالکتیک بیماران مبتلا به HIV روی گروه وسیعتری از این دسته بیماران در دورههای درمانی طولانیتر انجام شود.همچنین اثربخشی درمانهای مذکور در مورد دیگر مؤلفهها به طور جداگانه و همراه با هم بررسی شود.
نتیجهگیری
در واقع میتوان گفت طرحوارهدرمانی با هدف شناخت الگوهای زیربنایی تفکر و چالش با آنها، تأکید ویژه بر رابطه درمانی، توجه به زمان گذشته و حال، بهکارگیری الگوشکنی رفتارهای ناکارآمد و با بهرهگیری از تکنیکهای تجربی، درمانی جامعتر نسبت به رفتاردرمانی دیالکتیک است و توانسته است سهم بیشتری در تغییر افراد در متغیرهای سبک زندگی ارتقادهنده سلامت و کیفیت زندگی نسبت به رفتاردرمانی دیالکتیک داشته باشد.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
این پژوهش در مرکز ثبت کارآزمایی بالینی ایران با کد IRCT20120215009014N348 تأیید شده است. همچنین این مطالعه دارای کد اخلاق از دانشگاه علوم پزشکی همدان به شماره ثبتی IR.UMSHA.REC.1398.1063 است.
حامی مالی
این مقاله برگرفته از رسالهی دکتری نویسنده اول درگروه روانشناسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، واحد کرمانشاه، دانشگاه آزاد اسلامی، کرمانشاه است.
مشارکت نویسندگان
تمام نویسندگان معیارهای استاندارد نویسندگی بر اساس پیشنهادات کمیته بینالمللی ناشران مجلات پزشکی را دارا بودند.
تعارض منافع
در این مقاله برای نویسندگان تضاد منافعی وجود ندارد.
تشکر و قدردانی
از بیماران مبتلا به HIV شهر همدان و دانشگاه علوم پزشکی همدان که در این پژوهش همکاری کردند، قدردانی به عمل میآید.
References
1.
Cane TPC. Facilitating and supporting HIV+ parenthood: Lessons for developing the advocate role of voluntary HIV support services workers. Sex Reprod Healthc. 2017; 16:186-91. [DOI:10.1016/j.srhc.2018.04.001] [PMID]
2.
King B, Winchester MS. HIV as social and ecological experience. Soc Sci Med. 2018; 208:64-71. [DOI:10.1016/j.socscimed.2018.04.015] [PMID]
3.
Global AIDS update. Geneva: UNAIDS; 2016. https://www.unaids.org/en/resources/documents/2016/Global-AIDS-update-2016
4.
Trobst KK, Herbst JH, Masters HL, Costa PT. Personality pathways to unsafe sex: Personality, condom use, and HIV risk behaviors. J Res Personal. 2002; 36(2):117-33. [DOI:10.1006/jrpe.2001.2334]
5.
Mishel MH. Theories of uncertainty in illness. In: Smith M, Liehr P, editors. Middle range theory for nursing. 3th ed. New York: Springer; 2013. http://connect.springerpub.com/content/book/978-0-8261-9552-4
6.
Uphold CR, Holmes W, Reid K, Findley K, Parada JP. Healthy lifestyles and health-related quality of life among men living with HIV infection. J Assoc Nurses AIDS Care. 2007; 18(6):54-66. [DOI:10.1016/j.jana.2007.03.010] [PMID]
7.
Whitehead D. Health promotion and health education: Advancing the concepts. J Adv Nurs. 2004; 47(3):311-20. [DOI:10.1111/j.1365-2648.2004.03095.x] [PMID]
8.
Igra V, Irwin CE. Theories of adolescent risk-taking behavior. In: DiClemente RJ, Hansen WB, Ponton LE, editors. Handbook of adolescent health risk behavior. Boston, MA: Springer; 1996. [DOI:10.1007/978-1-4899-0203-0_3]
9.
Rew L, Carver T, Li CC. Early and risky sexual behavior in a sample of ruraladolescents. Issues Compr Pediatr Nurs. 2011; 34(4):189-204. [DOI:10.3109/01460862.2011.619861] [PMID]
10.
Cheng YR. Investigation and countermeasures on the health-promoting lifestyle of the disabled elderly in a rural area. Chin Nurs Res. 2015; 2(4):107-9. [DOI:10.1016/j.cnre.2015.09.007]
11.
Vahdat K, Hadavand F, Rabieian P, Farhangpour L. [Study of quality of life in patients living with HIV in Bushehr province (Persian)]. Iran South Med J. 2012; 15(2):119-26. http://ismj.bpums.ac.ir/article-1-322-en.pdf
12.
Nikoo Seresht Z, Rimaz S, Asadi lari M, Nedjat S, Merghati khoie E, Motevallian SA, et al. [The relationship between quality of life and social capital amongst people living with HIV/AIDS attending the Imam Khomeini Hospital Consultation Center for clients with risky behaviors in Tehran- 2011 (Persian)]. J Sch Public Health Inst Public Health Res. 2014; 11(3):17-28. http://sjsph.tums.ac.ir/article-1-5055-en.html
13.
Oyama Y, Fukahori H. A literature review of factors related to hospital nurses’ health-related quality of life. J Nurs Manag. 2015; 23(5):661-73. [DOI:10.1111/jonm.12194] [PMID]
14.
Abbasi A, Asaiesh H, Hosseini SA, Qorbani M, Abdollahi AA, Rouhi G, et al. [The relationship between functional performance in patients with heart failure and quality of life (QOL) (Persian)]. Iran South Med J. 2010; 13(1):31-40. http://ismj.bpums.ac.ir/files/site1/user_files_047d40/lalerokh-A-10-3-180-decfad5.pdf
15.
Lobbestael J, van Vreeswijk M, Spinhoven P, Schouten E, Arntz A. Reliability and validity of the short Schema Mode Inventory (SMI). Behav Cogn Psychother. 2010; 38(4):437-58. [DOI:10.1017/S1352465810000226] [PMID]
16.
Young J, Klosko J, Weishaar M. Schema therapy: A practioner’s guide. New York, NY: Guilford Press; 2003. https://books.google.com/books?id=vScjGGgJEZgC&source=gbs_book_other_versions
17.
Videler AC, van Royen RJ, van Alphen SP. Schema therapy with older adults: Call for evidence. Int Psychogeriatr. 2012; 24(7):1186-7.[DOI:10.1017/S1041610211002638] [PMID]
18.
Skewes SA, Samson RA, Simpson SG, van Vreeswijk M. Short-term group schema therapy for mixed personality disorders: A pilot study. Front Psychol. 2014; 5:1592. [DOI:10.3389/fpsyg.2014.01592] [PMID] [PMCID]
19.
Teimory S, Ghafariyan G, Yazdanpanah F. [The effectiveness of dialectical behavioral therapy on martial satisfaction in couples conflict (Persian)]. Res Clin Psychol Couns. 2018; 8(2):101-15. [DOI:10.22067/IJAP.V8I2.66503]
20.
Norizadeh B, Hajializadeh K. [The effectiveness of dialectical behavioral therapy on reducing anxiety and improving social functioning of patients with diabetes (Persian)]. Iran J Diabetes Metab. 2018; 17(3):130-8. http://ijdld.tums.ac.ir/article-1-5599-en.html
21.
Hemmati Sabet V, Hoseini S A, Afsharinia K, Arefi M. Comparison of the effectiveness of schema therapy and dialectical behavior therapy on temperament and character dimensions and cognitive emotion regulation strategies in patients with HIV. Iran Evol Educ Psychol J. 2021; 3(2):138-47. [DOI:10.52547/ieepj.3.2.138]
22.
Mohammad Nezhady B, Rabiei M. [The effect of schema therapy on quality of life and psychological well-being in divorced women (Persian)]. J Police Med. 2015; 4(3):179-90. [DOI:10.30505/4.3.179]
23.
Moradhaseli M, Shams Esfandabad H, Kakavand A. [A comparison of the effectiveness of schema therapy and cognitive behavioral therapy on the self-efficacy and lifestyle related to weight loss (Persian)]. J Res Psychol Health. 2016; 9(4):74-89. https://rph.khu.ac.ir/browse.php?a_id=2619&sid=1&slc_lang=en&ftxt=1
24.
Abbasi F, Moradi Manesh F, Naderi F, Bakhtiyarpour S. [The effectiveness of schema therapy on cognitive emotion regulation and quality of life in asthmatic individuals (Persian)]. Med J Mashhad Univ Med Sci. 2020; 63(2):2446-54. [DOI:10.22038/mjms.2020.16987]
25.
Belir S, Ansari Shahidi M, Mohammadi S. [Efficacy of dialectical behavior therapy on risky behaviors, depression, anxiety and stress in patients with Aids (Persian)]. Health Res J. 2018; 3(3):155-62. [DOI:10.29252/hrjbaq.3.3.155]
26.
Rahmani M, Omidi A. [The effectiveness of dialectical behavior therapy on quality of life among women with overweight and binge eating disorder: A clinical trial (Persian)]. J Rafsanjan Univ Med Sci. 2019; 18(2):133-46. http://journal.rums.ac.ir/article-1-4122-en.html
27.
Mohammadi Zeidi I, Pakpour Hajiagha A, Mohammadi Zeidi B. [Reliability and validity of Persian version of the health-promoting lifestyle profile (Persian)]. J Mazandaran Univ Med Sci. 2012; 21(1):102-13. http://jmums.mazums.ac.ir/article-1-955-en.html
28.
Montazeri A, Goshtasebi A, Vahdaninia M, Gandek B. The Short Form Health Survey (SF-36): Translation and validation study of the Iranian version. Qual Life Res. 2005; 14(3):875-82. [DOI:10.1007/s11136-004-1014-5] [PMID]
29.
Kröger C, Harbeck S, Armbrust M, & Kliem S. Effectiveness, response, and dropout of dialectical behavior therapy for borderline personality disorder in an inpatient setting. Behav Res Ther. 2013; 51(8):411-6. [DOI:10.1016/j.brat.2013.04.008] [PMID]
30.
Mohamadizadeh L, Makvandi B, Pasha R, Bakhtiar Pour S, Hafezi F. [Comparison of the efficacy of Dialectical Behavior Therapy (DBT) and Schema Therapy (ST) on impulsive behavior in patients with borderline personality disorder (Persian)]. J Guilan Univ Med Sci. 2018; 27(106):44-53. http://journal.gums.ac.ir/article-1-1663-en.html
31.
Ashouri A, Pasha R, Ahadi H, Hafezi F, Makvandi B. [Comparison the effectiveness of logo therapy and dialectical behavior therapy on general health and quality of life in patients with multiple sclerosis (Persian)]. Iran J Rehabil Res Nurs. 2018; 5(1):27-35. http://ijrn.ir/article-1-373-en.html