از 206 کارگر کارخانه تولید حشرهکش مورد بررسی، 11 نفر (5/3 درصد) دچار ترومبوسیتوز (PLT>450*103 mL) بودند. در مقایسه فراوانی ترومبوسیتوز در دو گروه مواجهه و غیرمواجهه، نتایج آزمون کایدو تفاوت معناداری نشان داد (0/028=P) و فراوانی آن در گروه مواجهه بیشتر بود (9/09 درصد در مقابل 1/9 درصد). در مقایسه فراوانی ترومبوسیتوز در کارکنان با سابقه کار کمتر و بیش از 11 سال، نتایج آزمون کایدو تفاوت معناداری نشان داد (0/003=P) و فراوانی آن در گروه کارگران با سابقه کار بیش از 11 سال بیشتر بود (90/9 درصد در مقابل 9/1 درصد) (جدول شماره 3).
بحث
آفتکشها گروه متنوعی از مواد شیمیایی مصنوعی هستند که معمولاً برای کنترل آفات در کشاورزی و برنامههای ریشهکنی بیماریهای منتقله ازطریق ناقل بهترتیب برای افزایش تولید محصول و حفاظت از سلامت عمومی استفاده میشوند [13]. افزایش قابلتوجه استفاده از سموم دفع آفات، نگرانی در مورد اثرات احتمالی سوء آن بر سلامت انسان و محیط زیست را افزایش داده است. مواجهه مزمن با برخی آفتکش مانند حشرهکشها عوارض جدی بر ارگانهای مختلف بدن حتی پیش از بروز علائم بالینی دارد. مروری بر مطالعات نشان میدهد تعداد معدودی مطالعات به بررسی تماسهای شغلی مزمن با آفتکشها پرداختهاند. لذا در این مطالعه به ارزیابی یافتههای بیوشیمیایی در کارگران کارخانه تولید حشرهکش در گیلان پرداخته شد. یافتههای این مطالعه در بررسی پارامترهای بیوشیمیایی نشان داد مواجهه مزمن با آفتکشها باعث افزایش پارامترهای مانند اوره، کراتینین خون، مقدار آلکالن فسفاتاز و قند ناشتای خون در گروه مواجهه شد. میزان سرمی اوره و کراتینین ازنظر بالینی بیانگر اختلال کلیوی در کشاورزان درمعرض آفت کش است [14]. قرار گرفتن بیش از حد در معرض آفت کش ها باعث ایجاد تغییرات سمی در پارامترهای بیوشیمیایی کبدی و کلیوی میشود [13].
کراتینین بهعنوان یک ماده دفعی بهطور معمول از خون فیلتر شده و با ادرار دفع می شود. افزایش سطح کراتینین در پاسخ به قرار گرفتن درمعرض آفتکشها نشاندهنده مشکلات کلیه است و ممکن است درنتیجه اختلال در عملکرد گلومرول باشد. نتایج مطالعه شیرر و همکاران نشان داد که تغییر عملکرد کلیه در میان مصرفکننده آفتکشها گزارش شده است. همچنین یافتههای آنها بیانگر ارتباط این علفکشها با مرحله نهایی بیماری کلیوی بود که با مطالعات بهداشت کشاورزی مطابقت داشت [15]. در مطالعات پیشین توسط وفا و همکاران [16] و مطالعهی اروند و همکاران [17] نتایج مشابهی درخصوص افزایش BUN و Cr در کشاورزان در مواجهه با آفتکش نیز گزارش شده است. هرچند بر اساس یافتههای مطالعه اخیر توسط کری و همکاران در سال 2019، BUN در گروه مواجهه بهطور معناداری بیشتر بود. ولی در رابطه با پارامترهای Cr و نسبتBun/ Cr تفاوت اندکی بین دو گروه مواجهه و بدون مواجهه وجود داشت [18]. در مطالعه یاسین و همکاران در سال 2016، 96 کارگر مزرعه که با آفتکش مواجهه داشتند با 96 نفر غیرمواجهه با آفت کش مقایسه شدند. میزان تستهای عملکردی کلیوی یعنی BUN و Cr در کارگران مزرعه در مقایسه با گروه کنترل بهطور معناداری بیشتر بود. بهطور کلی نتایج این مطالعه حاکی از تأثیر مواجهه آفتکش در کارگران مزرعه بر تغییر قابلملاحظه در برخی از پارمترهای بیوشیمیایی مانند BUN Cr,، پروتین توتال، آلبومین و گلوبین بود [6]. سایر مطالعات نیز نتایج مشابهی گزارش کردهاند [19, 20, 21].
نتایج مطالعه ما همچنین نشان داد سطح ALP در گروه مواجهه بیشتر بود هرچند تفاوت معناداری در سطح سرمی آنزیمهای کبدی ALT و AST مشاهده نشد. در مطالعات قبل نشان داده شده که مدت تماس با افزایش آنزیمها مرتبط است که یکی از عللی که تفاوت بین آنزیمها مطرح می باشد این است تعداد افرادی که تماس طولانی داشتند، کم بود. در مطالعه Kori و همکاران آنزیمهای کبدی ALT و AST و فاکتور ALP در گروه مواجهه بیشتر بود که نشاندهنده ایجاد مشکل کبدی و هپاتوتوکسیسیتی ناشی از مواد آفتکش میباشد. افزایش ALP میتواند ناشی از افزایش نفوذپذیری غشای پلاسمایی و نکروز سلولی باشد. مطالعات نشان داده اند که تعداد سالهایی که افراد در مواجهه با آفتکش میباشند با سطح بالاتر AST و ALP مرتبط است [18]. در مطالعه ما فقط 45 درصد کارگران در مواجهه مزمن با آفتکش قرار داشتند.
در مطالعه ما FBS در گروه کارگران درمعرض مواجهه با آفتکش بهطور معناداری بیشتر بود. نتایج مطالعه Pothu و همکاران در سال 2019 نشان داده شد که آفتکشها تأثیر نامطلوبی بر وضعیت قلبی عروقی دارند اما تفاوت معناداری بین میانگین سطح FBS در گروه کارگران درمعرض مواجهه با آفتکش و گروه کنترل مشاهده نکردند [9]. از دلایل تفاوت در نتایج بین مطالعات می توان به شرایط مطالعه، نوع آن آفتکش و میزان مواجهه با آن و یا کمتر بودن حجم نمونه در مطالعه حاضر اشاره کرد. در مطالعه دیگری توسط سودجاروئن و همکاران در سال 2017، نیز در گروه مواجهه با آفتکش، میانگین سطح FBS بهطور معناداری بیشتر بود (15/6±108/5 در برابر 12/5±93/4). همچنین در مطالعه آنها، باتوجهبه مقدار قندخون در گروه مواجهه، بهنظر میرسد افراد مواجهه با حشرهکش با احتمال بیشتری مستعد پره دیابت هستند [22]. در مطالعه حاضر نیز، حدود 27/3 درصد از افراد در گروه مواجهه، پره دیابت بودند.
بر اساس سایر نتایج این مطالعه، ترومبوسیتوز فقط در حدود 9 درصد از کارگران در گروه مواجهه مشاهده شد و در کارگران با سابقه کار بیش از 11 سال رایجتر بود. البته قابلذکر است که میانگین سابقه کار نیز در گروه مواجهه بیشتر بود. همچنین در مطالعه ما فراوانی علائمی مانند سردرد، خارش پوستی، سرفه و اختلال خواب در گروه مواجهه بیشتر مشاهده شد که با یافتههای مطالعات پیشین همخوانی داشت [23, 24, 25].
نتیجهگیری
نتایج این مطالعه نشان داد مواجهه مزمن با حشرهکشها ممکن است باعث ایجاد ترومبوز و تغییراتی در شاخصهای بیوشیمیایی مانند افزایش اوره و کراتینن خون و آلکالن فسفاتاز و قند ناشتای خون و ایجاد علائمی بالینی مانند: سردرد و خارش و سرفه و اختلال خواب همراه است. در معاینات سلامت شغلی، بررسی شاخص بیوشیمایی در دورههای کوتاهتری توصیه میشود.
محدودیتها
از محدودیتهای مطالعه میتوان به مقطعیبودن مطالعه اشاره کرد که طبعاً با قطعیت نمیتوان در مورد رابطه علیتی اظهارنظر کرد. اندازهگیری محیطی آفتکشها نمیتواند نشاندهنده دقیقی برای ارزیابی میزان مواجهه کارگران با آفتکشها باشد و برای بررسی دقیقتر مواجهه با آفتکش بهتر است میزان آنزیم کولیناستراز اندازهگیری شود که در این مطالعه بهعلت محدودیتهای مالی انجام نشد.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
این طرح با کد اخلاقی IR.GUMS.REC. 1399.632 مورد تأیید کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی گیلان قرار گرفت.
حامی مالی
این مقاله از پایان نامه دکتری مریم جوشن و فاطمه راحتطلب در واحد توسعه تحقیقات بالینی رازی بیمارستان رازی دانشگاه علوم پزشکی گیلان استخراج شده است.
مشارکت نویسندگان
طرح: میرسعید عطارچی؛ نگارش پیش نویس اولیه: فاطمه نجاتیفر؛ سرپرست: حمید محمدی کوجیدی؛ تجزیه و تحلیل داده ها: زهرا عطرکار روشن؛ تدوین: نیلوفر فرجی؛ گردآوری داده ها: مریم جوشن، فاطمه راحت طلب و روح الله امینی.
تعارض منافع
بنابر اظهار نویسندگان، این مقاله هیچگونه تعارض منافعی ندارد.
تشکر و قدردانی
پژوهشگر این مطالعه از کارگران و مسئولین کارخانه تحت پژوهش و مرکز توسعه تحقیقات بالینی رازی رشت که در شکلگیری این مطالعه به ما یاری رساندند، تشکر و قدرانی میکنند.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |