جستجو در مقالات منتشر شده


۵ نتیجه برای تقوی

مریم حضرتی، مرضیه حسینی، طاهره دژبخش، سیدعلیرضا تقوی، عبدالرضا رجایی فرد،
دوره ۹، شماره ۴ - ( فصلنامه ۱۳۸۵ )
چکیده

مقدمه: سندرم روده تحریک پذیر شایع‌ترین اختلال عملکرد روده است. شواهد موجود نشان می‌دهند که اضطراب موجب وخیم‌تر شدن وضعیت بیمار می‌گردد. لذا هدف از انجام این پژوهش تعیین تأثیر آرام‌سازی بنسون بر میزان اضطراب و شدت کل علائم گوارشی بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر بود. روش کار: در یک کارآزمایی بالینی، ۳۰ بیمار مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه کنترل و آزمایش تقسیم شدند. گروه کنترل تحت دارو درمانی و گروه آزمایش تحت درمان ترکیبی دارو درمانی و آرام‌سازی به مدت سه ماه قرار گرفتند. میزان اضطراب و شدت کل علائم گوارشی دو هفته قبل از مداخله، یک هفته و سه ماه پس از آن در دو گروه اندازه‌گیری و مقایسه گردید. هم‌چنین از بیماران خواسته شد تا شش علامت شایع گوارشی را روزانه به مدت ۱۳ هفته یادداشت نمایند. سپس در پایان هر هفته شدت هر یک از علایم گوارشی در دو گروه اندازه‌گیری و مقایسه گردید. اطلاعات توسط آزمون های آماری مربع کای، من ویتنی یو و ویلکاکسون تجزیه و تحلیل شد. نتایج: میانگین اضطراب موقعیتی و شخصیتی در دو گروه، دو هفته قبل و یک هفته پس از مداخله اختلاف آماری معنی‌داری را نشان نداد، در حالی که سه ماه پس از مداخله به طور معنی‌داری متفاوت بود. شدت کل علائم گوارشی دو هفته قبل از مداخله در گروه آزمایش نسبت به کنترل به طور معنی‌داری بیشتر بود، اما یک هفته پس از درمان اختلاف آماری معنی‌داری بین دو گروه مشاهده نگردید، در حالی که سه ماه بعد اختلاف به طور معنی‌داری متفاوت بود (گروه کنترل علائم شدیدتری نسبت به گروه آزمایش داشت). مقایسه ۶ علامت شایع گوارشی بر اساس خود گزارش دهی روزانه به طور هفتگی به مدت ۱۳ هفته نشان می‌دهد درد شکم، نفخ شکم، آروغ زدن و نفخ معده در گروه آزمایش به طور معنی‌داری نسبت به گروه کنترل کمتر بوده، در حالی که از نظر اسهال و یبوست در دو گروه تفاوت معنی‌داری مشاهده نگردید. نتیجه گیری: انجام آرام‌سازی بنسون در بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر حداقل برای مدت سه ماه اضطراب موقعیتی و شخصیتی فرد را به طور قابل ملاحظه‌ای کاهش داده و هم‌چنین از شدت علائم گوارشی به طور معنی‌داری می‌کاهد.
فرشاد ملک پور، فرید ابولحسنی، محسن تقوی، کاظم محمد، رضا مجد زاده، کوروش هولاکویی،
دوره ۱۰، شماره ۱ - ( فصلنامه ۱۳۸۶ )
چکیده

مقدمه: امید زندگی یکی از اندازه های خلاصه سلامت جمعیت است که مقادیر و روند تغییرات آن در طول زمان نتیجه اصلی عملکرد نظام سلامت را نشان می‌دهد. برآورد امید زندگی به روش‌های مستقیم و یا مبتنی بر مدل صورت می‌گیرد. در این بررسی برآورد امید زندگی مردم ایران به روش مستقیم در سال ۱۳۸۲ صورت گرفته است. روش کار: در یک مطالعه اکولوژیک، جهت محاسبه جدول عمر دوره‌ای خلاصه سال ۱۳۸۲ برای ۲۳ استان از ۲۸ استان کشور، تعداد موارد مرگ ثبت شده برای گروه‌های سنی و جنسی در این ۲۳ استان در سال ۱۳۸۲ از نظام ثبت مرگ وزارت بهداشت مورد استفاده قرار گرفت. کم شماری مرگ بالای ۴ سال به روش تعادل رشد براس برآورد و اصلاح شد. برای میزان‌های مرگ زیر یک‌سال و ۴-۱ سال از مقادیر آنها با مخرج موالید زنده طبق مطالعه جمعیت و سلامت سال ۱۳۷۹ استفاده شد. برای مقدار کل جمعیت ۲۳ استان از اطلاعات وزارت بهداشت استفاده شد. توزیع جمعیت بر حسب سن و جنس یک بار مشابه با توزیع جمعیت سال ۷۹ مطالعه جمعیت و سلامت و بار دیگر بر اساس پیشبرد جمعیت کل کشور از سرشماری سال ۷۵ در نظر گرفته شد. جمعیت ۲۳ استان معادل ۷۳ درصد جمعیت کل ۲۸ استان کشور در سال ۱۳۸۲ بود. با استفاده از جمعیت و مرگ به دست آمده، امید زندگی بر حسب سن و جنس برای ۲۳ استان برآورد شد. فرض شد که توزیع جمعیت و مرگ ۲۳ استان با کل ۲۸ استان کشور در سال ۱۳۸۲ برابر است و بنابر این امید زندگی به دست آمده برای ۲۳ استان برابر با امید زندگی کل کشور است. حساسیت نتایج نسبت به فرض‌های مطالعه سنجیده شد. حدود اطمینان ۹۵ درصد به روش مونت کارلو محاسبه شدد. نتایج: امید زندگی در بدو تولد برای مردم ایران در سال ۱۳۸۲ بر اساس داده‌های وزارت بهداشت، ۵۶/۷۱ سال برای کل جمعیت (حدود اطمینان ۹۵ درصد: ۶۲/۷۱ - ۵۲/۷۱)، ۰۹/۷۰ سال برای مردان (۱۶/۷۰ - ۰۲/۷۰) و ۱۷/۷۳ سال برای زنان (۲۴/۷۳ - ۱۰/۷۳) برآورد شد. حساسیت نتایج نسبت به فرض‌های مطالعه کمتر از نیم درصد بود. نتیجه گیری: برآورد امید زندگی برای جمعیت ایران در سال ۱۳۸۲ به روش مستقیم از مقادیر برآورد با روش‌های مبتنی بر مدل توسط مرکز آمار ایران ۸/۰ سال و توسط آژانس های سازمان ملل ۵/۲-۱ سال بالاتر می‌باشد که به دلیل تفاوت در روش برآورد میزان‌های اختصاصی سنی و جنسی مرگ می باشد.
محمد شایسته پور، محمد کاظم شاه کرمی، عباس شفیعی، محمد تقویان، راضیه کمالی جمیل، فاطمه اثنی عشری، اشرف محمدی، رضا شهبازی،
دوره ۱۵، شماره ۴ - ( ماهنامه شهریور ۱۳۹۱ )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به حساسیت ویروس سرخک به دما و نور، حفظ پایداری ﺁن در واکسن زنده بسیار با اهمیت است. هدف این تحقیق، بررسی پایداری واکسن سرخک تولید شده با سویه AIK-Cمی‌باشد. مواد و روش‌ها: در این مطالعه تجربی، ۳ ویال واکسن لیوفیلیز به مدت ۱ هفته در دمای ۳۷ درجه سانتی‌گراد نگهداری و میزان پایداری ﺁن به روش ﺁزمون تسریع شده بررسی گردید. هم‌چنین واکسن محلول شده در دماهای ۴، ۲۵ و ۳۷ درجه سانتی‌گراد نگهداری و در زمان‌های ۰ ،۴، ۸ ،۱۲و ۱۶ ساعت پس از محلول کردن، میزان باقیمانده ویروس عفونی به روش میکروتیتراسیون با محاسبه CCID۵۰ ارزیابی شد. بر اساس ﺁنالیز رگرسیون خطی، نیمه عمر واکسن محلول شده سرخک، محاسبه گردید. یافته‌ها: وقتی واکسن محلول شده در دماهای ۴، ۲۵ و ۳۷ درجه سانتی‌گراد نگهداری شد کاهش تیتر واکسن به ترتیب ۰۵/۰، ۱/۰ و ۲/۰ Log۱۰ CCID۵۰ در ساعت بود. هم‌چنین نیمه عمر این واکسن در دماهای مذکور، به ترتیب ۳۱/۵، ۶۱/۲ و ۳۶/۱ ساعت بود. نتیجه‌گیری: میزان کاهش تیتر واکسن سرخک تهیه شده با سویه AIK-C پس از نگهداری در دمای ۳۷ درجه سانتی‌گراد به مدت یک هفته log۳۳/۰ بود در حالی که برای واکسن‌های تجاری Mevilin-L، Attenuvax، Edmonston- Zagreb وRimevax، به ترتیب ۷/۰، ۷/۰، ۱ و ۷۸/۰ گزارش شده است. واکسن لیوفیلیز و محلول شده حاوی سویهAIK-C در مقایسه با سویه‌های ادمونستون ب، شوارتز، بکن کام و لنینگراد پایدارتر است در حالی که در حالت محلول شده و در دمای ۳۷ درجه سانتی‌گراد میزان پایداری مشابه سویه موراتن دارد.
مریم مکتبی، علیرضا کمالی، حامده تقوی جلودار، مریم شکرپور،
دوره ۱۹، شماره ۵ - ( مرداد ۱۳۹۵ )
چکیده

زمینه و هدف: هیسترکتومی یکی از اقدامات جراحی بسیار رایج محسوب می‌شود. تنها بعد از سزارین، هیسترکتومی دومین  اقدام جراحی ماژور رایج به حساب می‌آید. مشکلاتی مثل درد شدید لگن، خون‌ریزی شدید و نامنظم ماهانه یا ابتلا به سرطان رحم از مواردی هستند که برای درمان آن‌ها هیسترکتومی پیشنهاد می‌شود. درد شکم پس از هیسترکتومی از راه شکم یکی از شایع‌ترین شکایات در بیماران تحت این نوع جراحی محسوب می‌شود. این مطالعه با هدف مقایسه تأثیر تزریق بوپیواکایین داخل نسجی و زیر جلدی و کتامین جلدی در کنترل درد پس از عمل جراحی بیماران کاندید هیسترکتومی ابدومینال تحت بی‌هوشی عمومی انجام گرفت.

مواد و روشها: این مطالعه یک کارآزمایی بالینی تصادفی دو سوکور است که بر روی ۹۹ نفر از خانم‌های کاندید TAH مراجعه کننده به مرکز طالقانی اراک انجام شد که در سه گروه تقسیم‌بندی شدند. درد بیماران مذکور و میانگین مدت بی‌دردی و اسکور درد آن‌ها ثبت گردید.

یافتهها: میانگین مدت بی‌دردی در گروه کتامین ۸/۸±۱/۶۵، در گروه بوپیواکایین ۸/۷±۴/۶۵ و در گروه پلاسبو ۵/۵±۶/۵۷ بوده است که با توجه به ۰/۰۱≥p اختلاف معنی‌داری بین سه گروه دیده شد. مدت بی‌دردی در گروه پلاسبو به صورت معنی‌داری از دو گروه کتامین و بوپیواکایین کمتر بود، اما بین دو گروه کتامین و بوپیواکایین اختلاف معنی‌داری یافت نشد.

نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان می‌دهد که استفاده از بوپیواکایین و کتامین داخل نسجی در کاهش درد پس از عمل بیماران کاندید هیسترکتومی ابدومینال موثر می‌باشد و استفاده از دوز بیشتر کتامین و بوپیواکایین به صورت تک دوز منجر به کاهش معنی‌دار درد پس از عمل بیماران نسبت به گروه پلاسبو می‌شود.

 


بهروز قنبری، مجتبی هدایت تقوی، بهامین آستانی، محمود بختیاری، محسن یادگاری، یزدان شفی خانی،
دوره ۲۶، شماره ۰ - ( ۵-۱۴۰۲ )
چکیده


چکیده ی مقاله:
مقدمه: پنومونی CAP یکی از شایع ترین بیماری های عفونی می باشد که منجر به بستری بیماران می شود، هم چنین تاثیرات کمبود ویتامین D بر عملکرد سیستم ایمنی بدن و ارتباط آن با بیماری های عفونی از جمله پنومونی CAP در سال های اخیر مورد توجه بسیار قرار گرفته است. در نتیجه بر آن شدیم تا ارتباط سطح سرمی ویتامین D را با رخداد و شدت پنومونی CAP در این مطالعه بررسی کنیم.
روش مطالعه:
در این مطالعه مورد-شاهدی ۷۵ نفر از بیماران مبتلا به پنومونی CAP و ۷۵ افراد سالم مورد بررسی قرار گرفتند و سطح سرمی ویتامین D در این دو گروه سنجیده شد و مورد مقایسه قرار گرفت.
یافته ها:
مطالعه حاضر نشان می­دهد به ازای هر یک واحد افزایش در سطح سرمی ویتامین D، نیاز به بستری در ICU طبق معیار IDSA هفت درصد کاهش و طبق معیار CURB۶۵ نیاز به بستری در بخش و ICU پانزده درصد کاهش می یابد.
هم چنین کمبود ویتامین D در مقابل کافی بودن آن شانس رخداد پنومونی اکتسابی از جامعه را ۰۸/۳ برابر می­کند. و به ازای هر یک واحد افزایش در ویتامین D، شانش رخداد پنومونی اکتسابی از جامعه ۴ درصد کاهش می یابد.
نتیجه گیری:
در مجموع بر اساس نتایج حاصل از این مطالعه چنین استنباط می شود که کمبود ویتامین D با افزایش رخداد و هم چنین شدت بیشتر پنومونی CAP همراهی دارد.
 

صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی اراک می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Arak University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb