جستجو در مقالات منتشر شده


۵ نتیجه برای همودینامیک

محمد خلیلی،
دوره ۵، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۸۱ )
چکیده

مقدمه: لارنگوسکوپی و لوله گذاری تراشه، فرایندی است که همواره باعث تحریک سمپاتیک و ایجاد پاسخ پرسور در بیمار می شود که این موضوع، به صورت تشدید پاسخ های همودینامیک (افزایش ضربان قلب، فشار خون و انواع تاکی آریتمی ها) می تواند عوارض شدیدی را برای بیماران حساس به این تغییرات ایجاد کند.
بنابراین به نظر می رسد که اگر یک نارکوتیک سریع الاثر با طول اثر کوتاه مدت را بتوان با دوز بالا به کار برد، می توان پاسخ پرسور را کنترل کرد هم از عوارض بعدی مثل افت تنفسی طولانی مدت جلوگیری کرد. در این مطالعه، آلفنتانیل به عنوان یک نارکوتیک کوتاه اثر در ۲ دوز مختلف مورداستفاده قرار گرفته و میزان تاثیر دو روش و نیزبرخی عوارض حاصله مقایسه گردیده است.
روش کار: این پژوهش یک کارآزمایی بالینی یک سوکور می باشد که در آن تعداد ۲۳۶ بیمار بین ۷۰-۱۸ سال که نیاز به بیهوشی عمومی و لوله گذاری تراشه داشتند. بدون توجه به جنسیت و نوع عمل جراحی به صورت تصادفی انتخاب و به دو گروه ۱۱۸ نفری تقسیم شدند. به گروه اول آلفنتانیل با دوز ۱۵ میکروگرم به ازای هر کیلوگرم و به گروه دوم ۴۵ میکروگرم به ازای هر کیلوگرم تجویز شد. کلیه بیماران داروهای القای بیهوشی را به صورت یکسان دریافت نمودند و در کلیه بیماران یک بار قبل از تزریق داروها و یکبار هم بلافاصله بعد از لوله گذاری تراشه، فشار خون و تعداد ضربان قلب بیماران به وسیله دستگاه پالس اکسی متری و فشار سنج جیوه ای اندازه گیری و ثبت شد. همچنین میزان بروز عوارض مثل افت فشار خون، بروز سفتی عضلانی و پدیده تحرک عصبی به صورت کمی و بهبودی بعد از جراحی به صورت کیفی تعیین شد.
نتایج: یافته ها نشان داد که اولا آلفنتانیل در هر دو مقدار به کار رفته در کنترل پاسخ پرسور موثر بود که در مورد افزایش ضربان قلب، نتایج تفاوت قابل توجه و معنی داری را در دو گروه نشان نداد (P=۰/۴) ولی در مورد فشار متوسط شریانی اختلاف بین دو گروه معنی دار بود (P<۰/۰۵) ضمن این که در گروهی که آلفنتانیل را با دوز بالا گرفته بودند میزان بروز عوارض مثل افت شدید فشار خون (P<۰/۰۵) و پدیده برانگیختگی عصبی (P<۰/۰۵) و سندرم سفتی سینه (P<۰/۰۵) بیش تر از گروه دریافت کننده با دوز پایین دارو بود. در این مطالعه نتایج با استفاده از توزیع Z و تست مربع کای مورد آنالیز آماری قرار گرفتند.
نتیجه گیری: کاربرد آلفنتانیل با دوز بالا در کنترل پاسخ پرسور موثرتر از آلفنتانیل با دوز رایج است اما گاهی عوارض خطرناکی را به بیمار تحمیل می کند. در این مطالعه استفاده از آلفنتانیل با دوز رایج به صورت وریدی برای کنترل پاسخ پرسور ناشی از لارنکوسکوپی پیشنهاد می شود اما از آلفنتانیل با دوز بالا هم، می توان با تغییر در دوز داروهای همراه استفاده کرد.

هادی حسن خانی، عیسی محمدی، فرهاد معظمی، منیژه مختاری، محمدمهدی نقی زاده،
دوره ۶، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۸۲ )
چکیده

مقدمه: هیپوترمی بعد از عمل جراحی با افزایش فشار خون شریانی، ضربان قلب و غلظت کاتکولامین پلاسما همراه است. این عامل به طور فیزیولوژیک استرس زا بوده و خطرات زیادی را برای بیمار به دنبال دارد. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر میزان دمای سرم تزریقی بر اوضاع همودینامیک بیمار طی عمل جراحی، لرز بعد از عمل و زمان ریکاوری حین اعمال جراحی ارتوپدی بود.
روش کار: این تحقیق از نوع کارآزمایی بالینی تصادفی بود. در این بررسی ضربان قلب، فشار خون شریانی، دمای پوستی و ازوفاژیال طی اعمال جراحی ارتوپدی در ۶۰ بیمار داوطلب که به طور تصادفی به دو گروه براساس دمای سرم تزریقی تقسیم شده بودند، اندازه گیری شد. در یک گروه سرم با استفاده از یک گرم کننده سرم حین تزریق گرم شد و به بیمار تزریق می گردید (گروه نورموترم). در گروه دیگر، سرم در دمای محیط تزریق می شد (گروه هیپوترم). بعد از عمل هم زمان ریکاوری وشدت لرز بیماران ثبت گردید.
نتایج: میانگین دمای ازوفاژیال و پوستی حین عمل، میانگین فشار خون شریانی بعد از عمل در گروه هیپوترم در مقایسه با گروه نورموترم به ترتیب کاهش و افزایش معناداری را نشان داد. میزان بروز لرز و زمان ریکاوری به طور معناداری در گروه نورموترم پائین تر بودند.
نتیجه گیری: گرم نمودن سرم تزریقی طی عمل جراحی جهت کاهش میزان تغییرات فشار خون شریانی، دمای بدن، میزان بروز لرز و زمان ریکاوری ضروری است.

دكتر بیژن یزدی، دكتر سید مهدی جلالی،
دوره ۹، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۸۵ )
چکیده

مقدمه: کلونیدین به عنوان پیش داروی بیهوشی, به دلیل تأثیر در کاهش نیاز به داروهای بیهوشی و آرام بخشی از اهمیت خاصی برخوردار است. اما به دلیل تأثیر آن برهمودینامیک و الکترولیت‌های بدن و اهمیت آن در بیهوشی, بر آن شدیم تا با انجام مطالعه‌ای این عوارض را بررسی نماییم. روش کار: این پژوهش یک کارآزمایی بالینی تصادفی و دو سویه کور است که بر روی ۱۰۶ بیمار۴۰ – ۲۰ ساله با ASA کلاس I و II تحت عمل جراحی انتخابی با بیهوشی عمومی انجام گرفته است. بیماران به دو گروه مساوی تقسیم شدند. ۹۰ دقیقه قبل از القا بیهوشی، به گروه مورد قرص کلونیدین ۵ میکروگرم بر کیلوگرم و به گروه شاهد دارونما داده شد. نمونه خون قبل از تجویز دارو و چهار ساعت پس از آن گرفته شد. ادرار ۲۴ ساعته آنها نیز جمع آوری و حجم و میزان سدیم و پتاسیم دفعی اندازه‌گیری شد. تحلیل آماری با استفاده از جداول و نمودارهای توزیع فراوانی و آزمون تی مستقل انجام شد. نتایج: میانگین سدیم و پتاسیم خون قبل و بعد از دریافت دارو بین دو گروه مورد و شاهد تفاوت معنی‌داری نداشت. اما میانگین سدیم ادرار ۲۴ ساعته در گروه مورد به طور معنی‌داری بیشتر بود( ۰۲۲/۰ =p). میانگین پتاسیم ادرار ۲۴ ساعته نیز در گروه مورد بیشتر بود( ۰۰۳/۰ = p) هم‌چنین حجم ادرار ۲۴ ساعته نیز در گروه مورد بیشتر بود(۰۰۸/۰ =p). نتیجه‌گیری: گر چه میزان دفع ادراری سدیم و پتاسیم و حجم ادرار با تجویز کلونیدین افزایش می‌یابد ولی غلظت خونی این دو الکترولیت تغییر قابل توجهی پیدا نمی‌کند.
خسرو نقیبی، داریوش مرادی فارسانی، بابک علی کیایی، آناهیتا هیرمن پور،
دوره ۱۹، شماره ۲ - ( ۲-۱۳۹۵ )
چکیده

زمینه و هدف: به علت فراوانی اعمال جراحی ویترکتومی و اهمیت تأثیر تکنیک بی‌هوشی بر ایجاد اعمال جراحی کم عارضه، تصمیم به انجام این مطالعه گرفتیم.

مواد و روش‌ها: این مطالعه آینده‌نگر تصادفی بر روی ۸۰ بیمار کاندید اعمال جراحی وتیرکتومی عمیق تحت بی‌هوشی عمومی که از نظر انجمن متخصصان بی‌هوشی آمریکا (ASA) در کلاس دو و سه و در محدوده سنی ۴۰ تا ۸۰ ساله قرار گرفتند، انجام شد. بیماران به طور تصادفی به دو گروه۴۰ نفری تقسیم شدند. القای بی‌هوشی در دو گروه به طور یکسان انجام شد. برای نگهداری بی‌هوشی بیماران گروه I ، ۲/۱ درصد ایزوفلوران به همراه ۵۰ درصد با هوا (۴ لیتر در دقیقه) وانفوزیون رمیفنتانیل(۰,۱ μg.kg-۱.min-۱ ) دریافت نمودند، ولی گروه p دوزهای متغیر پروپوفول تا دوز ۱۰ میلی گرم بر کیلوگرم در ساعت را همراه با انفوزیون رمیفنتانیل(۰,۱ μg.kg/min-۱) دریافت نمودند. پروپوفول و ایزوفلوران همراه با آخرین بخیه‌ها ورمیفنتانیل بعد از پانسمان چشم قطع می‌شدند. اندکس‌های همودینامیک بلافاصله قبل از القای بی‌هوشی تا زمان ترخیص از ریکاوری اندازه‌گیری و ثبت شدند وسپس داده‌ها با هم مقایسه شدند.

یافته‌ها: نتایج حاکی از تغییرات بارز همودینامیک در گروه پروپوفول در مقایسه با گروه ایزوفلوران در اعمال جراحی ویترکتومی عمیق بود(۰۵/۰p<).

نتیجه‌گیری: تغییرات همودینامیک در نگهداری بی‌هوشی با پروپوفول در مقایسه باایزوفلوران بیشتر است.


مجتبی رحیمی ورپشتی، داریوش مرادی فارسانی، بابک علی کیایی، بهزاد ناظم رعایا، سید حسین موسوی،
دوره ۲۰، شماره ۳ - ( ۳-۱۳۹۶ )
چکیده

چکیده

زمینه و هدف: هدف از این مطالعه بررسی تأثیر افزودن پیشگیرانه قطره کتورولاک به تتراکایین موضعی بر درد و پارامترهای همودینامیک حین و بعد از عمل آب مروارید میباشد.

مواد و روشها: هشتاد بیمار کاندید جراحی آب مروارید تحت سدیشن و بیحسی موضعی به صورت تصادفی در دو گروه مساوی قرار گرفتند: گروه T قطره چشمی تتراکایین ۵/۰ درصد و گروه TK قطرههای چشمی تتراکایین ۵/۰ درصد و کتورولاک ۵/۰ درصد را به میزان یک قطره در هر ۱۰ دقیقه به مدت ۳۰ دقیقه قبل از شروع عمل جراحی آب مروارید دریافت نمودند. شدت درد و پارامترهای همودینامیک در زمان بلافاصله در زمان قبل از شروع عمل و سپس در دقایق ۵، ۱۰، ۱۵ و ۲۰ حین عمل و در بدو ورود به ریکاوری و در دقایق ۵، ۱۰، ۱۵ و ۲۰ بعد از ورود بیمار به ریکاوری جمعآوری و مقایسه شدند.

یافتهها: میانگین شدت درد در حین عمل در گروه TK (۱۲۸/۰±۱) به طور معنیداری پایینتر از گروه T (۵۴/۱±۲) بود (۰۰۳/۰=p)، ولی در ریکاوری این اختلاف معنیدار نبود(۱۵۷/۰=p). تعداد بیماران نیازمند مسکن اضافه در دو گروه تفاوت معنی داری با یکدیگر نداشتند. در رابطه با پارامترهای همودینامیک به جز دقیقه ۲۰ (فشار سیستولیک) و دقایق ۲۰ و ۱۵(ضربان قلب و تنفس) ریکاوری اختلاف معنیداری میان دو گروه وجود نداشت.

نتیجه گیری: افزودن پیشگیرانه قطره کتورولاک به تتراکایین موضعی، موثرتر از تتراکایین به تنهایی جهت کاهش درد حین عمل آب مروارید است.



صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی اراک می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Arak University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb