ORIGINAL_ARTICLE بررسی تاثیر پماد روغن کنجد وهیدروکسید کلسیم بر زمان دبریدمان غیر جراحی زخم های سوختگی درجه 3 در موش های صحرائی بالغ نر مقدمه: وجود بافت های نکروزه چرمی شکل یکی از مشکلات بیماران دچار سوختگی های عمیق محسوب می گردد. در این پژوهش استفاده از پماد روغن کنجد و هیدروکسید کلسیم جهت دبریدمان بافت های تکروزه ناشی از سوختگی مورد ارزیابی قرار گرفته است. روش کار: این مطالعه تجربی بر روی 40 عدد موش صحرائی بالغ تر از نژاد ویستار صورت گرفت. پس از انجام بیهوشی بوسیله کلروفرم، هر دو پهلوی رت شیو و با قرار دادن در آب جوش به مدت 10 ثانیه، سوختگی درجه 3، به قطر 3 سانتی متر ایجاد گردید. رت ها به صورت تصادفی به 4 گروه تقسیم شدند. در 3 گروه اول در یک سمت روزانه از پماد فیبرینولایزین (به عنوان زخم های شاهد ۱) و در سمت دیگر در گروه اول، دوم و سوم (به عنوان زخم های مورد) به ترتیب از پماد کنهاید با غلظت 1، 2/5 و 5 درصد برای پانسمان استفاده شد. در گروه چهارم (زخم های شاهد 2) اجازه داده شد تا زخم ها به خودی خود ترمیم یابند. در هر گروه و هر زخم، زمان برداشته شدن بافت نکروزه وسپس ایجاد بافت گرانولاسیون در چک لیست مربوطه ثبت شد و نتایج با استفاده از آزمون آنالیز واریانس و تی زوج مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. نتایج: نتایج نشان داد که بین 3 غلظت متفاوت از پماد کنهاید کم ترین میانگین زمان دبریدمان با 16/6 روز مربوط به پماد با غلظت 5 درصد می باشد (0/001=P). از طرف دیگر مشخص شد که تقریبا اختلاف معنی داری بین زمان دبریدمان گروه مورد با گروه شاهد 1 وجود ندارد (0/053=P)، اما اختلاف این زمان در گروه مورد و شاهد 2 و همچنین گروه شاهد او 2 معنی دار است(0/001=P). همچنین اختلاف معنی داری نیز بین زمان ایجاد بافت گرانولاسیون در استفاده از پماد کنهاید 5 درصد و گروه شاهد 1 وجود داشت (P<0/01). نتیجه گیری: استفاده از پماد کنهاید 5 درصد نه تنها موجب آسیب به بافت های سالم نمی گردد بلکه در دبریدمان بافت های نکروزه قابل رقابت با پماد فیبریتولایزین می باشد. لذا بررسی بیش تر در این زمینه ضروری است.  http://jams.arakmu.ac.ir/article-1-6801-fa.pdf 2005-12-15 1 8 روغن کنجد هیدروکسید کلسیم سوختگی درجه 3 دبریدمان غیر جراحی Hamid Reza Ebrahimi Fakhar 1 AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE ارزیابی میزان ایمنی زایی واکسن نوترکیب آنتی ژن سطحی هپاتیت ب در افراد واکسینه شده‌ گروه پزشکی و پرسنل بیمارستانی بروجرد در سال 1383 مقدمه: هپاتیت ب یک التهاب منتشر کبدی ناشی از ویروس هپاتیت ب (HBV) است که موجب بیماری و مرگ و میر فراوان می‌گردد. با توجه به این که بخشی از واکسینه شده‌ها با واکسن مربوطه، غیر پاسخ دهنده (NR) هستند، سنجش میزان ایمنی در واکسینه شده‌ها و شناسایی افراد NR به خصوص در گروه پر خطر جامعه پزشکی ضروری است. روش کار: در مطالعه توصیفی حاضر نمونه خون کلیه دانشجویان گروه پزشکی دانشگاه آزاد اسلامی بروجرد در مقطع سنی 25-18سال و پرسنل واکسینه شده بیمارستان شریعتی بروجرد از نظر میزان آنتی بادی ضد آنتی ژن سطحی هپاتیت ب (Anti HBS-Ab) با روش الیزا و کیت رادیم ایتالیا ارزیابی شد و با توجه به تعداد واکسن‌های دریافتی، زمان بعد از واکسیناسیون و شاخص‌های دموگرافیک، نتایج از طریق آمار توصیفی، تجزیه و تحلیل گردید. نتایج: در کل حدود 90 درصد افراد ایمن و 10 درصد آنها NR بودند که از گروه ایمن، 8 درصد افراد تیتر آنتی بادی بالاتر از 1000 ، 17/2 درصد بین 1000-500 و 74/8 درصد تیتر آنتی بادی بین 500-10 واحد (miu/ml) را داشتند. حدود 75 درصد افراد ایمن، فقط دو واکسن دریافت کرده بودند. در گروه NR، 53 درصد سه واکسن و 47 درصد دو واکسن تزریق کرده بودند. 4 درصد افراد با زمان کمتر از یک ماه از آخرین واکسن دریافتی، ایمن بودند. از گروه اخیر، 85 درصد افراد تنها دو واکسن تزریق کرده بودند. نتیجه گیری: سطح ایمنی جمعیت تحت مطالعه 90 درصد ارزیابی شد که با نتایج اغلب پژوهش‌های انجام شده هم‌خوانی دارد. در بعضی مطالعات که به نتایج متفاوت رسیده‌اند، شاخص‌های موثر بر نتایج تفکیک نشده و لذا با توجه به این ابهامات، توصیه می‌شود که واکسینه شده‌ها، تیتر Anti HBS-Ab خود را ارزیابی کنند. http://jams.arakmu.ac.ir/article-1-263-fa.pdf 2005-12-15 9 14 هپاتیت ب ایمنی واکسن نوترکیب گروه پزشکی The Evaluation of Recombinant HBS.Ag Vaccine Immunity in Vaccinated Medical Group and Hospital Personnel in Borujerd, 2004 Introduction: Hepatitis B is a disseminated liver inflammation from HBV, that causes diseases and a large number of deaths. Regarding the fact that some of the vaccinated people are non responder (NR), evaluation of immunity in vaccinated ones and identification of NR especially in high risk group is necessary. Materials and Methods: In this descriptive study blood samples of all medical students of Borujerd Azad university at the age of 18-25 and vaccinated personnel of Borujerd Shariaty hospital were tested for Anti.HBS-Ab level by ELISA method with Radim kit (cat.KHB31). Results were analyzed according to the number of received vaccines, the duration of vaccination and demographic criteria using descriptive statistics. Results: About 90% of samples had protective immunity and 10% were NR. 8% of immune group had more than 1000, 17.2 % between 500-1000 and 74.8 % between 10-500 miu/ml of Ab titer. About 75% of immune samples had received two vaccines. In NR group 53% had received three vaccines and 47% had two. 4% of samples were immune with the duration less than one month after vaccination which 85 % of them had two vaccines. Conclusion: Herd immunity was 90% which is accordant to most studies. In some studies with different results the effective criteria were not differentiated. So regarding these differences, vaccinated people are recommended to evaluate their HBS.Ab level. http://jams.arakmu.ac.ir/article-1-263-en.pdf 2005-12-15 9 14 Hepatitis B surface antigen Immunity Recombinant vaccine Medical personnel Mohsen Khaki khakimohsen@ arakmu.ac.ir 1 AUTHOR Mostafa Ghavamian 2 AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE بررسی اثر تخریب یک طرفه و دوطرفه هسته پاراژیگانتوسلولاریس در بروز رفتارهای سندرم ترک ناشی از تزریق کافئین و نالو کسان در موش های صحرایی نر مقدمه: هسته پاراژیگانتوسلولاریس (PGi) در دو پدیده وابستگی و سندرم ترک مرفین به ترتیب یک کاهش و یک افزایش فعالیت نشان می دهد. با توجه به این که در دو سیستم اوپیوئیدی و آدنوزینی علائم سندرم ترک نه تنها به کمک آنتاگونیست های همان سیستم بلکه به وسیله آنتاگونیست های سیستم مخالف هم بروز می کند، در مطالعه حاضر با تخریب هسته PGi به مطالعه رفتارهای سندرم ترک ناشی از تزریق کافئین و نالوکسان جهت بررسی نقش این هسته در بروز این رفتارها پرداخته ایم. روش کار: در این مطالعه تجربی تعدادی از موش های صحرایی طی 21 روز مصرف مرفین از طریق آب آشامیدنی با دوزهای افزایش یابنده معتاد شدند. سپس به گروه های کنترل (دست نخورده)، شم (فقط مراحل جراحی را طی می کردند). گروهی که یکی از هسته ها در آنها تخریب می شد و گروهی که هر دو هسته چپ و راست در آنها تخریب می شد، تقسیم شدند، برای بررسی علائم سندرم ترک، در روش اول با تزریق نالوکسان (2 میلی گرم بر کیلوگرم زیر جلدی) و در روش دوم با تزریق کافتین (50 میلی گرم بر کیلوگرم درون پرویتوئن) به حیوانات، علائم ایجاد شده ثبت می گردید. اطلاعات به دست آمده توسط آزمون آنالیز واریانس یک طرفه، آزمون توکی و آزمون کای دو، تجزیه و تحلیل و  0/05>p معنی دار در نظر گرفته شده. نتایج: پارامترهای رفتاری سندرم ترک مرفین پس از تزریق نالوکسان شامل: اسهال، روی هم افتادن پلک، دندان قروچه انزال، بی قراری، حرکت سگ خیس، راست شدن دم، پریدن و کاهش وزن بود که پس از تخریب دو طرفه هسته PGi در سه رفتار بی قراری، دندان قروچه و پریدن به شکل معنی داری کاهش پیدا کرد. در مورد ظهور علائم سندرم ترک با کافئین مشخص شد که تنوع بروز این علائم کم تر بوده (اسهال، انزال، دندان قروچه، جویدن، بی قراری و پریدن)، اما تخریب دو طرفه هسته PGi به مقدار بیش تری این رفتارها را تحت تأثیر قرار داد. چنانچه از علائم مذکور چهار علامت اسهال، انزال، دندان قروچه، و بی قراری به میزان مشخصی در پی تخریب دو طرفه هسته PGi کاهش یافته. نتیجه گیری: به طور کلی از نتایج این مطالعه مشخص شد که تنوع بروز علائم سندرم ترک نالو کسان بیش تر از کافئین بوده و تخریب دو طرفه هسته PGi سبب تخفیف بروز علائم سندرم ترک به خصوص در سندرم ترک ناشی از تزریق کافئین می شود. http://jams.arakmu.ac.ir/article-1-6799-fa.pdf 2005-12-15 15 22 علائم سندرم ترک مرفین هسته پاراژیگانتوسلولاریس کافئین نالو کسان Mohsen Khalili Najaf Abadi 1 AUTHOR Mohammad Reza Jalali Nodoshen 2 AUTHOR Hedayat Sahraee 3 AUTHOR Ali Norooz zadeh 4 AUTHOR
مقایسه الگوی باکتریال و حساسیت آنتی‌بیوتیکی باکتری‌های عامل عفونت‌های ادراری با منشا بیمارستان وعفونت‌های ادراری اکتسابی از سطح جامعه در بانوان مقدمه: درمان عفونت‌های مجاری ادراری(UTI) به عنوان یکی از شایع‌ترین عفونت‌های اکتسابی از جامعه و نیزعفونت‌های با منشا بیمارستان، به دلیل مقاومت باکتری‌ها نسبت به آنتی بیوتیک‌ها با مشکل روبروست. این مطالعه به منظور تعیین شایع‌ترین علل باکتریال این گونه عفونت‌ها و مقایسه الگوی حساسیت آنتی‌بیوتیکی UTI بیمارستانی با UTI اکتسابی از سطح جامعه در شهر شهرکرد انجام شد. روش کار: این مطالعه تحلیلی- مقطعی برروی دو گروه از بیماران مبتلا به UTI صورت گرفته است. گروه اول شامل 100 نفر از بیماران زن 13 تا 35 ساله بستری در بخش‌های مختلف بیمارستان‌های کاشانی و هاجر شهرکرد دارای علائم حاد UTI و کشت ادرار مثبت و گروه دوم شامل 100 نفر از زنان 13 تا 35 ساله مراجعه کننده به آزمایشگاه سطح شهرکرد دارای علائم ادراری و کشت ادرار مثبت، بودند. هر دو گروه از نظر شایع‌ترین عوامل ایجاد عفونت و الگوی حساسیت آنها نسبت به آنتی بیوتیک‌ها با استفاده ازروش دیسک دیفیوژن بررسی شدند. نتایج حاصل در دو گروه از طریق آزمون تی با یکدیگر مقایسه گردیدند. نتایج: در مجموع ارگانیسم‌های عامل UTI بیمارستانی به ترتیب شامل ای‌کولای، کلبسیلا، استافیلوکوکوس ساپروفیتیکوس، پسودوموناس، انتروباکتر و ارگانیسم‌های به دست آمده از UTI اکتسابی از جامعه به ترتیب شامل ای‌کولای، کلبسیلا، استافیلوکوکوس ساپروفیتیکوس، پروتئوس، پسودوموناس و سیتروباکتر بودند. بیشترین مقاومت ایزوله‌های باکتری ای‌کولای در دو گروه، نسبت به آمپی سیلین و پس از آن نسبت به کوتریموکسازول مشاهده شد. به جز کوتریموکسازول و سفالوتین، حساسیت آنتی‌بیوتیکی در دو گروه تفاوت آماری معنی‌داری داشت(05/0p<). سفتی‌زوکسیم موثرترین آنتی بیوتیک در درمان UTI بیمارستانی و نیتروفورانتوئین موثرترین دارو در درمان UTI اکتسابی از جامعه، شناسایی گردیدند. نتیجه گیری: به نظر می‌رسد میزان مقاومت پاتوژن‌‌های شایع، خصوصاً انواع بیمارستانی در حال افزایش است و این موضوع استفاده مناسب از آنتی بیوتیک‌ها را در درمان UTI ضروری می سازد. http://jams.arakmu.ac.ir/article-1-265-fa.pdf 2005-12-15 23 30 عفونت اداری اکتسابی از جامعه، عفونت ادراری بیمارستانی، مقاومت ضد میکروبی Comparison of the causative bacteria and antibacterial susceptibility pattern of nosocomial and community- acquired urinary tract pathogens in 13-35 years old women, Shahrekord, 2004 Introduction: Treatment of urinary tract infections(UTIs), as one of the most common nosocomial and community acquired infections, has remained an important medical problem. Differentiation between susceptibility patterns of nosocomial and community acquired pathogens is important epidemiologically and helps the administration of appropriate antimicrobial drugs. The goal of this study was isolation of the most common causative bacteria, in two groups of 13-35 years old women in Shahrekord city within 6 months period(April-September 2004). Also, the resistance patterns of common isolated organisms in these two groups were compared. Materials and Methods: This is an analythical-cross sectional study. 100 urine samples from women aged 13-35 years old hospitalized in different wards of Hajar and Kashani hospitals(group one) with positive urine cultures were obtained performing clean-catch midstream method. Also 100 urine samples from 13-35 years old women with positive urine culture and acute UTI symptoms from Shahrekord private laboratory (group two) were obtained. The most common causative bacteria in the two groups and the antibacterial sensitivity patterns of isolated organisms were evaluated. Data was analysed using T test. Results: Totally, the most common nosocomial UTI pathogens were E.coli, Klebsiella spp., Staphylococcus saprophyticus, Pseudomonas and Enterobacter spp. In group two, E.coli, Klebsiella spp., Enterobacter spp., Proteus, Staphylococcus saprophyticus and Citrobacter spp. were isolated predominantly. The highest bacterial resistance rate belonged to Ampicillin and Co-trimoxazole. Antibiotics useful in treatment of nosocomial UTI were Ceftizoxim, Nitrofurantoin, Nalidixic acid, Cephalothin and Gentamicin respectively. Nitrofurantoin, Nalidixic acid, Ceftazidim, Gentamicin and Cephalothin were the most effective antibiotics in community acquired UTIs. Conclusion: The emergence of pathogens with alarming rates of resistance, highlights the need for a more rationalized and restricted use of antibiotics in order to minimize the spread of resistant bacterial strains. http://jams.arakmu.ac.ir/article-1-265-en.pdf 2005-12-15 23 30 Community acquired UTI nosocomial UTI antimicrobial resistance Behnam Zamanzad Bzamanzad@yahoo.com 1 AUTHOR Hedayat alah Shirzad 2 AUTHOR Faranak Naseri 3 AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE تعیین مدل ابتلا به تب مالت در شهرستان اراک در سال 1384 مقدمه: تب مالت به علت درگیری انسان و حیوان و شیوع زیاد آن در مناطق آندمیک، از نظر اجتماعی و اقتصادی یک مشکل مهم بهداشتی می باشد. به علت نادر بودن بیماری در کشورهای پیشرفته، در کتب مرجع به این بیماری گسترده بسیار مختصر اشاره شده است، لذا تحقیق در مورد تب مالت در ایران که یکی از مناطق شایع بیماری است ضروری می باشد. هدف از این مطالعه تعیین مدل ابتلا به تب مالت در شهرستان اراک می باشد. روش کار: این مطالعه به صورت مورد-شاهدی در سال 1384 در شهرستان اراک انجام شد. در ابتدا با هماهنگی مرکز بهداشت شهرستان اراک افراد مبتلا شناسایی شدند و در صورتی که تشخیص تب مالت توسط پزشک مسئول با در نظر گرفتن اپیدمیولوژی، علائم بالینی و سرولوژی تأئید می شد بیمار وارد مطالعه می گردید. برای گروه کنترل از همسایگان فرد مبتلا کسی که از نظر سنی و جنسی با بیمار هماهنگی داشت انتخاب و در صورتی که آزمایش رایت و 2MG وی منفی بود وارد مطالعه می شد، حجم نمونه 300 نفر بود که 150 نفر از مبتلایان به تب مالت و 150 نفر از گروه کنترل وارد مطالعه شدند. پرسشنامه ای حاوی سوالات مربوط به اطلاعات دموگرافیک، وضعیت دام و آگاهی افراد در مورد بیماری تکمیل گردید. برای بررسی میزان تأثیر متغیرهای تحت مطالعه بر بیماری تب مالت از مدل رگرسیون لجستیک شرطی استفاده شده. نتایج: از میان متغیر های مورد بررسی، وجود بیماری در افراد خانواده با افزایش شانس 7/55 برابر، مهم ترین عامل در ابتلا و ریسک فاکتور بعدی مصرف لبنیات غیر پاستوریزه با افزایش شانس 3/7 برابر بود. از میان متغیر های آگاهی، متغیر عدم اطلاع از راه انتقال از طریق پنیر تازه، بیش از بقیه موارد، در ابتلا مؤثر بود (0/44= OR). تعداد دام در مبتلایان بیش از 2 برابر گروه کنترل بود. از نظر تحصیلات و منبع کسب اطلاعات در مورد تب مالت، بین دو گروه تفاوت قابل ملاحظه ای وجود نداشت. نتیجه گیری: چون ریشه کنی بیماری در حیوانات با شرایط موجود عملا امکان پذیر نمی باشد با توجه به نتایج طرح به نظر می رسد افزایش آگاهی در مورد راه های انتقال بیماری خصوصا پنیر تازه و لبنیات غیر پاستوریزه در کاهش بیماری در جامعه مؤثر باشد و با توجه به شانس ابتلا چندین برابر در صورت وجود بیماری در افراد خانواده، مطالعه ای برای هزینه کاربری تست رایت در افراد خانواده فرد مبتلا پیشنهاد می گردد. http://jams.arakmu.ac.ir/article-1-6800-fa.pdf 2005-12-15 31 38 تب مالت مدل ابتلا اپیدمیولوژی Masoumeh Sofian 1 AUTHOR
تزریق بلئومایسین به عنوان درمان اولیه سیستیک هیگروما مقدمه: سیستیک هیگروما یک اختلال تشکیل عروق لنفاوی می‌باشد که می‌تواند در اثر رشد زیاد و سریع، ارگان‌های مجاور را گرفتار کرده یا تحت فشار قرار دهد. روش اصلی درمان جراحی می‌باشدکه به علت عوارض ناشی از این درمان، درمان‌های غیر جراحی مثل استفاده از مواد اسکلروزان مورد توجه قرار گرفته است. هدف از این مطالعه تعیین اثر بلئومایسین در درمان سیستیک هیگروما می‌باشد. روش‌کار: این مطالعه به صورت نیمه تجربی در بیمارستان‌های الزهرا و کاشانی اصفهان از سال 1372 لغایت 1383 انجام گرفت. نمونه‌گیری به صورت غیر احتمالی آسان بود. در این مطالعه بیمارانی که به علت سیستیک هیگروما تحت درمان داروئی یا جراحی قرار می‌گرفتند، بررسی شدند. بیمارانی که نیاز به تزریق بلئومایسین داشتند با دوزهای مناسب تحت تزریق داخل ضایعه بلئومایسین قرار گرفته و در فواصل مشخص پیگیری شدند. جهت جمع آوری اطلاعات از چک لیست شامل اطلاعاتی مثل سن، جنس، محل کیست، حجم کیست قبل و بعد از تزریق بلئوماسین، و یا جراحی استفاده شد. اطلاعات با استفاده از آزمون تی و تی زوج، تجزیه و تحلیل و 05/0< p معنی‌دار تلقی شد. نتایج: از 72 بیمار مورد بررسی 24 بیمار تحت درمان با بلئومایسین و 48 بیمار تحت درمان جراحی قرار گرفتند. سن بیماران از زیر یک ماه تا 18 سال بود. بیشترین محل گرفتاری در گردن با 8/46 درصد بود. میانگین اندازه کیست قبل از تزریق بلئومایسین 66/20±9/103 و بعد از تزریق 19/16±91/34 متر مکعب به دست آمد(004/0=p). میانگین اندازه کیست قبل از عمل جراحی 81/7±511/43 و بعد از عمل جراحی39/1±39/1 متر مکعب به دست آمد(006/0=p). میزان عود لنفانژیوما در گروهی که عمل جراحی شدند در کل 1/25 درصد و در گروهی که بلئومایسین دریافت کردند 2/29 درصد بود که تفاوت معنی‌داری نداشت. هیچ‌گونه عارضه جدی بعد از درمان با بلئو مایسین مشاهده نشد. نتیجه گیری: با توجه به کاهش قابل توجه حجم کیست بعد از تزریق بلئومایسین و عدم وجود عوارض قابل توجه در مقایسه با عمل جراحی کیست، از این روش می توان در درمان سیستیک هیگروما به صورت قطعی یا مکمل درمان جراحی استفاده کرد. http://jams.arakmu.ac.ir/article-1-266-fa.pdf 2005-12-15 39 45 سیستیک هیگروما، درمان، بلئومایسین، جراحی Injection of Beliomycin as a primary treatment of cystic hygroma Introduction: Cystic hygroma is a disorder in lymphatic vessel formation that involves the adjacent organs and can affect them due to its fast growing nature . The main treatment for cystic hygroma is surgical intervention that can have many complications after surgery. Treatments other than surgical interventions is the use of sclerosing agents. The goal of this study is to analyze the effect of Beliomycin in treating cystic hygroma . Materials and Methods: This quasi experimental study was carried out clinically at st-al Zahra and Kashanie hospitals of Isfahan from 1372 to 1383. A checklist including age, sex, cyst location, cystic hygroma volume before and after Beliomycin injection and/or surgery, was completed for each patient. Data was analyzed by T and paired T-Tests. p<0.05 was considered meaningful. Results:The study was carried out on 72 patients. 24 patients were treated with Beliomycin and 48 patient by surgery. Patients age was below 1 month up to 18 years old . Cystic hygroma was mainly located at neck region(46.8%). The average size of cystic hygroma was 103.9±29.66cm3 before Beliomycin injection and 34.91 16.19cm3 after that (p=0.004). and 43.511±7.81cm3 before surgery and 1.39±1.39 cm3 after that(p=0.006). The rate of recurrence of lymphingoma in the surgery treated group was 25.1% and in the group treated with Beliomycin was 29.2% with no significant difference. Conclusion: Regarding the considerable decrease in cyst volume after Beliomycin injection and it,s low complication compared to surgery, this method can be used as a primary treatment or supplementary to surgery. http://jams.arakmu.ac.ir/article-1-266-en.pdf 2005-12-15 39 45 Cystic hygroma treatment Beliomycin surgery Masoud Nazem 1 AUTHOR Vahid Goharian Goharian@resident.mui.ac.ir 2 AUTHOR Heydarali Davari 3 AUTHOR Mohammad Jafari 4 AUTHOR Mahtab Ebrahim Babaie 5 AUTHOR
بررسی وضعیت کفایت ید در دانش‌آموزان 10-7 ساله استان مرکزی در سال 1380 .   مقدمه: استان مرکزی یکی از مناطقی است که در مطالعات قبل از یدرسانی، دارای شیوع بالای گواتر آندمیک بوده است. در ایران برنامه کنترل و پیش‌گیری از بروز این اختلالات از جمله تولید و توزیع نمک یددار از سال 1368 به مرحله اجرا درآمده است. این بررسی به منظور پایش برنامه کشوری مبارزه با کمبود ید در سال 1380 در دانش‌آموزان 7 تا 10 ساله استان مرکزی انجام شد.   روش کار: طی یک بررسی توصیفی ـ مقطعی از طریق نمونه‌گیری تصادفی 1200 دانش‌آموز (به تعداد مساوی دختر و پسر) انتخاب شدند. شیوع گواتر از طریق معاینه بالینی بررسی و بیماری طبق تقسیم‌بندی سازمان جهانی بهداشت درجه‌بندی شد. نمونه ادرار از یک دهم نمونه‌ها اخذ گردید و اندازه‌گیری ید ادرار به روش هضم انجام شد. اطلاعات با استفاده از آمار توصیفی و آزمون‌های آماری تی، مجذور کا و پیرسون تجزیه و تحلیل گردید.   نتایج: شیوع کلی گواتر در دانش‌آموزان استان، 4/4 درصد و در دختران و پسران نیز هر یک 4/4 درصد بود. میانه ید ادرار در جمعیت مورد مطالعه 7/16 میکروگرم در دسی لیتر بود. در 2/81 درصد موارد ید ادرار بیشتر از 10 و در 3/9 درصد موارد کمتر از 5 میکروگرم در دسی لیتر بود. هیچ موردی از ید ادرار کمتر از 2 میکروگرم در دسی‌لیتر وجود نداشت. تفاوتی در شیوع گواتر و میزان ید ادرار بین دو جنس و نیز بین دانش‌آموزان شهر و روستا مشاهده نشد.   نتیجه‌گیری: یافته‌های این بررسی نشان می‌د‌هد که در مقایسه با بررسی کشوری سال 1375 میزان گواتر در دانش‌آموزان کاهش معنی‌داری داشته و ید ادرار دانش‌آموزان استان مرکزی هم‌چنان در حد مطلوب سازمان جهانی بهداشت می‌باشد. لذا استان مرکزی در زمره مناطق "عاری از کمبود ید "محسوب می‌شود. http://jams.arakmu.ac.ir/article-1-267-fa.pdf 2005-12-15 46 53 کمبود ید، گواتر، ید ادرار Evaluation of iodine sufficiency in school children of Markazi province, 2001   Introduction: Markazi province was one of the regions with endemic goiter in Iran. Following initiation of iodine deficiency control program in 1989, production, distribution and consumption of iodized salt begun. This survey was conducted in the frame work of national monitoring survey in 2001 to find the prevalence of goiter and urinary iodine level in order to evaluate the iodine status of school age children in Markazi province.   Materials and Methods: 1200 school children (600 boys and 600 girls), aged 7-10 years, were selected randomly from all regions of Markazi province. The grade of Goiter was determined according to WHO classification and urinary iodine content was estimated using the digestion method in one tenth of the these children. Data was analyzed using T, Chi square and Pearson tests.   Results: Total Goiter rate was 4.4% (4.4% in girls and 4.4% in boys). Urinary iodine median was 16.7 µg/dl. Urinary iodine was above 10 µg/dl in 81.2% and less than 5 µg/dl in 9.2% of samples. No one had urinary iodine below 2 µg/dl.   Conclusion: It is concluded that the rate of Goiter in Markazi province has decreased significantly since 1986 and urinary iodine levels in school children are indicative of adequate iodine intake. Therefore Markazi province can be considered as an “iodine deficiency free” zone.   http://jams.arakmu.ac.ir/article-1-267-en.pdf 2005-12-15 46 53 Iodine deficiency Goiter urinary iodine Mosen Naghavi 1 AUTHOR Ali akbar Rezai Ashtiani 2 AUTHOR Robabeh Sheikholeslam 3 AUTHOR Naghmeh Tashakori 4 AUTHOR Sepideh Hajforoush 5 AUTHOR Fereydun Azizi azizi@erc.ac.ir 6 AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE مقایسه اثر دگزامتازون و متوکلوپرامید بر تهوع و استفراغ بعد از عمل چکیده مقدمه: تهوع و استفراغ بعداز عمل (PONV) یکی از شایع‌ترین مشکلات پس از عمل جراحی است. بیمارانی که خطر بالایی برای PONV دارند، باید داروهای ضد تهوع و استفراغ را برای پیش‌گیری دریافت کنند. متداول‌ترین دارو، متوکلوپرامید است. اما احتمال بروز علائم اکستراپیرامیدال و عوارضی چون خواب آلودگی، سرگیجه و سردرد ( به خصوص در کودکان) باعث شد این مطالعه جهت مقایسه اثر دگزامتازون و متوکلوپرامید برای جلوگیری از PONV انجام شود. روش کار: این مطالعه، از نوع کارآزمایی بالینی دوسویه کور می‌باشد. 262 بیمار در محدوده سنی 25-2 سال در کلاس ASA I , II که تحت عمل‌های جراحی انتخابیENT ، چشم و لاپاراتومی قرار گرفتند، به صورت تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. در یک گروه 1/0 میلی‌گرم بر کیلوگرم دگزامتازون وریدی و در گروه دیگر 1/0 میلی‌گرم بر کیلوگرم متوکلوپرامید وریدی، 15-10 دقیقه قبل از پایان عمل تجویز گردید. در زمان ریکاوری میزان بروز PONV بررسی شد. تجزیه و تحلیل داده‌ها توسط آزمون پیرسون آنالیز صورت گرفت. نتایج: بروز PONV در دو گروه مورد مطالعه از نظر آماری تفاوت معنی‌داری نداشت. هم‌چنین بین بروز PONV در دو گروه به تفکیک جنس نیز از نظر آماری تفاوت معنی‌داری وجود نداشت. نتیجه گیری: اثر دگزامتازون در پیش‌گیری و درمان PONV مشابه متوکلوپرامید بوده و با توجه به ارزانی و در دسترس بودن و نداشتن عوارض جانبی به دنبال تجویز یک دوز آن، می‌تواند جایگزین مناسبی برای متوکلوپرامید در اعمال جراحی با خطر بالای PONV باشد. http://jams.arakmu.ac.ir/article-1-268-fa.pdf 2005-12-15 54 60 تهوع و استفراغ بعد از عمل دگزامتازون متوکلوپرامید The comparison of Dexamethasone and Metoclopramide effects on postoperative nausea and vomiting Introduction: Postoperative nausea and vomiting is one of the most common problems in postoperative period. Patients' who are at high risk of PONV, may receive anti-nausea and vomiting drugs. The most common drug is Metoclopramide, but it,s extrapiramidal signs and side effects such as lethargy, dizziness and headache especially in children lead us to perform this study, in order to compare Dexamethasone and Metoclopramide effects in PONV prevention. Materials and Methods: This study was a double-blind randomized controlled clinical trial. 262 patients (2-25 years) in ASA class I,II which were candidates for ENT, eye and laparatomy surgeries, divided into two groups randomly. One group received 0.1 mg/kg Dexamethasone IV and the other group received 0.1mg/kg Metoclopramide IV, 10-15 minuets before operation ending time. During recovery, the frequency of PONV was assessed. Data was analyzed by Pearson test. Results: PONV frequency in the two groups had no significant difference. Also PONV rate in the two groups had no significant difference in male and female. Conclusion: In prevention and treatment of PONV, Dexamethasone effect was same as Metoclopramide. Considering low expense, avalibility and low side effects, Dexamethasone is a proper substitute for Metoclopramide in surgeries with high risk of PONV. http://jams.arakmu.ac.ir/article-1-268-en.pdf 2005-12-15 54 60 Postoperative nausea and vomiting Dexamethasone Metoclopramide Afsaneh Norouzi norouzi.a@ arakmu.ac.ir 1 AUTHOR Hushang Talebi 2 AUTHOR Farzaneh Jahani 3 AUTHOR