زمینه و هدف: تعیین میزان توانایی کودکان فلج مغزی توسط سازمانهایی همچون بهزیستی، نقش مهمی را در برنامهریزی درمان و ارائه خدمات حمایتی بازی میکند. سیستم طبقهبندی توانایی دستی، قسمتی از این مهم را به انجام میرساند. در استان مازندران، پیشبینی توانایی دستی به صورت شهودی و بدون ابزار صورت میگیرد. پژوهش حاضر با هدف بررسی همخوانی پیشبینی کاردرمانگران از عملکرد دستی آتی مبتلایان به فلج مغزی با مقیاس MACS انجام شد.
مواد و روشها: مطالعه حاضر از نوع مقطعی است و جامعه مورد بررسی آن شامل 12 کاردرمانگر شاغل در مراکز توانبخشی تحت نظارت اداره بهزیستی استان مازندران میباشد. در ابتدا کاردرمانگران توانایی دستی 100 فرد مبتلا به فلج مغزی را براساس پیشبینی خود به پنج سطح طبقهبندی نمودند. محقق در مرحله بعد، تمامی این افراد را بر اساس مقیاس MACS طبقهبندی نمود. در انتها میزان همخوانی پیشبینی درمانگر و محقق مورد تحلیل آماری قرار گرفت.
یافتهها: ضریب کاپای وزنی مقیاس MACS با سطح معنیداری 001/0>p در سطح یک 671/0 و در سطح پنج 747/0 بود که هر دو بیانگر میزان توافق خوبی بودند. این ضریب در سطح سه و چهار به ترتیب 471/0 و 444/0 بود که نشان دهنده توافق نسبتاً خوبی بود. ضرب کاپای وزنی در سطح دو نیز برابر با 358/0 و نشان دهنده توافق کم بود.
نتیجه گیری: با وجود همخوانی بین پیشبینی درمانگر و محقق، مقیاس MACS به عنوان ابزاری مفید در طبقهبندی میزان توانایی دستی کودکان فلج مغزی و پیشبینی نیاز یا عدم نیاز آنان به وسایل کمکی و تطابقی توسط کاردرمان گران در مراکز توانبخشی و ادرارات بهزیستی مورد استفاده قرار می گیرد.
بازنشر اطلاعات | |
![]() |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |