بر اساس جدول شماره 2 نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین راهبردهای مقابله با تنیدگی هیجانمدار با دشواری در تنظیم هیجان رابطهای مثبت و معنادار وجود دارد. بین راهبردهای مقابله با تنیدگی مسئلهمدار و کیفیت زندگی زناشویی با دشواری در تنظیم هیجان، رابطهای منفی و معنادار وجود دارد. این نتایج ادامه تحلیل با روش معادلات ساختاری را امکانپذیر میسازد. در جدول شماره 3 ضرایب مسیر اثرات مستقیم بین متغیرهای پژوهش در مدل پیشنهادی آمده است.
همانطور که در جدول شماره 3 مشاهده میشود، در مدل نهایی همه مسیرهای مستقیم در سطح کمتر از 0/01 معنادار هستند. برای بررسی رابطه غیرمستقیم مدل پیشنهادی از روش بوت استروپ در دستور کامپیوتری پریچر و هیز استفاده شده است. نتایچ روش بوت استروپ برای بررسی مسیرهای واسطهای غیرمستقیم در جدول شماره 4 رائه شده است.
جدول شماره 4 آزمون بوت استروپ روابط علّی غیرمستقیم متغیرهای پژوهش را نشان میدهد. بر اساس جدول فوق اگر حد بالا و پایین شاخص بوت استروپ در یک جهت باشد، یعنی هر دو مثبت یا هر دو منفی باشد، در آن صورت میتوان نتیجه گرفت که راهبردهای مقابله با تنیدگی (مسئلهمدار و هیجانمدار) از طریق کیفیت زندگی زناشویی با دشواری در تنظیم هیجان رابطه غیرمستقیم دارد و مسیر علّی غیرمستقیم معنیدار است.
بر اساس جدول شماره 5 زمانی که مقدار شاخص ریشه میانگین مجذور خطای تقریب (RMSEA) در سطح معناداری 0/05 کمتر از 0/08 باشد، نشاندهنده برازش مناسب و مطلوب مدل است.
بحث
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی رابطه بین راهبردهای مقابله با تنیدگی با دشواری در تنظیم هیجان با نقش میانجی کیفیت زندگی زناشویی در زنان متأهل مبتلا به سرطان پستان بود. نتایج نشان داد که بین مقابله مسئلهمدار با کیفیت زندگی زناشویی رابطه مستقیم وجود دارد که این نتیجه با نتایج تحقیقات خسروی علیا و فلاح چای [9] و سپهریان آذر، اسدی مجرده، اسدنیا و فرنودی همسویی دارد [19]. در تبیین این نتیجه میتوان گفت که زنان مبتلا به سرطان پستان به دلیل بیماریشان تنیدگی زیادی را تجربه میکنند، طوریکه علاوه بر تنیدگیهای روزمره زندگی، منابع تنیدگیزای دیگری، دامن زندگی آنها را میگیرد.
یکی از عواملی که میتواند به کیفیت زندگی زناشویی آنها در دوره بیماری و درمان سرطان پستان و مقابله با علائم بیماری به این زنان کمک کند، نوع راهبرد مقابله با تنیدگی انتخابشده و مورد استفاده در آنهاست. به عقیده لازاروس و فولکمن تنیدگی یعنی شرایطی که فرد در محیط کار یا زندگی با آن روبهرو میشود و این شرایط بیش از ظرفیتها و امکانات کنونی وی است و با آن هماهنگی ندارد و فرد را دچار عدم تعادل و تعارض و کشمکش درونی میکند. به عبارتی، زنان متأهلی که به بیماری سرطان پستان مبتلا هستند و راهبردهای کارآمدتری برای مدیریت تنیدگی مقابله با علائم بیماری خود دارند، این تعارضات را در مواقع تنیدگی و مشکلات زناشویی کنترل و مدیریت میکنند؛ لذا زمانی که تعارضات و مشکلات زناشویی این زنان کمتر شود، کیفیت زندگی زناشویی بیشتری را تجربه میکنند.
بین مقابله هیجانمدار با کیفیت زندگی زناشویی رابطه مستقیم وجود دارد که این نتیجه با نتایج تحقیقات خسروی علیا و فلاح چای [9] و سپهریان آذر، اسدی مجرده، اسدنیا و فرنودی همسویی دارد [19]. در تبیین آنی نتیجه میتوان گفت که تنیدگی یکی از عوامل زمینهساز ناسازگاری و عدم کیفیت زندگی زناشویی مطلوب است و مادامی که افراد در معرض تنیدگی (در این پژوهش بیماری سرطان پستان) قرار میگیرند، همواره دچار تعارض و پایین بودن کیفیت زندگی زناشویی هستند. به عبارتی، افرادی که تحت تنیدگی بیشتری هستند یا در مقابله با مسائل پیشپا افتاده زندگی بیشتر دچار تنیدگی میشوند، هنگام برخورد با مشکلات و ناهمواریهای زندگی توان خود را از دست میدهند، احساس ضعف میکنند، سیستم ایمنی بدن آنها ضعیف میشود و درنتیجه از رابطه زناشویی خود احساس رضایت و کیفیت کمتری میکنند؛ درواقع مکانیسم اثرگذاری این متغیرها در روابط به وسیله ایجاد احساسات مطلوب و نامطلوب در فرد مقابل است و انسانها در تعاملات خویش جذب افرادی میشوند که در آنها احساس خوشایندی ایجاد میکنند و زوجینی که خواسته و ناخواسته باعث رنجش یکدیگر میشوند، به رضایت و کیفیت زندگی زناشویی خود آسیب میزنند که تنیدگی و راهبردهای نامناسب مقابله با آن میتواند در این زمینه نقش مهمی داشته باشد [20]؛
بنابراین ازآنجاکه مبتلا شدن به بیماری سرطان پستان در زنان متأهل، یکی از منابع تنیدگیزا در زندگی این زنان است و همراه با سایر منابع تنیدگیزا در این دوران بر کیفیت زندگی زناشویی افراد تأثیر میگذارد، چنانچه زنان متأهل مبتلا به بیماری سرطان پستان بتوانند از راهبرد مقابلهای هیجانمدار استفاده کنند و با آن یا منبع تنیدگی نتوانند سازگار شوند، کیفیت زندگی زناشویی نامطلوبتری خواهند داشت.
بین کیفیت زندگی زناشویی با دشواری در تنظیم هیجان رابطهای مستقیم وجود دارد که این نتیجه با نتایج تحقیقات اسمیت، هولوهان و جونز همسویی دارد [21]. در تبیین این نتیجه میتوان گفت کیفیت زندگی زناشویی که جنبهای مهم از زندگی خانوادگی است، سلامت و بهزیستی افراد را شکل میدهد و با سلامت جسمانی و روانشناختی زوجین همبستگی بالایی دارد و بیانگر سلامت، بهزیستی و ثبات در ازدواج است. کیفیت زندگی زناشویی را عاملی اصلی میدانند که نقش بسزایی در موفقیت یا شکست ازدواج دارد [22].
ابتلای به بیماری سرطان پستان در زنان مبتلا زندگی زناشویی افراد مبتلا را دچار آسیب میکند و زندگی جنسی آنها را تحت تأثیر قرار میدهد و به واسطه وجود بیماری این زنان دیگر مانند سابق توان برقراری رابطه جنسی با همسر خود ندارند و این موضوع میتواند کیفیت زندگی زناشویی آنها را پایین آورد؛ چرا که در زنان مبتلا به سرطان پستان به دلیل آسیب های وارده، طرحواره جذابیت بدنی آنها در نزد خودشان (همچنین در بعضی موارد در نزد همسرانشان) دچار تغییراتی میشود، طوریکه آنها به علت تصور بدنی دگرگون شدهای که از خودشان دارند، دیگر مانند گذشته خود را دارای جذابیت بدنی و جنسی نمیپندارند. پدیدایی این فرایند در ساخت شناختی زنان مبتلا به سرطان پستان سبب میشود که آنان رضایت جنسی کاهش یافتهای را نسبت به گذشته تجربه کنند و کیفیت زندگی زناشویی در آنان کاهش یابد. این کیفیت زندگی زناشویی زنان مبتلا را دچار ناتنظیمی و دشواری در هیجانات زندگیشان میکند و باعث میشود این زنان نتوانند بهراحتی مانند گذشته هیجانات خود را مدیریت کنند.
بین مقابله مسئلهمدار و هیجانمدار با دشواری در تنظیم هیجان رابطهای مستقیم وجود دارد. این نتیجه با نتایج تحقیقات اوگینسکا-بولیک و میچالسکا [23] و سپهریان آذر، اسدی مجرده، اسدنیا و فرنودی همسویی دارد [19]. در تبیین رابطه مقابله مسئلهمدار با دشواری در تنظیم هیجان میتوان گفت که راهبرد مقابله با تنیدگی مسئلهمدار با تعدیل یا حذف تنیدگیزاها، تأثیراتی سودمند بر هیجانات دارند. وقتی فرد از راهبرد مقابله با تنیدگی مسئلهمدار استفاده میکند، در انتخاب راهبرد مقابله با تنیدگی مسئلهمدار مهارتهای شناختی و ارتباطی به صورت مثبت و سازنده فعال میشود. فعال شدن مهارتهای شناختی و ارتباطی، توانمندیهای هیجانی و کنترل هیجانات را افزایش میدهد و نارساییها در تنظیم هیجانات را از بین میبرد [19]؛
لذا فقدان راهبرد قوی حل مسئله میتواند تأثیرات منفی گستردهای بر بهزیستی زنان مبتلا به سرطان پستان داشته باشد و منجر به گسترش راهبردهای ناسازگارانه تنظیم هیجان و دشواری در تنظیم هیجان گردد. در تبیین رابطه مقابله هیجانمدار با دشواری در تنظیم هیجان میتوان گفت که هدف اصلی در مقابله هیجانمدار تمرکز بر هیجان و کنترل ناراحتی هیجانی است. استفاده از سبک مقابله هیجانمحور، فرد را از درگیری مستقیم و مؤثر با موقعیت تنیدگیزا بازمیدارد و توانمندی او را برای حل مشکل کاهش میدهد. این وضعیت فرایند پردازش شناختی اطلاعات هیجانی و تنظیم هیجانات را مختل میکند و فرد بیمار مبتلا به سرطان پستان را دچار دشواری در تنظیم هیجان میسازد.
بین مقابله مسئلهمدار و دشواری در تنظیم هیجان با میانجیگری کیفیت زندگی زناشویی رابطهای غیرمستقیم وجود دارد. این نتیجه با نتایج تحقیقات اوگینسکا-بولیک و میچالسکا [23] و اسمیت، هولوهان و جونز همسویی دارد [21]. در تبیین اینکه چگونه راهبرد مقابله مسئلهمدار میتواند بر کیفیت زندگی زناشویی تأثیر بگذارد و باعث کاهش دشواری در تنظیم هیجان زنان مبتلا به سرطان پستان شود، میتوان گفت که راهبرد مقابله مسئلهمدار اغلب با کاهش تنیدگی روانشناختی همراه است؛ بنابراین افراد دارای راهبرد مقابله مسئلهمدار بهتر میتوانند با تنیدگی موجود ناشی از بیماری سرطان پستان سازگار شوند و درنتیجه در پیگیری درمان و امید به گذر از این شرایط تنیدگیزا موفقتر عمل میکنند. فرد در اتخاذ راهبرد مسئلهمدار دارای پویایی است. پویایی موجود در این راهبرد امکانات لازم برای مقابله فعال با موقعیت تنیدگیزا را در اختیار فرد بیمار مبتلا به سرطان قرار میدهد.
این وضعیت تمام تواناییهای بالقوه فرد بیمار را برای مقابله مثبت و حل مسئله در رویایی با بیماری خود فرامیخواند و احتمال موفقیت وی در درمان و کاهش علائم بیماری را افزایش میدهد؛ بنابراین راهبرد کارآمد مقابلهای مسئلهمدار از طریق افزایش اعتمادبهنفس فرد بیمار مبتلا به سرطان پستان، مهارتهای حل مسئله آنها را بهبود میبخشد و به رضایت زندگی زناشویی بیشتر در آنها منجر میشود. فردی که رضایت از زندگی زناشویی وی بالاتر از سایرین باشد، کیفیت زندگی زناشویی وی نیز افزایش پیدا میکند. این کیفیت زندگی زناشویی به واسطه کارکردهای مثبتی که برای فرد دارد و باعث توافق و انسجام در زندگی زناشویی افراد میشود، زوجین را به مجموعهای راهکارها و تواناییها مجهز میکند تا بتواند در رویایی با شرایط تنیدگیزا مدیریت هیجانی خود را حفظ کند و در تنظیم هیجانات دشواری نداشته باشد؛ لذا منطقی است گفته شود که رابطه مقابلهای مسئلهمدار با میانجیگری کیفیت زندگی زناشویی بر دشواری در تنظیم هیجان معنادار است.
بین مقابله هیجانمدار و دشواری در تنظیم هیجان با میانجیگری کیفیت زندگی زناشویی رابطهای غیرمستقیم وجود دارد. این نتیجه با نتایج تحقیقات اوگینسکا-بولیک و میچالسکا [23] و اسمیت، هولوهان و جونز همسویی دارد [21]. در تبیین اینکه چگونه راهبرد مقابلهای هیجانمدار میتواند بر کیفیت زندگی زناشویی تأثیر بگذارد و باعث افزایش دشواری در تنظیم هیجان زنان مبتلا به سرطان پستان شود، در تبیین رابطه مقابله هیجان مدار با میانجیگری با کیفیت زندگی زناشویی بر دشواری در تنظیم هیجان میتوان گفت که در سبک مقابله هیجانمدار فرد سعی میکند که پیامدهای هیجانی واقعه تنیدگی و تنش را مهار کند. کارکرد اولیه این سبک مقابله با تنیدگی از نوع هیجانی، تنظیم و مهار هیجانی عامل تنیدگیآور است تا تعادل هیجانی فرد حفظ شود. افراد دارای سبک مقابله با تنیدگی هیجانمدار در مواجهه با انتخاب راهبردهای خود در مقابله با تنیدگی سطح بالاتری از اضطراب را تجربه میکنند [24]؛
لذا راهبرد مقابلهای هیجانمدار شامل تنظیم پاسخهای هیجانی فرد در برابر مسئله است، درصورتیکه موقعیت یا رویداد، غیرقابلتغییر باشد یا فرد چنین تصوری داشته باشد، از راهبرد هیجانمدار استفاده میکند. در راهبرد مقابلهای هیجانمدار اظهارات هیجانی به صورت سرکوب، اجتناب، انزوا و کنار گذاشتن بروز پیدا میکنند که این اتخاذ راهبردی میتواند زوجین را در مقابل مشکلات زناشویی ناتوان کند و آنها شیوه انزوا و کنار گذاشتن را انتخاب کنند؛ بنابراین این شیوه مشکلات زناشویی زوجین را لاینحل نگه میدارد و کیفیت زندگی زناشویی آنها را متأثر از این وضعیت میسازد. از سوی دیگر، زنان متأهلی که مبتلا به سرطان پستان هستند، با توجه به مشکلات و تنیدگیهای ناشی از بیماری خود اگر در زندگی با همسر خود دچار مشکلات زناشویی شوند، این امر مدیریت هیجانی آنها را تحت تأثیر قرار میدهد و آنها را در مدیریت و تنظیم هیجانات بهوجودآمده از بیماری و مشکلات زناشویی دچار دشواری میکند؛ لذا منطقی است گفته شود که رابطه مقابله هیجانمدار با میانجیگری کیفیت زندگی زناشویی بر دشواری در تنظیم هیجان معنادار است.
در تعمیم نتایج به دیگر زنان مبتلا به سرطان پستان در سایر شهرها باید محتاطانه عمل کرد. انجام پژوهش با نمونه بزرگتر نتایجی متفاوتتر به دست میدهد. برای تعمیمپذیری بیشتر نتایج پیشنهاد میشود که دانشجویان و پژوهشگران چنین پژوهشهایی را در سایر شهرها تکرار کنند تا شواهدی از روابط بهدستآمده فراهم شود. استفاده از چندین روش اندازهگیری همزمان مانند مشاهده و مصاحبه میتواند عوامل مؤثر بر دشواری در تنظیم هیجان بیماران مذکور را بیشتر برجسته کند. پیشنهاد میشود که روانشناسان، مشاوران و درمانگران بالینی با کمک مسئولان مراکز بهداشتی و درمانی با طراحی دورههای آموزش راهبردهای مقابله با تنیدگی و دورههای زوجدرمانی در زمینه بهبود مشکلات هیجانی بیماران مبتلا به سرطان پستان تلاش کنند.
نتیجهگیری
بر اساس نتایج این پژوهش، مدل پیشنهادی از برازش مطلوبی برخوردار است و تمام مسیرهای مستقیم معنادار شدند؛ همچنین نتایج نشان داد که مسیرهای غیرمستقیم راهبردهای مقابله با تنیدگی از طریق کیفیت زندگی زناشویی با دشواری در تنظیم هیجان معنادار است. مدل ارزیابیشده از برازندگی مطلوبی برخوردار است و گام مهمی در جهت شناخت عوامل مؤثر بر دشواری در تنظیم هیجان زنان متأهل مبتلا به سرطان پستان به شمار میرود؛ بنابراین این پژوهش میتواند به عنوان الگویی مناسب برای تدوین و طراحی برنامههای پیشگیری از مشکلات هیجانی زنان مبتلا به سرطان پستان مفید باشد.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
کمیته اخلاق تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی واحد تنکاین این مطالعه را با کد اخلاق IR.IAU.TON.REC.1397.029 تأیید کرده است. همچنین نویسندگان برای رعایت اصول اخلاقی، هدف پژوهش را به افراد شرکتکننده توضیح دادند و رضایت آگاهانه آنها را برای شرکت در پژوهش جلب کردند. بهطورکلی، اختیاری بودن شرکت در پژوهش از اصول اخلاقی رعایتشده در این پژوهش بود.
حامی مالی
این مقاله برگرفته از رساله دکترای نویسنده اول خانم راحله فیروزی در گروه روانشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تنکابن بوده است.
مشارکت نویسندگان
تمامی نویسندگان معیارهای استاندارد نویسندگی بر اساس پیشنهادات کمیته بینالمللی ناشران مجلات پزشکی را دارا بودند.
تعارض منافع
بدینوسیله نویسندگان تصریح میکنند که هیچگونه تضاد منافعی در خصوص پژوهش حاضر وجود ندارد.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |