مقدمه
مولتیپل اسکلروزیس (اماس) یکی از بیماریهای مزمن سیستم عصبی مرکزی است که مغز و نخاع را تحتتأثیر قرار میدهد [
1]. سن بروز بیماری بیشتر بین 20 تا 40 سالگی است. شیوع بیماری در ایران طبق آمار سازمان بهداشت جهانی، 20 تا 60 در هر 100 هزار نفر و میزان ابتلا در زنان 3 تا 4 برابر مردان است [
2]. این بیماری تمام افراد را به یک شکل تحتتأثیر قرار نمیدهد، وسیعالطیف است و انواع مختلفی دارد [
3]. استعداد و ساختار جسمی فرد، اختلال در تنظیم و تعادل سیستم ایمنی، عوامل محیطی و نژادی، مواجهه فرد با ویروسها در طول زندگی، واکسیناسیون و استرس ازجمله عواملی هستند که در ایجاد بیماری اماس تأثیرگذار هستند [
4]. همچنین ﻋﻮاﻣﻞ روانشناختی زیادی ﺷـﺎﻣﻞ ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ، ﺧﻠﻖ، ﺧﻮدﻛﺎرآﻣﺪی و ﺣﻤﺎﻳﺖ ادراکﺷــﺪه ﺑﻴﺶ از ﻣﺘﻐﻴﺮهای بیولوژیک در ﻛﻴﻔﻴـﺖ زﻧـﺪگی ﺑﻴﻤﺎران ﻣﻮﻟﺘﻴﭙﻞ اﺳﻜﻠﺮوزﻳﺲ نقش دارند. بنابراین ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت ﻣﺪاﺧﻠﻪای ﺑﺎﻳﺴـتی ﻋﻮاﻣـﻞ روانشناختی ﻣـﺮﺗﺒﻂ ﺑـﺎ ﺳﻼﻣﺖ اﻳﻦ ﺑﻴﻤﺎران را مورد توجه ﻗـﺮار دهند و ﺗﻨﻬـﺎ ﺑـﻪ آسیبهای ﺟﺴمی و ﻧﺎﺗﻮانی ﺟﺴمی آنها ﺑﺴﻨﺪه ﻧﻜﻨﻨـﺪ [
5].
با توجه به سطح ناتوانی فرد در پایان 5 یا 10 سال اول، میتوان تا حد قابلقبولی سیر آتی بیماری را مشخص کرد [
6]. این بیماری نوعی بیماری علاجناپذیر مغز است که شدیداً موجب نگرانی و کاهش تابآوری مبتلایان میشود و آنها را مجبور به سازگاری با ناتوانیهای ناشی از بیماری میسازد. در تجربه بسیاری از افراد مبتلا، ارتباطی قوی بین نگرانی و بازگشت بیماری وجود دارد. در طول زمانِ نگرانی، به انرژی بیشتری برای فکر کردن و حل مشکلات زندگی روزانه نیاز است و این تحلیل انرژی سبب خستگی و اختلال در عملکرد روزانه بیماران میشود [
7]. فشارهای روانی بهعنوان یک عامل احتمالی برای بازگشت و پیشرفت اماس ذکر شده است [
8]. بیماری مزمن، فرد را بـا مسـائل تنشزا و مشـکلات مهـم در زندگـی روبهرو میکند و به عقیده متخصصین بهداشت روانی، تـابآوری باعـث میشود افراد رفتارهای مثبت انطباقیتـر از خـود نشـان دهند. پژوهشـگران بر ایـن باوراند کــه تابآوری موجــب میشود افراد نتایج منفی را بــه نتایــج مثبت تبدیل کنند. نتایج مثبــت یــا انطباق مثبت یعنی رفتارهای شایسته و موفقیتآمیــز اجتماعــی، زمانــی که افراد در مراحل خاصی از زندگی خود بـا مشـکل یـا مسئلهای روبهرو میشـوند تا انعطافپذیری مؤثر در برابر حوادث زندگی و توانایی ســازگاری مناســب هنـگام قرار گرفتـن در معرض حوادث اسـترسزا و خطرنـاک یـا تهدیدهـای مهـم داشته باشند [
9].
امروزه رویارویی و چالش با مشکلات روزمره بخشی از زندگی انسان شده است. هر فردی در طول روز با رویدادهای تنشزای بسیاری مواجه میشود. پژوهشگران علوم روانشناختی بر این باور هستند که رویدادهای تنشزا در بروز اختلالات روانشناختی نقش مؤثری دارند . درعینحال مطالعات نشان میدهد بین رویدادهای تنشزا و اختلالات روانشناختی، عوامل تعدیلکننده ای وجود دارد که موجب میشود این رویدادها تأثیر متفاوتی بر افراد داشته باشند. این عوامل، تأثیر رویدادهای خطرزا را تعدیل میکنند و فرد را در مقابل مبتلا شدن به مشکل روانشناختی حمایت میکنند و به آنها کمک میکنند سریعتر بهبود پیدا کنند. یکی از سازههایی که باعث تطابق و سازگاری هرچه بیشتر انسانها با نیازها، چالشها و تهدیدات زندگی میشود، تابآوری است. در روانشناسی، ظرفیت مثبت افراد برای سازگاری با عوامل تنشزا و فجایع را تابآوری نامیدهاند [
10]. همچنین بیماری اماس شدیداً موجب نگرانی مبتلایان میشود و آنها را مجبور به سازگاری با ناتوانیهای ناشی از بیماری میکند. در تجربه بسیاری از افراد مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس ارتباطی قوی بین نگرانی و بازگشت بیماری وجود دارد. بیشتر آنها این موضوع را که علائم بیماری طی زمان استرس و نگرانی تشدید میشود، بیان میکنند [
7]
آمارها نشان از سیر صعودی این بیماری در جهان و در کشورمان دارد. پس ضروری است اقدامی همهجانبه در جهت کنترل و درمان این بیماری انجام شود. مشکلات روانی مولتیپل اسکلروزیس نسبت بــه جمعیت سالم و ســایر بیماریهای مزمــن بهمراتب رایجتر هستند. ادبیــات تحقیـق تجربی حکایـت از نرخ بالای افزایش اضطراب و مشکلات مربوط به روابط و نقش اجتماعی دارد، به همین جهت ضروری است که راهکارهای مناسب و مؤثری برای بهتر زیستن این بیماران پیدا شود [
11].
شفقت به معنای داشتن موضع مثبت نسبت به خود است، زمانی که همهچیز بد پیش میرود، شفقت به خود بهعنوان یک صفت و یک عامل محافظ مؤثر در پرورش انعطافپذیری عاطفی محسوب میشود. شفقت به خود شامل مهربانی با خود در مقابل قضاوت و انتقاد از خود، ارتباطات انسانی در مقابل انزوا و ذهنآگاهی در مقابل همانندسازی بیشازحد با دیگران است. شفقت به خود موجب احساس مراقبت فرد نسبت به خود، آگاهی یافتن، نگرش بدون داوری نسبت به نابسندگی و شکستهای خود و پذیرش این نکته است که تجارب وی نیز بخشی از تجارب معمول بشری است. درواقع شفقت خود، پذیرش این نکته است که رنج، شکست و نابسندگی بخشی از شرایط زندگی است و همه انسانها و ازجمله خود فرد مستحق مهربانی و شفقت است [
12]. مهربانی با خود، درک خود بهجای قضاوت خود و نوعی حمایت نسبت به کاستیها و بیکفایتیهای خود است. اعتراف به اینکه همه انسانها دارای نقص هستند، اشتباه میکنند و درگیر رفتارهای ناسالم میشوند، مشخصه احساسات مشترک انسانی است [
13]. در درمان متمرکز بر شفقت به خود، ایجاد و یا افزایش یک رابطه شفقتورز، بهجای سرزنش کردن، محکوم کردن و یا خودانتقادی، لازمه کمک به مراجعان میشود. از نتایج درمان متمرکز بر شفقت به خود، مهم شمردن بهزیستی، درک و همدلی، همدردی کردن، عدم قضاوت و عدم مقصر شمردن دیگران، تحمل و یا تابآوری آشفتگی و درد و رنج، ازطریق توجه، تفکر، رفتار، تصویرسازی، احساس و حس کردن شفقتآمیز است [
14]. ایجاد یک زندگی غنی و پرمعنا، درحالیکه فرد رنج ناگزیر موجود در آن را میپذیرد، اقدام مؤثری است که بهوسیله عمیقترین ارزشهای هدایتشده صورت میگیرد. آنهم درحالیکه کاملاً آماده و متعهد است تنها ازطریق یک اقدام هشیارانه یک زندگی پرمعنا بسازد [
15].
درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بهعنوان جایگزینی برای اشکال سنتیتر رواندرمانی (مانند درمان شناختیرفتاری کلاسیک) تدوین شده است. تأکید اصلی این درمان بر کاهش شدت فراوانی هیجانات و افکار آزاردهنده است. درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بهجای تلاش مستقیم برای کاهش موارد اخیر بر افزایش کارآمدی رفتاری در عین وجود افکار و احساسات ناخوشایند، تأکید میکند. بهعبارت دیگر، درمانگر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد تلاش نمیکند تا افکار آشفتهساز درمانجو را تغییر دهد یا هیجانات ناخوشایندش را کاهش دهد [
16]. مطالعات نشان میدهد برای تغییر و کاهش پیامدهای روانی ناشی از بیماریها، روشهای درمانی مختلفی وجود دارد. پژوهشها اثربخشی درمانهای روانشناختی را بر مشکلات روان ناشی از بیماریهای متعدد به اثبات رساندند. درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد درمان ازجمله درمانهای جدی و مؤثر در حل مشکلات و اختلالات روانشناسی است که اصول زیربنایی آن شامل: پذیرش و یا تمایل به تجربه درد یا دیگر رویدادهای آشفتهکننده بدون اقدام به مهار آنهاست. عمل مبتنی بر ارزش یا تعهد توأم با تمایل بهعنوان اهداف معنادار شخصی پیش از حذف تجارب ناخواسته است. ازاینرو، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد با تمرکز بر شرایط موجود و مسیرهای پیشرو بهسمت پذیرش و رشد شخصی در بحرانها حرکت میکند. با توجه به شرایط پیشآمده در وضعیت فرد، پذیرش بهتدریج بهوجود میآید تا فرد به احساسی برای خودش بهعنوان یک فرد مناسب ازنظر اجتماعی، جنسی و شغلی دست یابد [
17].
در پژوهشهای متنوعی، اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر ارتقای کیفیت زندگی [
18] کاهش شدت درد بیماران اماس [
19]، کاهش پریشانی و نگرشهای ناکارآمد [
20]، اضطراب و افسردگی زنان مبتلا به بیماری اماس[
21]، تابآوری [
22]، حافظه منطقی و مهارت حل مسئله [
23]، تضاد شناختی و افکار خودآیند منفی[
24]، مورد پژوهش قرار گرفته است.
درمان متمرکز بر شفقت به افراد میآموزد احساسات دردناک خود را کنار نزنند و از آن اجتناب نکنند و آنها را بپذیرند.بنابراین، میتوانند در گام اول، تجربه خود را بشناسند و نسبت به آن احساس شفقت داشته باشند [
25]. از سوی دیگر شفقت، اذعان به این نکته است که همه دردها را نمیتوان حل یا درمان کرد، اما تمام رنج را میتوان با آغوشی از شفقت تسکین بخشید. درواقع با ذهنآگاهی مبتنی بر شناخت، ما امکان رویارویی با مشکلات و رنجهای زندگی را پیدا میکنیم و با شفقت، توانایی برخوردی مؤثر در مقابل آنها را به دست میآوریم. ازآنجاییکه پژوهش درمورد اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تابآوری و شدت نگرانی بیماران مولتیپل اسکلروزیس دارای سابقه پژوهشی نیست، در پژوهش حاضر، پژوهشگر به دنبال پاسخگویی به این پرسشهاست که آیا درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان متمرکز بر شفقت بر تابآوری و شدت نگرانی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس مؤثر است؟ و نیز آیا در بین این دو شیوه مداخله در اثربخشی بر متغیرهای یادشده تفاوتی معنادار مشاهده میشود؟
مواد و روشها
پژوهش حاضر یک طرح نیمهآزمایشی با پیشآزمون و پسآزمون و گروه کنترل است. جامعه پژوهش حاضر بهصورت نمونهگیری هدفمند از میان جامعه آماری شامل کلیه مبتلایان به مولتیپل اسکلروزیس تحت درمان توسط پزشکان کلینیک اماس در شهر تهران است که در 6 ماه دوم سال 1398 با تعداد 2500 نفر انجام شد.
نمونهگیری در پژوهش حاضر به روش هدفمند بود. به این صورت که پرسشنامههای تابآوری کانر و دیویدسون و همچنین نگرانی پنسیلوانیا به 166 نفر از بیماران جامعه آماری پژوهش ارائه شد. از بین آنها 92 نفر که بالاترین نمرات در شدت نگرانی و تمرات پایین در تابآوری کسب کرده بودند، شناسایی شدند.سپس 45 نفر به کمک جدول اعداد تصادفی انتخاب شدند و با قرعهکشی در 3 گروه 15 نفره (گروه آزمایش اول، درمان متمرکز بر شفقت به خود 15 نفر؛ گروه آزمایش دوم، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد 15 نفر و گروه کنترل 15 نفر) جایگزین شدند.
طبق نظر دلاور [
26] برای پژوهشهایی از نوع آزمایشی و علّی مقایسهای حجم نمونه 30 نفر در هر گروه توصیه میشود. اگرچه برخی اوقات تحقیق آزمایشی با تعداد 15 نفر در هر گروه و در شرایط کنترلشده، صورت میگیرد. قبل و بعد از انجام مداخله با متغیرهای مستقل (گروهدرمانی مبتنی بر شفقت و گروهدرمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد) با انجام آزمون، گروهها مورد مشاهده و اندازهگیری و ارزیابی مجدد قرار گرفتند.
در این پژوهش به مفاد اخلاقی در دو بخش اجرایی و نگارشی عمل شده است. در بخش اجرایی حریم خصوصی و محرمانه بودن دادههای جمعآوریشده رعایت شد. به این صورت که اطلاعات گردآوریشده در راستای هدف این پژوهش مورداستفاده قرار گرفته است. همچنین در این پژوهش احترام به کرامت و حقوق حریم خصوصی، اسرار و آزادی آزمودنیها توجه شد. توضیح اهداف پژوهش برای آنها، کسب رضایت آگاهانه از آنها، اختیاری بودن پژوهش، حق خروج از مطالعه، بدون ضرر بودن درمان متمرکز بر شفقت بر خود و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، پاسخ به سؤالات و در اختیار قرار دادن نتایج در صورت تمایل به آزمودنیها از دیگر اصول اخلاقی رعایتشده در این پژوهش بود. درمان اثربخشتر یعنی درمان پذیرش و تعهد بعد از اتمام کار پژوهش برای گروه کنترل اجرا شد.
ملاکهای ورود: ابتلا به بیماری مولتیپل اسکلروزیس، رضایت آگاهانه برای شرکت در پژوهش، دامنه سنی بین 20 تا 40 سال؛ سطح سواد بالاتر از سیکل؛ عدم اعتیاد به مواد مخدر و عدم مصرف هرگونه داروی آرامبخش که بتواند بر متغیرهای موردمطالعه اثر بگذارد (آنتی دپرسانت، ضد اضطراب و آرامبخشها).
ملاکهای خروج: روانپریشی و مصرف داروهای روانپزشکی و روانگردان؛ غیبت بیش از 2 جلسه در جلسات درمانی؛ مشکلات شدید خانوادگی و انصراف آزمودنی.
جلسات درمان متمرکز بر شفقت به خود
جلسات درمانی متمرکز بر شفقت به خود براساس مفاهیم پائول گیلبرت و طبق
جدول شماره 1 طراحی شده است که در ایران روایی محتوایی این بسته با نظرخواهی از 3 نفر متخصص روانشناسی بالینی و آشنا به درمانهای موج سوم در دانشگاه الزهرا و دانشگاه خوارزمی تهران تأیید شده است [
27].
درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد
درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد توسط پژوهشگر دارای مدرک دوره آموزش پذیرش و تعهد، با استفاده از پروتکل درمانی که روایی محتوایی و کاربردی آن توسط متخصصان روانشناسی مورد تأیید قرار گرفته است [
28]، اجرا شد. شرح جلسات در
جدول شماره 1 آمده است.
مقیاس تابآوری کانر و دیویدسون
این پرسشنامه 25 گویه در یک مقیاس 5 درجهای دارد. در این پرسشنامه، حداکثر نمره 100 و حداقل نمره صفر است و نمره هر آزمودنی برابر مجموع نمرات سؤالات است. کانر و دیویدسون پایایی آزمون بازآزمون این پرسشنامه را بر روی 24 بیمار اختلال اضطراب فراگیر و اختلال آسیب پس از سانحه را 0/87 گزارش کردند. روایی همگرای این پرسشنامه با استفاده از پرسشنامه سرسختی کوباسا بر روی 30 نفر از بیماران روانپزشکی انجام شده است و نتایج نشان داد پرسشنامه تابآوری با پرسشنامه سرسختی کوباسا 0/83 ارتباط دارد، اما با استرس ادراکشده 0/76- رابطه دارد و نشان میدهد سطح بالای تابآوری با استرس تجربهشده پایین ارتباط دارد. بهطورکلی نتایج نشان از پایایی و روایی مطلوب پرسشنامه تابآوری دارد. پرسشنامه تابآوری در ایران را محمدی در 1385 هنجاریابی کرده است و نتایج نشان داد این پرسشنامه از آلفای کرونباخ 0/89 برخوردار است. درمورد روایی آن با استفاده از روش تحلیل عاملی، محاسبه هر نمره با نمره کل نشان داده است که بهجز 3 سؤال، ضرایب سؤالات دیگر بین 0/14 تا 0/64 بود. در مطالعه حاضر آلفای کرونباخ برای کل مقیاس 0/89 به دست آمد.
پرسشنامه نگرانی ایالت پنسیلوانیا
پرسشنامه نگرانی پنسیلوانیا یک پرسشنامه خود گزارشدهی 16 سؤالی است که نگرانی شدید، مفرط و غیرقابلکنترل را اندازه میگیرد. مقیاس پاسخگویی به سؤالات براساس طیف لیکرت است. نتایج تحلیل عاملی این پرسشنامه نشان داد مدل 2 عاملی این پرسشنامه (عامل نگرانی عمومی و فقدان نگرانی) نسبت به مدل تک عاملی دارای برازش بهتری است. ضرایب همسانی درونی و بازآزمایی (با فاصله زمانی 1 ماه) پرسشنامه در حد بالایی بود. همچنین پایائی پرسشنامه یا قابلیت اعتماد آن با استفاده از روش اندازهگیری آلفای کرونباخ 0/88 محاسبه شده است. معمولاً دامنه ضریب اعتماد آلفای کرونباخ از صفر به معنای عدم پایداری، تا مثبت 1 به معنای پایایی کامل است و هرچه مقدار بهدستآمده به عدد مثبت 1 نزدیکتر باشد، قابلیت اعتماد پرسشنامه بیشتر میشود [
29].
یافتهها
نمونه موردمطالعه در پژوهـش حاضـر 45 نفر بیمار مبتلا به اماس بود. از این تعداد، بهتصادف، 15 نفـر در گروه آزمایش اول (درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد)، 15 نفر در گروه آزمایش دوم (درمان متمرکز بر شفقت) و 15 نفر در گروه کنترل جایگزین شدند. دامنه سنی شرکتکنندگان بیـن 20 تـا 40 سـال با میانگین 28/84 بود. در جنسیت تعـداد زنان 0/33 برابر مـردان بود. تحلیل توصیفی نمونه مورد مطالعه در
جداول شماره 2،
3 و
4 قابل مشاهده است.
در تحلیل دادههای کیفی ازطریق آمار توصیفی به کمک شاخصهای گرایش مرکزی، پراکندگی و توزیع فراوانی در متغیرهای سن و تحصیلات، تفاوت آماری معناداری مشاهده نشد.
قبل از مداخله در پیشآزمون، نمرات تابآوری و شدت نگرانی در 3 گروه مساوی بودند، اما بعد از مداخله در 2 گروه آزمایش نسبت بــه گروه کنترل، میانگین نمرات تابآوری و شدت نگرانی کاهـش یافـت. درصورتیکه در گروه کنترل تغییری محسـوس مشاهده نشـد. بدینترتیب در گروههای آزمایشی، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد با گروه کنترل P<0/05 و درمان متمرکز بر شفقت بــا گروه کنترل P<0/05، اختلاف معناداری مشاهده شد. مقایسه اندازه اثـر این دو درمان، طبق
جداول شماره 5 و
6، درمـان مبتنی بر پذیرش و تعهد در مقایسـه بـا درمان متمرکز بر شفقت، اثربخشی بالاتری دارد.
بحث
ایــن پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان مبتنی بر شفقت بـر تابآوری و شدت نگرانی بیماران مولتیپل اسکلروزیس و اینکه کدام روش مؤثرتر است، انجام شد. نتایج نشان داد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان مبتنی بر شفقت، هریک بهتنهایی نسـبت بـه گـروه کنتـرل تفـاوت معناداری را نشـان دادنـد و در بهبـود تابآوری و شدت نگرانی مؤثر بودند مطالعهای که یافتههای آن بهطور مستقیم با نتایج این پژوهش همسو باشد، مشاهده نشد، اما ایـن یافته با نتایج تحقیقاتی که اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را تأیید کرد، در این زمینه همسو است [
30, 31, 32, 33, 34 ,35, 36, 37, 38, 39] در پژوهش حاضر این دو درمان (درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان مبتنی بر شفقت) در مقایسـه باهم تفاوت معناداری را نشان دادند و میتوان گفت درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد اثربخشتراست.
در تبیین اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت در افزایش تابآوری و مؤلفههای آن در بیماران، میتوان گفت از آنجایی که خودشفقتورزی ترشح اکسی توسین را در بدن افزایش میدهد، این عامل سبب فعالیت بیشتر سیستم امنیت و تسکین میشود و افزایش شفقتورزی به خود نقش اساسی در سیستم تنظیم هیجان دارد. به این صورت که با فعال کردن سیستم امنیت و تسکین موجب میشود افراد با پذیرش و درک بیشتری با هیجانهای دشوارشان روبهرو شوند و بهتر آن را مدیریت کنند و به تابآوری بالاتری دست پیدا کنند [
40]. شفقت به خود نیازمند هشیاری همراه با توجهِ آگاهی نسبت به هیجانهای خود است. بنابراین از احساسات پریشانکننده و دردناک اجتناب نمیشود، بلکه با آنها با مهربانی، پذیرش و احساس انسانیت مشترک برخورد میشود [
41].
در تبیین این یافتهها میتوان گفت افراد مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس با بسیاری از اختلالات روانشناختی ازجمله افسردگی و اضطراب درگیر هستند، همین موارد میتوانند بهراحتی فرد مبتلا را ازنظر امید به زندگی در شرایط بد و ناگواری قرار دهند. از طرف دیگر، انسانها بهطورکلی موضوع شفقتورزی و مهربانی نسبت به خود را نیاموختند که این موضوع نیز میتواند برای آنها مزید بر علت شود. بنابراین افراد در این درمان ابتدا با استفاده از ذهنآگاهی (بهوشیاری)، تجربه هیجانی خودشان را میشناسند و سپس بازخوردی مشفقانه نسبت به احساسات منفی خود پیدا میکنند [
42]. در همین رابطه نشاندادهشده است ذهن شفقتورز نسبت به خود و دیگران در زمان مواجهه با تنیدگی میتواند باعث افزایش تابآوری شود [
43]. در درمان متمرکز بر شفقت، افراد میآموزند از احساسات دردناک خود اجتناب نکنند و آنها را نادیده نگیرند. بنابراین میتوانند در گام اول، تجربه خود را بشناسند و نسبت به آن احساس شفقت داشته باشند. در تمرینهای خودشفقتی بر تنآرامی، ذهنآرامی، شفقت به خود و ذهن آگاهی تأکید میشود که نقش بسزایی در آرامش ذهن فرد، کاهش تنیدگی و افکار خودآیند منفی خواهد داشت [
25].
میتوان اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت بر شدت نگرانی را به این شکل تبیین کرد که درمان متمرکز بر شفقت به دنبال شفافسازی اجزای اصلی شفقت مثل حساسیت توأم با توجه، انگیزه مراقبت، همدردی، همدلی، تحمل پریشانی و داشتن دیدگاه غیرقضاوتی است. درواقع پرورش شفقت به خود، شفقت به دیگران و پذیرش شفقت از سوی دیگران، میتواند پناهگاه روانشناختی امن و معنوی را به وجود آورد که درنتیجه آن افراد بهطور مؤثری با پیشامدهای آسیبزای زندگی روبهرو شوند. درمان مبتنی بر شفقت همانند یک روش تنظیم هیجانی مثبت عمل میکند و هیجانات منفی را کاهش میدهد و هیجانات مثبت را جایگزین آنها میکند. بهنظر میرسد بهواسطه این خودتنظیمی هیجانی، مشکلات روانشناختی کاهش مییابد و درنتیجه ادراک فرد از تواناییهای خود بهویژه درزمینه هیجانی و عاطفی در مقابله با موقعیتها و شرایط تنشزا بهبود مییابد [
44].
تحقیقات گذشته به نقش اثربخش درمان مبتنی بر شفقت بر خود انتقادگری اشاره کردند [
45]. با توجه به اینکه بیماران مولتیپل اسکلروزیس ازنظر وضعیت و تواناییهای بدنی دچار تغییراتی میشوند و این تغییرات ممکن است افراد را دچار خودسرزنشگری و درنتیجه نگرانی و نشخوار فکری در مورد وضعیت جسمانی خود کنند، درنتیجه درمان مبتنی بر شفقت از طریق اثرگذاری بر حوزه خود انتقادگری میتواند به کاهش نشخوارگری و نگرانی بیماران دچار مولتیپل اسکلروزیس منجر شود.
شفقت به خود ازجمله عواملی است که در کاهش اضطراب و نگرانی کمک میکند. شفقت به خود شامل مراقبت از خود در مواجهه با سختیهای ادراکشده است و خودشفقتی بالا با بهزیستی روانشناختی همراه است و از فرد در مقابل استرس حمایت میکند. شفقت به خود یک پیشگوی قدرتمند برای سلامت روانی است که در کاهش استرس، اضطراب و نگرانی مؤثر است [
46]. در تمرینهای شفقتورزی بر تنآرامی، ذهن آرام و شفقتورز و ذهنآگاهی تأکید میشود که در آرامش ذهن فرد، کاهش استرس و اضطراب نقش بسیاری دارد. بهطورکلی میتوان گفت اشـخاص دارای خودشفقتی در مقایسه با کسانی که فاقد خودشفقتی هستند، بسیار خوشبینتر هستند و درنتیجه بهتر میتوانند با هیجانات منفی خود کنار آیند [
42].
در تبیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش شدت نگرانی در بیماران، میتوان گفت در رویکرد مبتنی بر پذیرش و تعهد اعتقاد بر این است که رنج انسان از انعطافناپذیری روانشناختی او حاصل میشود که با آمیختگی شناختی و اجتناب تجربهای تقویت میشود [
47]. بنابراین در این رویکرد، اولین هدف درمان، خنثی کردن رفتارهای اجتنابی و دومین هدف، ارتقای انعطافپذیری روانشناختی که ازطریق 6 فرایند رفتاری یعنی ارتباط با زمان حال، پذیرش، گسلش، خود به عنوان زمینه، شناسایی ارزشها و عمل متعهدانه به ارزشها به دست میآید. کاهش نگرانی بهعنوان یک ساختار اساسی متشکل از تحمل، توجه، جذب، ارزیابی و تنظیم تجارب احساسی منفی و بهویژه پیشگیری از اقدام به اجتناب یا واکنش هیجانی درنظر گرفته شده است و از طرفی با درنظر گرفتن این حقیقت که داشتن زندگی با کیفیت، راحت، آرام و سرشار از سلامتی در گرو پذیرش احساسات منفی و مثبت در قدم اول و تعهد به کاهش احساسات منفی به شیوه متعادل و آرام در قدم دوم است (کاهش نگرانی از همین فرایند شکل میگیرد). میتوان انتظار داشت تا درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش شدت نگرانی درمانجویان مؤثر باشد [
48]. درحقیقت کاهش نگرانی نشانه سازشیافتگی مطلوب در شخص است و فرد سالم یاد میگیرد که نگرانی را بهعنوان یک احساس در زندگی بپذیرد و این همان موضوعی است که هدف درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد است و آن را بهعنوان مداخلهای مؤثر بر کاهش شدت نگرانی معرفی میکند. درنتیجه طبیعی است درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بهواسطه امتیازاتی همچون جداسازی فرد از افکارش و پذیرش رنج برخی مشکلات ذهنی و با افزایش تعهد به عمل مثبت در جهت بهبود خود بر کاهش شدت نگرانی مؤثر باشد.
درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد احتمالاً نگرانی را ازطریق کاهش توقعات بیمارگونه، کاهش سریع هیجانات منفی و افکار آزارنده و پذیرش آنها در سطح ذهن و بدن بهعنوان ملزومات انسان بودن، افزایش میدهد، بهعلاوه سبب میشود فرد وقایع را ازنظر شناختی جذب، ارزیابی و تنظیم کند و بهاینترتیب شدت نگرانی کاهش یابد. افراد مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس افکار و هیجانات منفی زیادی ناشی از شرایط بیماری تجربه میکنند. بهمنظور مقابله با چنین هیجانات و افکاری، آنها نیازمند تسکین دادن و رفع کردن و از همه مهمتر نیازمند غلبه بر برچسبهای ناشی از بیماری بدون هرگونه آسیب هستند. این افراد باید پذیرش خود را بدون و یا با کمترین میزان آسیب از هیجانهای منفی افزایش دهند و در این راستا متعهدانه گام بردارند.
تجربه بیماری مزمن، بهطور خاص مولتیپل اسکلروزیس با برچسبها و نگرشهای خاص اجتماع از عوارض و ناتواناییهای ناشی از آن، تجربهای است بسیار سخت که با اضطراب و نگرانی درباره آینده بیماری همراه است و تمام نظام فکری فرد بیمار را تحت تأثیر قرار میدهد و اختلالی در نظام فکری و روانی بیمار به وجود میآورد که با حالت عدم تعادل هیجانی همچون اضطراب، افسردگی، تنفر، عصبانیت و غیره همراه است. ازآنجاییکه در درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر ارزشها، عمل مؤثر، پذیرش، زیستن در زمان حال و دستیابی به حسی متعالی از خویشتن تأکید میشود، پرواضح است که این درمان در کاهش علائم نگرانی مؤثر واقع شود.
درخصوص اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تابآوری مبتلایان به مولتیپل اسکلروزیس، میتوان گفت درمان پذیرش و تعهد به دنبال آن است که به بیمار بیاموزد چگونه راهبردهای کنترل فکر را رها کند و با افکار مزاحم آمیخته نشود و چگونه هیجانات نامطبوع را راحتتر تحمل کند. درحقیقت تکنیکهای پذیرش و گسلش، میزان آزاردهندگی این موقعیت ها را برای فرد کاهش میدهد. کاهش اضطراب موقعیتهای پراسترس درنتیجه استفاده از تکنیکهای پذیرش و گسلش به افزایش تابآوری منجر میشود. با توجه به اینکه یکی از موارد مورد تأکید این درمان شناخت و پایبندی به ارزشهاست، شاید بتوان گفت این مسئله به افراد کمک میکند تا بهجای پرداختن به مشکلات زندگی بر ارزشها متمرکز شوند و ضمن انتخاب اهداف و ارزشها از پرداختن و تمرکز بیفایده بر مشکلات پرهیز کنند.
در این درمان، افراد میآموزند وجود عوامل فشارزا، اضطرابها و فکرها بهخودیخود مسئلهساز نیست، بلکه تلاش برای تابآوری در برابر آنها مشکل اصلی است. درواقع هدف این درمان افزایش خزانه رفتاری فرد در حضور رفتارهای پراسترس است. چیزی که انعطافپذیری روانشناختی است. درواقع فرایندهای مرکزی درمان پذیرش و تعهد به شرکتکنندگان آموزش میدهد چگونه راهکارهای اجتنابی حل مسئله را رها کنند، از افکار مزاحم گسلیده شوند، بهجای خودِ مفهومپردازیشده خودِ مشاهدهگر را تقویت کنند، رویدادهای درونی را بهجای کنترل بپذیرند و به ارزشهای تصریحشده خود بپردازند [
22]. بهکارگیری پذیرش و تعهد به علت سازوکارهای نهفته در آن مانند پذیرش، افزایش آگاهی، حساسیتزدایی، حضور در لحظه، مشاهدهگری بدون قضاوت، رویارویی و رهاسازی میتواند ضمن کاهش علائم روانی اثربخشی را افزایش دهد و موجب تابآوری شود.
با آموزش مهارتهای مقابلهای، افراد در رویارویی با رویدادهای استرسزا با خوشبینی و اعتمادبهنفس برخورد میکنند، رویدادها را قابلکنترل میبینند و بهطورکلی سیستم پردازش اطلاعات خود را به شیوه مؤثرتری به کار میاندازند. درواقع درمانگران بهجای تمرکز بر تغییر شکل محتوا، به مُراجع در پذیرش و داشتن تمایل به تجربه کردن افکار و احساسات کمک میکنند و با استفاده از فنون ذهنآگاهی بر اصلاح توجه و آگاهی مراجعین تأکید میورزند. این رویکرد از مهارتهای ذهنآگاهی، پذیرش و گسلششناختی برای افزایش انعطافپذیری روانشناختی استفاده میکند [
49]. درمان پذیرش و تعهد از افزایش توانایی مراجعان برای ایجاد ارتباط باتجربهشان در زمان حال و براساس آنچه در آن لحظه برای آنها امکانپذیر است، ناشی میشود که میتواند در افزایش تابآوری افراد مؤثر باشد.
روش درمانی پذیرش و تعهد بر آزادسازی افراد از تلههای ذهنی و همجوشیزدایی تأکید میکند. در رویکرد پذیرش و تعهد ضرورتی مطرح میشود: کمک به افراد بهمنظور رهایی از خودارزیابیها و برچسب زدنهای آزاردهنده که با هیجانات دردناک همراه هستند و تحت عنوان انعطافپذیری روانشناختی به کار میرود. این حاصل مجموعهای از فرایندها مثل گسلش، متعهد بودن به ارزشها، خود بهعنوان زمینه، پذیرش، عمل متعهدانه و ذهنآگاهی است.
نتیجهگیری
یافتههای مطالعه حاضر با موضوع مقایسه اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بیانگر اثربخشی هر دو درمان در کاهش شدت نگرانی و افزایش تابآوری مبتلایان به مولتیپل اسکلروزیس است. در مورد مقایسه میزان اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد نیز تفاوت معناداری وجود دارد و میتوان گفت درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بهمراتب اثربخشی بیشتری بر شدت نگرانی و شدت نگرانی بیماران در مقایسه با درمان متمرکز بر شفقت دارد. بنابراین پیشنهاد میشود با توجه به پشتوانههای پژوهشی متعددی که در حوزههای متفاوت در تأیید اثربخشی این دو درمان مطرح شده است، کنترل علائم روانشناختی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروز مورد توجه ویژهای قرار گیرند.
از محدودیتهای این پژوهـش میتوان بــه ناتوانی در کنترل تمامی متغیرهای مزاحم، مشکلات روزمره بیماران در حین درمان با توجه به شرایط پاندمی کرونا و قرنطینه شدن این بیماران و متعاقب آن نداشـتن دوره پیگیری، عدم تحقیقات و مطالعات مشابه در موضوع موردنظر اشاره کرد.
مهمترین محدودیتهای پژوهش، محدود شدن جامعه پژوهش به بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس مراجعهکننده به کلینیک اماس و استفاده از ابزارهای خودگزارشی بود که این محدودیتها در استفاده از نتایج و تعمیم آنها باید موردتوجه قرار گیرد. بنابراین توصیه میشود پژوهشهایی ازایندست با استفاده از مصاحبه بهجای پرسشنامه صورت گیرد.
با توجه به نتایج حاصل از این پژوهش پیشنهاد میشود در پژوهشهای آتی از پیگیری بلندمدت استفاده شود تا میزان اثرگذاری درمان متمرکز بر شفقت به خود با درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بهطور دقیقتری بررسی شوند. با درنظر گرفتن این مسئله که محیط زندگی، کار، شرایط اجتماعی و اقتصادی افراد مواردی تأثیرگذار بر نتایج پژوهش است، در تعمیم نتایج به کل جامعه مبتلایان به مولتیل اسکلروزیس باید احتیاط شود. پیشنهاد میشود در پژوهشهای آتی گروه آزمایش سوم هم درنظر گرفته شود که درمان تلفیقی پذیرش و تعهد و شفقت را بر نمونه پژوهش موردمطالعه قرار دهند. بهعلاوه از آنجاییکه مدت ابتلا و نمرات مقیاس وضعیت ناتوانی گسترده بیماران ممکن است بر برخی متغیرهای روانشناختی بیماران تأثیرگذار باشد، توصیه میشود در پژوهشهای آتی این 2 فاکتور درنظر گرفته شوند.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
این مطالعه با کد اخلاق IR.IAU.TJ.REC.1399.012 به تصویب دانشگاه آزاد اسلامی واحد تربتجام رسیده است.
حامی مالی
این مقاله حاصل رساله دانشجویی مقطع دکتری پردیس میرمعینی رشته روانشناسی سلامت است و هیچگونه کمک مالی از سازمانیهای دولتی، خصوصی و غیرانتفاعی دریافت نکرده است.
مشارکت نویسندگان
تمام نویسندگان در آمادهسازی این مقاله مشارکت داشتند.
تعارض منافع
بنابر اظهار نویسندگان این مقاله تعارض منافع ندارد.
تشکر و قدردانی
از حضور مستمر آقای دکتر امیررضا عظیمی صائین، فلوشیپ اماس کلینیک اماس که در تمام مراحل اجرایی و پژوهش علمی ما را مورد لطف و محبت خود قرار دادند، تشکر میشود.
References
1.
Hauser SL, Cree BAC. Treatment of multiple sclerosis: A review. Am J Med. 2020; 133(12):1380-90.e2. [DOI:10.1016/j.amjmed.2020.05.049] [PMID] [PMCID]
2.
Dehghan A, Memarian R. [Abundance of stress, anxiety and depression in multiple sclerosis patients (Persian)]. Alborz Univ Med J. 2013; 2(2):82-8. [DOI:10.18869/acadpub.aums.2.2.82]
3.
Tovsifian N, Qaderibagajan K, Mahmoodi A, Khaledian M. [Structural modeling of early maladaptive schemas and executive functions of people diagnosed with MS emphasizing on the role of the sense of loneliness factor (Persian)]. J Neuropsychol. 2017; 3(10):93-108. [Link]
4.
Ebrahimi A, Eftekhari E, Etemadifar M. Effects of whole body vibration on hormonal & functional indices in patients with multiple sclerosis. Indian J Med Res. 2015; 142(4):450-8. [DOI:10.4103/0971-5916.169210] [PMID] [PMCID]
5.
Khezri-Moghaddam N, Ghorbani N, Bahrami-Ehsan H, Rostami R. [Efficacy of group therapy on reduction of psychological signs of multiple sclerosis patients (Persian)]. J Clin Psychol. 2012; 4(1):13-22. [DOI:10.22075/JCP.2017.2075]
6.
Adibnejad S A. [Comprehensive Guide to Living with Multiple Sclerosis (MS) (Persian)]. Tehran: Hayan Publications; 2005. [Link]
7.
Mohr DC, Pelletier D. A temporal framework for understanding the effects of stressful life events on inflammation in patients with multiple sclerosis. Brain Behav Immun. 2006; 20(1):27-36. [DOI:10.1016/j.bbi.2005.03.011] [PMID]
8.
Brambilla R. The contribution of astrocytes to the neuroinflammatory response in multiple sclerosis and experimental autoimmune encephalomyelitis. Acta neuropathologica. 2019; 137(5):757-83. [DOI:10.1007/s00401-019-01980-7] [PMID] [PMCID]
9.
Kralik D, van Loon A, Visentin K. Resilience in the chronic illness experience. Educ Action Res. 2006; 14(2):187-201. [DOI:10.1080/09650790600718035]
10.
Tecson KM, Wilkinson LR, Smith B, Ko JM. Association between psychological resilience and subjective well-being in older adults living with chronic illness. Proc (Bayl Univ Med Cent). 2019; 32(4):520-4. [DOI:10.1080/08998280.2019.1625660] [PMID] [PMCID]
11.
Spencer LA, Silverman AM, Cook JE. Adapting to multiple sclerosis stigma across the life span. Int J MS Care. 2019 ;21(5):227-34. [DOI:10.7224/1537-2073.2019-056] [PMID] [PMCID]
12.
Raque-Bogdan TL, Piontkowski S, Hui K, Ziemer KS, Garriott PO. Self-compassion as a mediator between attachment anxiety and body appreciation: An exploratory model. Body Image. 2016; 19:28-36. [DOI:10.1016/j.bodyim.2016.08.001] [PMID]
13.
Neff KD, Rude SS, Kirkpatrick KL. An examination of self-compassion in relation to positive psychological functioning and personality traits. J Res Pers. 2007; 41(4):908-16. [DOI:10.1016/j.jrp.2006.08.002]
14.
Ahmadpour Dizaji J, Zahrakar K, Kiamanesh A. [Comparative efficacy of compassion _focused therapy (CFT) and well_being therapy (WT) on psychological capital in female college students with romantic failure (Persian)]. Sci Re Q Woman Cult. 2017; 9(31):7-21. [Link]
15.
Harris R. Embracing your demons: An overview of acceptance and commitment therapy. Psychothe Aust. 2006; 12(4):2-8. [Link]
16.
Flaxman PE, Blackledge JT, Bond FW. Acceptance and commitment therapy: Distinctive features. Oxfordshire: Routledge; 2010. [Link]
17.
Kashdan TB, Ciarrochi JV. Mindfulness, acceptance, and positive psychology: The seven foundations of well-being. Oakland: New Harbinger Publications; 2013. [Link]
18.
Parsa M, SabahiMohammadifar M. [The effectiveness of acceptance and commitment group therapy to improving the quality of life in patients with multiple sclerosis (Persian)]. J Clin Psychol. 2018; 10(1):21-8. [DOI:10.22075/JCP.2018.11686.1156]
19.
Jahangiri M. [The effectiveness of acceptance and commitment therapy on reducing intensity pain in patients with multiple sclerosis (Persian)]. Res Clin Psychol Couns. 2018; 8(2):116-27. [DOI:10.22067/IJAP.V8I2.67091]
20.
Sheydayi Aghdam S, Shamseddini lory S, Abassi S, Yosefi S, Abdollahi S, Moradi joo M. [The effectiveness of treatment based on acceptance and commitment in reducing distress and inefficient attitudes in patients with MS (Persian)]. Thought Behav Clin Psychol. 2015; 9(34):57-66. [Link]
21.
Rajabi S, Yazdkhasti F. [The effectiveness of acceptance and commitment group therapy on anxiety and depression in women with MS who were referred to the MS association (Persian)]. J Clin Psychol. 2014; 6(1):29-38. [DOI:10.22075/JCP.2017.2152]
22.
Farahani M, heydari H. [The effectiveness of acceptance and commitment therapy on resiliency of MS patients (Persian)]. Rooyesh-e- Ravanshenasi J. 2018; 7(6):149-62. [Link]
23.
Shameli L, Davodi M, Mottaghi Dastenaee S. [The effectiveness of acceptance and commitment therapy on logical memory and problem solving skill in people with multiple sclerosis (Persian)]. J Cogn Psychol. 2019; 7(2):51-62. [Link]
24.
Ghadampour E, Marmazipour Z, Ranjbordar M, Aj A, Pireinoldin S, Yousefvand M. [The effectiveness of acceptance and commitment-based therapy on g reduce cognitive conflicts and negative self-coming thoughts (Persian)]. Iran J Nurs Res. 2019; 14(2):67-76. [Link]
25.
Irons C, Lad S. Using compassion focused therapy to work with shame and self-criticism in complex trauma. Aust Clin Psychol. 2017; 3(1):1743. [Link]
26.
Delavar A. [Research method in psychology and educationalo science (Persian). Tehran: Virayesh Publication Institude; 2019. [Link]
27.
Noori H, Shahabi B. [The effectiveness of self-compassion training on increasing resilience of mothers with children with autism (Persian)]. Knowl Res Appl Psychol. 2017; 18(3):4-10. [Link]
28.
Hazavei F, Robatmeili S. [The effect of “acceptance and commitment therapy” on psychological flexibility and behavioral inhibition of adolescents with social anxiety disorder (Persian)]. J Health Promot Manag. 2019; 8(6):18-29. [Link]
29.
Dehshiri G, Golzari M, Borjali A, Sohrabi F. [Psychometrics particularity of farsi version of Pennsylvania state worry questionnaire for college students (Persian)]. J Clin Psychol. 2009; 1(4):67-75. [DOI:10.22075/JCP.2017.1988]
30.
Iverach L, Menzies RG, Menzies RE. Death anxiety and its role in psychopathology: Reviewing the status of a transdiagnostic construct. Clin Psychol Rev. 2014; 34(7):580-93. [DOI:10.1016/j.cpr.2014.09.002] [PMID]
31.
Najjari F, Khodabakhshi Koolaee A, Falsafinejad M R. [The effectiveness of group therapy based on acceptance and commitment (ACT) on loneliness and psychological adjustment in women after divorce (Persian)]. J Torbat Heydariyeh Univ Med Sci. 2017; 5(3):68-75. 2017; 5(3):68-75. [Link]
32.
Mousavi S, Ahadi H, Khalatbari J, Mansheie Gh, Koohmanai Dr S. [Effectiveness of acceptance and commitment group therapy on psychological stress, loneliness and blood glucose in patients with diabetes (Persian)]. J Guilan Univ Med Sci. 2018; 26(104):72-9. [Link]
33.
Javanbakht Z, Manshey G. [The effectiveness of acceptance and commitment based treatment on meaning of life and feeling lonely of adolescents in the alternative care center (Persian)]. Soc Workmag. 2017; 5(4):39-32. [Link]
34.
Ratajska A, Zurawski J, Healy B, Glanz BI. Computerized cognitive behavioral therapy for treatment of depression in multiple sclerosis: A narrative review of current findings and future directions. Int J MS Care. 2019; 21(3):113-23. [DOI:10.7224/1537-2073.2017-094] [PMID] [PMCID]
35.
Akbari Klor S, Habibi M, Ghator Z, Azimi Raviz F. [The effectiveness of group -based compassion therapeutic on uncertainty and concern in female students with generalized anxiety disorder (Persian)]. Sci Res Q Woman Cult. 2019; 10(40):53-66. [Link]
36.
Ahmadi R, Sajjadian I, Jaffari F. [The effectiveness of compassion-focused therapy on anxiety, depression and suicidal thoughts in women with vitiligo (Persian)]. J Dermatol Cosmet. 2019; 10(1):18-29. [Link]
37.
Alighanavati S, Bahrami F, Godarzi K, Rouzbahani M. [Effectiveness of compassion-based therapy on rumination and concern of women with breast cancer (Persian)]. Q J Health Psychol. 2018; 7(27):152-68. [DOI:10.30473/HPJ.2018.38658.3886]
38.
Eghrari E, Bayazi M, Rajayi A. [Comparative Study of the effect of two intervention methods of group therapy based on acceptance and commitment and group intervention of emotional regulation on glycosylated hemoglobin and quality of life in patients with type 2 diabetes (Persian)]. J Health Care. 2021; 23(1):88-100. [DOI:10.52547/jhc.23.1.88]
39.
MirMoeini P, Bayazi M H, Khalatbari J. [Comparing the effectiveness of acceptance and commitment therapy with compassion focused therapy on loneliness in patients with multiple sclerosis (Persian)]. Yafte. 2021; 22(4):132-45. [Link]
40.
Gilbert P. The origins and nature of compassion focused therapy. Br J Clin Psychol. 2014; 53(1):6-41. [DOI:10.1111/bjc.12043] [PMID]
41.
Neff KD. Self-compassion, self-esteem, and well-being. Soc Pers Psychol Compass. 2011; 5(1):1-12. [DOI:10.1111/j.1751-9004.2010.00330.x]
42.
Neff KD, Germer CK. A pilot study and randomized controlled trial of the mindful self-compassion program. J Clin Psychol. 2013; 69(1):28-44. [DOI:10.1002/jclp.21923] [PMID]
43.
Beaumont E, Martin CJ. A proposal to support student therapists to develop compassion for self and others through compassionate mind training. Arts Psychother. 2016; 50:111-8. [DOI:10.1016/j.aip.2016.06.005]
44.
Neff K. Self-compassion: An alternative conceptualization of a healthy attitude toward oneself. Self Identity 2003; 2(2):85-101. [DOI:10.1080/15298860309032]
45.
Leaviss J, Uttley L. Psychotherapeutic benefits of compassion-focused therapy: An early systematic review. Psychol Med. 2015; 45(5):927-45. [DOI:10.1017/S0033291714002141] [PMID] [PMCID]
46.
Hoge EA, Hölzel BK, Marques L, Metcalf CA, Brach N, Lazar SW, et al. Mindfulness and self-compassion in generalized anxiety disorder: Examining predictors of disability. Evid Based Complement Alternat Med. 2013; 2013:576258. [DOI:10.1155/2013/576258] [PMID] [PMCID]
47.
Hayes SC, Levin ME, Plumb-Vilardaga J, Villatte JL, Pistorello J. Acceptance and commitment therapy and contextual behavioral science: Examining the progress of a distinctive model of behavioral and cognitive therapy. Behav Ther. 2013; 44(2):180-98. [DOI:10.1016/j.beth.2009.08.002] [PMID] [PMCID]
48.
Quinlan E, Deane FP, Crowe T. Pilot of an acceptance and commitment therapy and schema group intervention for mental health carer’s interpersonal problems. J Contextual Behav Sci. 2018; 9(2):53-62. [DOI:10.1016/j.jcbs.2018.06.006]
49.
kaviani Z, BakhtiarPoor S, Heidari A, Askary P, Eftekhar Z. [The effect of treatment based on acceptance and commitment (ACT), on resiliency and dysfunctional attitudes of MS female patients in Tehran (Persian)]. Knowl Res App Psychol. 2020; 21(1):84-92. [DOI:10.30486/JSRP.2019.581585.1627]