مقدمه
بیمارستان نهادی بسیار ضروری است که برای تداوم حیات، حفظ جان انسانها و بازگشت تندرستی، بهتدریج در زندگی انسانها پدید آمده است. ازطرفی عفونت بیمارستانی یکی از معضلات پزشکی قرن حاضر است و بهطور کلی مراکز درمانی و بهداشتی بهصورت بالقوه مکانهایی برای انتقال عفونی پاتوژنها و میکروارگانیسمها محسوب میشود. این عفونتها ضمن افزایش طول مدت اقامت در بیمارستان، موجب افزایش ابتلا، مرگ و افزایش هزینههای بیمارستانی میشوند و از سوی دیگر خطری برای انتشار عفونت در جامعه تلقی میشوند [
1].
عفونت بیمارستانی به عفونتی گفته میشود که 48 یا 72 ساعت پس از پذیرش بیمار در بیمارستان یا طی دورهای مشخص (10 تا 30 روز) پس از ترخیص بیمار رخ دهد و در زمان پذیرش بیمار وجود نداشته، همچنین نباید آن عفونت در دوره نهفتگی خود نیز قرار داشته باشد [
2]. عفونت ادراری شایعترین و پنومونی، کشندهترین عفونتهای بیمارستانی محسوب میشوند [
3].
بر اساس اعلام سازمان بهداشت جهانی، سالانه 7/1 میلیون عفونت بیمارستانی رخ میدهد و از هر بیست نفر، یک نفر دچار عفونت بیمارستانی میشود. این اتفاق موجب مرگ 99 هزار نفر میشود و حدود 26 تا 32 میلیون دلار هزینه به جامعه تحمیل میکند [
4]. در ایران، آمار دقیقی از شیوع عفونتهای بیمارستانی و عوارض جانبی و مالی آن در دست نیست، اما در مطالعهای که سال 1389 در شهر شیراز انجام شد، میزان آن حدود 6/3 درصد تخمین زده شد. مطالعات انجامشده در ایران نشان میدهد این عفونتها از مهمترین عوامل ایجادکننده مشکلات پزشکی، اجتماعی و اقتصادی کشور هستند. یکسوم این عفونتها را میتوان پیشگیری کرد، زیرا مهمترین راه انتقال این عفونتها دست کارکنان است. با رعایت کردن بهداشت دستها و شستن آنها میتوان از انتقال عفونت جلوگیری کرد [
5]. یکی از بخشهای مهم در بیمارستان زایشگاه و بخش زنان و مامایی است و ماماها در این بخشها نقش کلیدی به عهده دارند. به همین دلیل ماماها باید اطلاعات علمی صحیح و کافی از انواع عفونتهای بیمارستانی و روشهای پیشگیری از ایجاد آنها داشته باشند.
ازجمله مطالعات انجامشده در این زمینه مطالعهای است که قدمگاهی و همکاران در مشهد بر روی 160 پرستار انجام دادند؛ در این مطالعه مشخص شد پرستاران آگاهی و خودکارآمدی متوسط و نگرش مثبت به تهدید درکشده از عفونت بیمارستانی داشتند [
6]. در مطالعه قنبری و همکاران بر روی 130 نفر از پرستاران شاغل در بیمارستانهای وابسته به دانشگاه علوم پزشکی اراک مشخص شد با وجود خودکارآمدی متوسط، اکثر پرستاران آگاهی و عملکرد خوبی نسبت به پیشگیری از عفونت بیمارستانی ندارند. باتوجهبه نقش عمده پرستار در پیشگیری از عفونتهای بیمارستانی، آموزش آنها برای رفتارهای پیشگیرانه الزامی است [
7]. مطابق مطالعهای که دی واندل و همکاران در بلژیک انجام دادند، خودکارآمدی پایین و نگرش منفی نسبت به زمان (مثل کمبود زمان) بهطور مستقیم با انجام ندادن شستوشوی دست پرستاران همراه بوده است [
8]. همچنین در مطالعهای که آنجلیلو و همکاران در ایتالیا انجام دادند، اجرای مداخلات مربوط به جلوگیری از فعالیتهای عفونت بیمارستان، بهصورت انگیزش پرستاران به استفاده از روشهای درست بهشکل یک روتین، توصیه میشود [
9].
برنامههای آموزشی با هدف تغییر رفتار، باید مبتنی بر نظریه، با پوشش ابعاد گوناگون و چندبعدی باشد. در یادگیری، انگیزه مسئله مهمی است؛ از آنجایی که «مدل اعتقاد بهداشتی» در رفتارهای بهداشتی پیشگیریکننده تأثیرگذار است و خود یک مدل انگیزشی به حساب میآید، در تغییر رفتار، کاربرد فراوان دارد. علاوهبراین در سازه خودکارآمدی، الگوی اعتقاد بهداشتی، پیشنیاز مهمی برای تغییر رفتار به حساب میآید. باتوجهبه اینکه عدم رعایت موازین کنترل عفونت ازنظر آموزش بهداشت یک معضل بهداشتیـرفتاری است، «الگوی اعتقاد بهداشتی» برای توضیح رفتارهای مرتبط با سلامت طراحی شده و توسعه یافته است. با استفاده از این الگو میتوان راهبردهای منتهی به تغییر در رفتارهای کنترل عفونت را طراحی کرد [
10, 11, 12]. ماماها نقش عمدهای در کنترل عفونت دارند؛ بهایندلیل که ماماها با مادر و نوزاد در ارتباط هستند، بهویژه زمان تولد که احتمال عفونت در مادر و نوزاد بسیار زیاد است. آنها میتوانند با رعایت بهداشت باعث کاهش احتمال در این قشر آسیبپذیر شوند. آموزش به آنان باید بخشی از استراتژی اصلی کنترل عفونت در سطح ملی و بینالمللی باشد، تا ماماها اطلاعات علمی، صحیح و کافی از انواع عفونتهای بیمارستانی و روشهای پیشگیری از آنها را داشته باشند و با بهکارگیری آنها در مداخلات مراقبتی صحیح و پیشگیرانه، بیماران خود را از ابتلا به این عفونتها محافظت نمایند. ماماها میتوانند با ضدعفونی کردن مناسب پوست، پوشیدن دستکش و ماسک، تعویض ستهای انفوزیون، بهکارگیری اقدامات احتیاطی، جداسازی مناسب، بهکارگیری اصول احتیاط استاندارد، رعایت بهداشت دست، پیشگیری از تماس اتفاقی دست با سر سوزن، اجتناب از مواجهه با ترشحات تنفسی آلوده از انتقال عفونت در بیماران مقیم بیمارستان جلوگیری کنند. پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر مداخله آموزشی مبتنی بر مدل بر رفتارهای پیشگیریکننده از عفونتهای بیمارستانی توسط ماماهای شاغل در بیمارستانهای بابل انجام شد.
مواد و روشها
پژوهش حاضر یک مطالعه مداخلهای از نوع نیمهتجربی با گروه آزمایش وکنترل بود که در آن تأثیر آموزش مدلمحور (مدل اعتقاد بهداشتی) بر رفتارهای پیشگیریکننده از عفونتهای بیمارستانی توسط ماماهای شاغل در بیمارستانهای بابل در سال 1398 بررسی شد. با استفاده از فرمول شماره 1، حجم نمونه 86 نفر از ماماهای شاغل در بیمارستانهای شهر بابل تعیین شد که بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند.
1. n=2(Z1-α/2+Z1-β)2.P(1-P)/(P1-P2)2
برای نمونهگیری ابتدا بهصورت تصادفی (مرحلهای)، از بین شش بیمارستان شهر بابل در مرحله اول سه بیمارستان انتخاب شد. در مرحله دوم باتوجهبه حجم نمونه از هر بیمارستان 28 یا 29 نفر (29=86/3) بهصورت تصادفی انتخاب شد. در مرحله بعد، ابتدا از کل افراد (86 نفر) پیشآزمون گرفته شد، سپس آنها را به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند.
جهت رعایت موازین اخلاقی، از نمونهها رضایتنامه شرکت در آزمون دریافت شد و به ایشان اطمینان داده شد که اطلاعاتشان محرمانه خواهد ماند. برای گردآوری دادههای قبل از مداخله آموزشی، پرسشنامهای بهعنوان پیشآزمون در هر دو گروه آزمایش و کنترل بهصورت خودگزارشدهی تکمیل شد. پیشآزمون و پسآزمون در هر دو گروه آزمایش و کنترل اجرا شد، با این تفاوت که گروه آزمایش متغیر مستقل (آموزش بر اساس مدل اعتقاد بهداشتی) را دریافت کردند، اما در گروه کنترل متغیر مستقل اعمال نشد. جامعه مطالعه در این پژوهش، شامل ماماهای شاغل بود که در بیمارستانهای شهر بابل که شرایط ورود به مطالعه را داشتند و پس از کسب رضایت از آنان جهت شرکت در مطالعه در دو گروه آزمایش و کنترل قرارگرفتند. در این مطالعه، محیط پژوهش بیمارستانهای شهر بابل است. معیار ورود به مطالعه شامل شاغل بودن ماماها در بیمارستانهای شهر بابل است، معیار خروج نیز همکاری نکردن ماما، خروج از مطالعه به علت بازنشستگی یا پایان طرح است.
ابزار گردآوری دادهها در این مطالعه پرسشنامه محققساخته بر اساس مدل است. پرسشنامه شامل پنج بخش بود. قسمت اول مربوط به اطلاعات جمعیتشناختی (سن، وضعیت تأهل، سابقه کار) میشد. قسمت دوم مربوط به آگاهی میشد که مشتمل بر ده سؤال بود. در این قسمت به جواب صحیح نمره 1 و به جواب غلط نمره صفر تعلق گرفت. قسمت سوم بر اساس سازههای مدل اعتقاد بهداشتی مشتمل بر 40 سؤال (حساسیت درکشده در 8 سؤال، شدت درکشده در 8 سؤال، منافع درکشده در 9 سؤال، موانع درکشده در 9 سؤال و راهنمای برای عمل در 6 سؤال) است. سؤالات با استفاده از مقیاس صفر تا 4 درجهای لیکرت سنجش میشوند. در صورت انتخاب کاملاً موافق نمره 4، موافق نمره 3، نظری ندارم نمره 2، مخالفم نمره 1 و در صورت انتخاب کاملاً مخالفم نمره صفر به سؤال تعلق میگرفت. در سؤالات راهنمای برای عمل به گزینه خیلی زیاد نمره 4، زیاد نمره 3، کم نمره 2، خیلی کم نمره 1 و اصلاً نمره صفر تعلق گرفت. قسمت چهارم مربوط به خودکارآمدی مشتمل بر 6 سؤال است. سؤالات با استفاده از مقیاس صفر تا 4 درجهای لیکرت سنجش میشوند. در صورت انتخاب کاملاً موافق نمره 4، موافق نمره 3، نظری ندارم نمره 2، مخالفم نمره 1 و در صورت انتخاب گزینه کاملاً مخالفم نمره صفر به سؤال مربوطه تعلق میگرفت. قسمت پنجم مربوط به رفتار در قالب 8 سؤال که از مقیاس صفر تا 4 درجهای لیکرت نمرهدهی شدند. در صورت انتخاب جواب هرگز نمره صفر، بهندرت نمره 1، گاهی اوقات نمره 2، اغلب نمره 3، و درصورت انتخاب جواب همیشه نمره 4 به سؤال تعلق میگرفت. روایی صوری و محتوای پرسشنامه برای اعمال نظر در موارد زیر به ده تَن از متخصصان (آموزش بهداشت و متخصصان عفونی) ارائه شد:
1. هماهنگی سؤالات با اهداف تحقیق؛
2. هماهنگی سؤالات با ابعاد متغیرها؛
3. مناسبت نوشتاری سؤالات و ابعاد متغیرها؛
4. نوع و تعداد سؤالات؛
5. حذف و اضافه کردن سؤالات.
روایی صوری و محتوای پرسشنامه را این ده نفر از استادان تأیید کردند و نتایج ضریب هماهنگی (توافق) کندال نشان میدهد که میزان هماهنگی بالای 0/7 است. بنابراین، توافق زیادی در تأیید روایی صوری و محتوای پرسشنامه وجود دارد (
جدول شماره 1).
.jpg)
ضریب پایایی پرسشنامه با نرمافزار spss نسخه 24 و به روش آلفای کرونباخ محاسبه شد. ضریب آلفای کرونباخ برای سازههای مدل شامل آگاهی (0/793)، حساسیت درکشده (0/797)، شدت درکشده (0/773)، منافع درکشده (0/749)، موانع درکشده (0/893)، راهنمای عمل (0/769)، خودکارآمدی (0/741) و رفتار (0/793) به دست آمد. نتایج همسانی درونی با استفاده از ضرایب آلفای کرونباخ نشان میدهد همه ضرایب بزرگتر از 0/7 و رضایتبخش هستند.
مراحل انجام این پژوهش شامل سه بخش است؛ اول انجام پیشآزمون، دوم برنامهریزی و اجرای مداخلات بر اساس مدل اعتقاد بهداشتی (که در گروه آزمایش انجام شد) و تحلیل نتایج پیشآزمون، سوم انجام پسآزمون یک ماه پس از انجام مداخلات آموزشی. مداخلات بهصورت 3 جلسه 40 دقیقهای در سالن پژوهش بیمارستان شهید یحیینژاد در ماههای فروردین و اردیبهشت سال 1398 انجام شد. بر اساس طرح درس تدوینشده و بر اساس نیازسنجی اولیه، بیشترین موارد ضعف در انجام رفتارهای پیشگیریکننده در بیمارستان بررسی شدند و در قالب آموزش حضوری، سخنرانی، پرسش و پاسخ، پمفلت و کتابچه به ماماها آموزش داده شد. در هریک از جلسات آموزشی اهداف رفتاری تعیین و تلاش برای رسیدن به این اهداف با استفاده از روشهای گوناگون انجام شد. توزیع پرسشنامه به ماماها برای تکمیل مجدد پرسشنامه بعد از مداخله انجام شد. یک ماه بعد از مداخله آموزشی، پسآزمون از نمونه پژوهشی گروه آزمایش و کنترل گرفته شد و میزان اثرات مداخله بر آگاهی، حساسیت درکشده، شدت درکشده، منافع درکشده، موانع درکشده، راهنمای عمل، خودکارآمدی و رفتار درمورد رفتارهای پیشگیریکننده از عفونتهای بیمارستانی برای گروه آزمایش سنجیده و با گروه کنترل مقایسه شد. جهت رعایت ملاحظات اخلاقی بعد از اتمام کار برای گروه کنترل نیز آموزش انجام شد. شاغل بودن ماماها در بیمارستانهای شهر بابل بهعنوان معیار ورود به مطالعه و همکاری نکردن ماماها، خروج از تحقیق به علت بازنشستگی یا پایان طرح نیز معیارهای خروج از مطالعه بودند.
دادهها پس از جمعآوری از طریق نرمافزار SPSS نسخه 24 و با استفاده از آمارههای توصیفی (فراوانی، درصد، میانگین) و تحلیلی (آزمون تحلیل واریانس، آزمون تیزوجی، آزمون کوواریانس یکطرفه آنکوا) تحلیل شدند. برای همگنی متغیرهای جمعیتشناختی از آزمون کایاسکوئر برای بررسی نحوه توزیع دادهها از آزمون چولگیـکشیدگی و برای همگنی متغیرهای اصلی تحقیق از آزمون تحلیل واریانس استفاده شد. درنتیجه تمامی دادهها قابلقبول بودند.
این مطالعه با تأییدیه کمیته اخلاق دانشگاه و دریافت رضایتنامه آگاهانه از شرکتکنندگان انجام شد؛ به شرکتکنندگان اطمینان داده شد اطلاعات ایشان محرمانه خواهد ماند. درنهایت نیز اهداف پژوهش برای شرکتکنندگان توضیح داده شد.
یافتهها
در این پژوهش، 86 مامای شاغل در بیمارستان در دو گروه آزمایش و کنترل با تعداد 43 نفر شرکت کردند.
جدول شماره 2 فراوانی ویژگیهای جمعیتشناختی (وضعیت تأهل، سن، سابقه کار) واحدهای مطالعه را نشان میدهد.
.jpg)
یافتهها نشان داد بر اساس آزمون کایاسکوئر بین ماماها در دو گروه آزمایش و کنترل ازنظر ویژگیهای جمعیتشناختی اختلاف معناداری وجود ندارد (05/P>0) (
جداول شماره 2،
3). باتوجهبه میانگینهای قبل و بعد از مداخله، در گروه آزمایش، میانگین آگاهی ماماها از 6/7 به 7/7، حساسیت درکشده از 24/1 به 26/9، شدت درکشده از 22/1 به 25/7، منافع درکشده از 25/6 به 30/7، خودکارآمدی از 15/1 به 19/7، رفتارهای پیشگیریکننده ماماها از 23/1 به 26/4 افزایش و موانع درکشده از 27/5 به 21/1 کاهش یافته است. همه این ارقام و اعداد نشان میدهد در گروه آزمایش اختلاف معناداری بین پیشآزمون و پسآزمون وجود دارد، اما در گروه کنترل اختلاف معناداری مشاهده نشد (05/P>0) (
جدول شماره 3).
بحث
در پاسخ به هدف کلی، مطالعه نشان داد آموزش بر اساس مدل اعتقاد بهداشتی درباره رفتارهای پیشگیریکننده از عفونتهای بیمارستانی توسط ماماها مؤثر بوده است. باتوجهبه میانگینهای قبل و بعد از مداخله، در گروه آزمایش، میانگین آگاهی ماماها از 6/7 به 7/7 افزایش یافته است. این نشاندهنده اثربخشی مداخله آموزشی در افزایش آگاهی ماماها درباره رفتارهای پیشگیریکننده از عفونتهای بیمارستانی بود. همراستا با هدف افزایش آگاهی، در مطالعهای که قنبری و همکاران انجام دادند [
7]، نشان داده شد اکثر پرستاران آگاهی و عملکرد خوبی نسبت به پیشگیری از عفونت بیمارستانی ندارند. باتوجهبه نقش عمده پرستار در پیشگیری از عفونتهای بیمارستانی، آموزش آنها برای رفتارهای پیشگیرانه الزامی است. نتایج پژوهش حاضر نشان داد آموزش سبب افزایش آگاهی و بهبود عملکرد ماماها شد. باتوجهبه میانگینهای قبل و بعد از مداخله در گروه آزمایش، میانگین حساسیت درکشده از 24/1 به 26/9 افزایش یافته است. این تغییرات ناشی از اثربخشی مداخله آموزشی در افزایش حساسیت درکشده ماماها در رفتارهای پیشگیریکننده از عفونتهای بیمارستانی بود. همراستا با این هدف، وصلی و همکاران مطالعهای انجام دادند [
13] که مدیران پرستاری، پرستاران و پرسنل اتاق عمل میتوانند از یافتههای این مطالعه برای آموزش و ارزیابی پایبندی به اقدامات احتیاط استاندارد استفاده کنند. نتایج مطالعه حاضر نشان داد آموزش بر اساس مدل اعتقاد بهداشتی سبب افزایش حساسیت درکشده در ماماها شد.
باتوجهبه میانگینهای قبل و بعد از مداخله در گروه آزمایش، میانگین شدت درکشده از 22/1 به 25/7 افزایش یافته است. این تغییرات ناشی از اثربخشی مداخله آموزشی در افزایش شدت درکشده ماماها درباره رفتارهای پیشگیریکننده از عفونتهای بیمارستانی بود. همراستا با این هدف، در مطالعهای که قدمگاهی و همکاران انجام دادند [
6]، مشخص شد پرستاران آگاهی و خودکارآمدی متوسط و نگرش مثبتی به تهدید درکشده از عفونت بیمارستانی داشتند. در تحقیق حاضر نیز آموزش بر اساس مدل اعتقاد بهداشتی سبب افزایش حساسیت درکشده ماماها شد. باتوجهبه میانگینهای قبل و بعد از مداخله در گروه آزمایش، میانگین موانع درکشده از 27/5 به 21/1 کاهش یافته است. این تغییرات ناشی از اثربخشی مداخله آموزشی در کاهش موانع درکشده ماماها در رفتارهای پیشگیریکننده از عفونتهای بیمارستانی است. همراستا با این هدف، آنجلیلو و همکاران در مطالعه خود [
9] به این نتیجه رسیدند که ایجاد انگیزش در پرستاران باعث کاهش موانع برای انجام روشهای درست بهداشتی میشود که سبب کاهش عفونتهای بیمارستانی میشود. درنتیجه آموزش بر اساس مدل اعتقاد بهداشتی سبب کاهش موانع درکشده ماماها شد. باتوجهبه میانگینهای قبل و بعد از مداخله در گروه آزمایش، میانگین منافع درکشده از 25/6 به 30/7 افزایش یافته است. این تغییرات ناشی از اثربخشی مداخله آموزشی در افزایش منافع درکشده ماماها درباره رفتارهای پیشگیریکننده از عفونتهای بیمارستانی بود. همراستا با این هدف، ذی قیمتی و همکاران در مطالعهای [
14]، به این نتیجه رسیدند که آموزش میتواند دانش، تهدید درکشده و مزایای ادراکی پرستاران را افزایش دهد. نتایج نشان داد آموزش بر اساس مدل اعتقاد بهداشتی سبب افزایش منافع درکشده ماماها شد. باتوجهبه میانگینهای قبل و بعد از مداخله، در گروه آزمایش، میانگین خودکارآمدی از 15/1 به 19/7 افزایش یافته است. این تغییرات ناشی از اثربخشی مداخله آموزشی در افزایش خودکارآمدی /ماماها در رفتارهای پیشگیریکننده از عفونتهای بیمارستانی شد. همراستا با این هدف، در مطالعه دی وندل و همکاران [
8] نشان داده شد خودکارآمدی کم و نگرش منفی نسبت به زمان (مثل کمبود زمان) بهطور مستقیم با انجام ندادن شستوشوی دست پرستاران همراه بوده است. نتایج نشان داد آموزش سبب افزایش خودکارآمدی ماماها شد. باتوجهبه میانگینهای قبل و بعد از مداخله در گروه آزمایش، میانگین رفتارهای پیشگیریکننده ماماها از 23/1 به 26/4 افزایش یافته است. این تغییرات ناشی از اثربخشی مداخله آموزشی در افزایش انجام رفتارهای پیشگیریکننده از عفونتهای بیمارستانی در ماماهاست. همراستا با این هدف، بروسیو و همکاران در مطالعه خود [
15] در مورد سه حوزه خاص شامل: عفونتهای مرتبط با اقدامات مراقبتهای بهداشت، اقدامات احتیاطی استاندارد و بهداشت دست، به این نتیجه رسیدند که میتوان با آموزش اقدامات و رفتارهای پیشگیریکننده به دانشجویان از ایجاد عفونت، پیشگیری کرد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد آموزش بر اساس مدل اعتقاد بهداشتی سبب افزایش انجام رفتار پیشگیریکننده از عفونتهای بیمارستانی در ماماها شد. اختلاف معناداری بین میانگین و انحراف معیار اثر آموزش نمره آگاهی (0/3±1)، حساسیت درکشده (1/5±2/8)، شدت درکشده (1/7±3/6)، موانع درکشده (1/3±6/4)، منافع درکشده (4±5/1)، خودکارآمدی (2/6±4/6) و رفتار (1/1±3/3) در گروه آزمایش دیده شد (05/P>0) و آموزش اثر گذاشته است.
نتیجهگیری
بهطور کلی نتایج پژوهش نشان داد آموزش بر اساس مدل اعتقاد بهداشتی درخصوص رفتارهای پیشگیریکننده از عفونتهای بیمارستانی ماماها مؤثر بوده است. باتوجهبه افزایش میزان نمرات حاصل از سازهها، طراحی و اجرای برنامه آموزشی بر اساس مدل اعتقاد بهداشتی در ماماها، همراه با پیگیری فعال، میتوان انتظار داشت سبب افزایش عملکرد آنان درخصوص رفتارهای پیشگیریکننده از عفونتهای بیمارستانی شود. همچنین از آنجا که به دنبال اجرای مداخلات در گروه آزمایش، متغیرهای مربوط به اجرای مدل اعتقاد بهداشتی بهطور معنادار افزایش یافته است، میتوان گفت مداخله اجراشده با الگوی اعتقاد بهداشتی تناسب داشته است. بنابراین، باتوجهبه اهمیت نقش آموزش در افزایش رفتارهای پیشگیریکننده از عفونتهای بیمارستانی و عوارض ناشی از آن، ضرورت آموزش در ابعاد وسیعتر و با ابزارهای مختلف در جامعه بیشازپیش احساس میشود.
پیشنهاد میشود، برای نتیجهگیری بهتر مطالعات مشابه در ابعاد بزرگتر و در سایر شهرها و سایر مدلها نیز صورت گیرد.
ازجمله محدودیتهای اجرای طرح میتوان به همکاری نکردن و تمایل نشان ندادن ماماها در تکمیل پرسشنامهها به علت مشغله کاری اشاره کرد. این مشکل با دادن توضیحات به ماماها تا حد امکان برطرف شد. گزارش ندادن بهموقع ماماها نیز از موانع دیگر کار بود که با پیگیریهای مکرر حل شد.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
این مقاله با کد اخلاق IR.IAU.TMU.REC.1398.068 در دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم تحقیقات تأیید شده است.
حامی مالی
این مقاله برگرفته از پایاننامه ارشد محبوبه درزیپور در گروه آموزش بهداشت و ارتقای سلامت، دانشکده علوم و فناوریهای پزشکی، واحد علوم تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی استخراج شده است.
مشارکت نویسندگان
تمام نویسندگان در آمادهسازی این مقاله مشارکت داشتند.
تعارض منافع
بنابر اظهار نویسندگان، این مقاله تعارض منافع ندارد.
تشکر و قدردانی
از حمایتهای مالی دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم تحقیقات تهران و گروه آموزش بهداشت و ارتقای سلامت این دانشگاه و همچنین مسئولین محترم بیمارستانها و ماماها بهخاطرِ همکاری صمیمانه تقدیر و تشکر میشود.